خاطرات مدرس (2)
مدرس و كورى چشم دشمنان
خواجه نورى در سرگذشت مدرس در كتاب بازیگران عصر طلایى مىنویسد: »در موقعى كه مدرس را ترور نمودند و در بیمارستان بسترى بود، رضا خان كه در خارج از تهران بود تلگرافى به ایشان نموده و احوال پرسى مىكند. مدرس ضمن پاسخ تشكر مىنویسد:
به كورى چشم دشمنان مدرس زنده است!
مدرس و نصرت الدوله
نصرت الدوله قرارداد 1919 را امضاء كرده بود و مورد بغض و نفرت مردم قرار داشت. روزى در شكارگاه هنگام شكار چند ساچمه به دست راستش خورد و آن را ناراحت ساخت به همین مناسبت نصرت الدوله مرتباً بره موم در دست داشت و با سرانگشتان و كف دست آن را مىفشرد تا در دستش بهبود یابد.
یك روز بر حسب تصادف مدرس به او رسید و با دست چپ خود دست راست او را گرفت و فشرد به طورى كه فریاد نصرت الدوله به سختى بلند شد و درخواست كرد كه مدرس او را رها سازد!
مدرس وقتى ناله او را درآورد گفت:
مىدانى چرا دست چپ من كه چند تیر هم خورده از دست راست تو كه چند ساچمه خورده قوىتر است؟
نصرت الدوله گفت:
نمىدانم علت چیست؟
مدرس گفت:
براى اینكه تو با این دست قرارداد 1919 را امضا كردهاى!
به كورى چشم دشمنان مدرس زنده است!
مدرس و مجسمه رضا شاه
بر سر در بزرگ باغ ملى مجسمه نیم تنهاى از رضاشاه نصب كرده بودند و این مجسمه دو طرفه بود.
یك روز رضا شاه نمایش سان و رژهاى را در باغ ملى داد و چادر باشكوهى در آنجا برپا كرد. مدرس را هم به آنجا دعوت نمود.
پس از اجرای سان از مدرس پرسید: خوب چطور دیدى سید؟
مدرس گفت:
بله مجسمه شما را در بالاى سردر باغ ملى دیدم و مثل صاحبش دورو بود!