سر تراشیدن و راز آن
موى سر، به حسب ظاهر، جمال و زیبایى انسان است. اگر كسى موى سر شخصى را به اجبار بتراشد، زیبایىاش را از او گرفته است و باید دیه بپردازد.
ابن ابى العوجاء در مناظرهاى كه با امام صادق (علیه السلام) داشت،(1) و شكست خورده بازگشت، از او پرسیدند: جعفر بن محمد (علیهماالسلام) را در این مناظره عملى چگونه یافتى؟
گفت: او دریاى علم است! سپس ادامه داد: «كَیفَ وَ هُو ابنُ مَن حَلَقَ رؤوسَ هؤلاء»(2)؛ «او (جعفر بن محمد) فرزند كسى است كه پدرش سرِ همه این مردم را تراشید!»
هیچ كس حاضر نیست موى سر خود را با تیغ بزند، به خصوص جوانان، اما وقتى وارد سرزمین منا مىشود، این جمال را هم، كه برایش ارزش بسیار قائل است، در پاى فرمان آن جمیل محض، نثار مىكند.
در میان عرب، بسیار دشوار بوده است كه موهاى سر خود را تیغ بزنند اما از آن هنگام كه فرمان وحى را توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیدند براى رضاى خدا از این جمال ظاهرى و صورى هم دل بریدند.
راز سر تراشیدن، این است كه انسان هرگونه غرور و كبر و نخوت و منیّت را از سرش به دَر كند، و خود را از هر معصیتى تطهیر و تنظیف نماید.
امام سجاد (علیه السلام) به شبلى فرمود: آیا هنگام تراشیدن سر و رمى جمرات و قربانى كردن این اسرار را در نظر داشتى یا نه؟
عرض كرد: نه.
فرمود: گویا به منا نرفتهاى و احكام آن را انجام ندادهاى.
این گویاهایى را كه امام سجاد(علیه السلام) فرمودند؛ گویا طواف نكردى، گویا در مقام ابراهیم نماز نخواندى، گویا آب زمزم را ننوشیدى و اشراف نكردى، گویا سعى بین صفا و مروه نكردى، گویا در عرفات نایستادى، گویا به مشعر نرفتى و ... شبلى را به شدّت متأثّر كرد به طورى كه سال بعد موفّق شد حجّى را با دستورات امام سجاد (سلام الله علیه) انجام دهد.
پینوشتها:
1ـ وافى، كتاب الحج، باب ابتلاء الخلق و اختبارهم بالكعبه، ج2، ص34/ احتجاج طبرسى، ج2، ص71.
2ـ احتجاج طبرسى، ص173 .
منبع:
برگرفته از كتاب عرفان حج، آیةالله جوادی آملی .