تبیان، دستیار زندگی
این مقاله مدیران را جهت چگونگی استفاده از مشاوران در مدارس راهنمایی می کند و..
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رویکرد مشارکتی به فرآیند مشاوره در آموزش و پرورش

رویکرد مشارکتی به فرآیند مشاوره در آموزش و پرورش

قرن حاضر قرن تحول و دگرگونی است . افزایش دگرگونی موجب اشغال مستمر ذهن متفکران مدیریت و توسعه فرآیند مشاوره و مشارکت در مدیریت شده است. مشاوره در طول عمر سازمان ، همواره در حکم یک خدمت حرفه ای و تخصصی مفید شناخته شده و به مدیران برای تجزیه و تحلیل و حل کاربردی مسائلی که در سازمان خویش با آن مواجه هستند ، کمک می کند. مشاوره  فرآیندی است که  موجب زایش و گسترش فرهنگ مشارکت در سازمان می شود. پژوهش ها و تجارب نشان داده است، مدیران و سازمان هایی که از مشاور و مشورت بهره می جویند و به یمن آن ، مشارکت را گسترش می دهند، در کار خود موفق ترند. سرچشمه و سرمنشا مشارکت، مشورت و استفاده از نظریات دیگران است. تنها از طریق مشورت و جمع افزایی در افکار است که خرد رشد می کند و به تبع آن، نقاط کور در سازمان ها و مدیریت کشف می شوند. نقطه کور، نقطه ای است که در نزد مدیر و دیگران ناشناخته است و تنها با مشورت و مشارکت و جمع افزایی در افکار و اندیشه ها روشن می شود.

بنابراین، پیش از شروع هر کاری، فرهنگ سازی برای ایجاد باور عمیق در مورد مشورت ضروری است. برای مثال، باید دانست که در علوم رفتاری، به ویژه آموزش و پرورش، توجه به فرآیند کار و به عبارتی دیگر توجه به مسیری که طی می شود تا تلاش ها به نتایج بینجامد بسیار مهم تر از سایر علوم است. فرآیند تعلیم و تربیت، طولانی است و بعد از گذشت چند سال می توان به نتایج آن چشم دوخت. بنابراین، استفاده هر چه بیشتر و نظام دارتر از اندیشه ها و آرای افراد متخصص و آگاه و آماده سازی بستر مشاوره به منظور کاهش خطاها و افزایش اطمینان ها ( تضمین کیفیت ) اهمیتی مضاعف می یابد.

مفهوم مشاوره

واژه مشاوره در منابع دینی مانند قرآن و نهج البلاغه و در علوم جدید و نزد علما و اندیشمندان اعتبار و منزلت ویژه ای دارد. مشورت فرآیند اندیشه مداری است که طی آن، انسان در عقل دیگری شریک می شود و با مشارکت در افکار و خرد دیگران و بهره گیری از اندیشه های آنان، فرآیند تصمیم گیری و قضاوت را تسهیل و تسریع می کند. مشورت در کلیه امور شخصی،خانوادگی، اجتماعی و اداری رواج دارد. انسان معمولا با فردی مشورت می کند که مورد اطمینان اوست و ممکن است این شخص امین ، باهوش و عالم به موضوع باشد یا نباشد.

با آن که ممکن است قلمرو شور و مشورت در زندگی فردی بسیار محدود باشد و ابعاد و معیارها و دانش سازمان یافته فنی و علمی و کارشناسی و نظام داری نداشته باشد،اما در یک سازمان اداری ، فنی ، علمی و پژوهشی قلمرو کار مشاور و مشورت گسترده ، با دانش و سامانه سازمان یافته همراه خواهد بود. مدیران در کلیه سطوح یک سازمان نیازمند نظریات صائب افرادی هستند که در زمینه موضوعات، متخصص اند و می توانند باارائه دیدگاه های خود به آنان کمک کنند. این افراد " مشاور" نام دارند و فرآیند کمک به تصمیم گیری مدیران  "مشورت" خوانده می‏شود.

سیمای کنونی مشاور

کیفیت تصمیمات و تصمیم گیری های درست ، به هنگام، کارا  و اثر بخش است که، مستلزم حضور مشاوران متخصص و با تجربه است. مشاوران برای رسیدن به اهداف و اخذ تصمیمات صحیح ، کارساز و راهگشا هستند و به نظر می رسد در سازمان ها وجود این افراد بسیار کم است یا استفاده بهینه ای از آنان به عمل نمی آید و دلیل آن هم نبود تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های بهینه است. با تمام اهمیتی که در منابع دینی و علمی به کار مشاور و مشورت داده شده است، با توجه به وضع موجود در سازمان ها، مشاور سیمای مناسبی ندارد و از او، با صفاتی چون نیرویی در انتظار شغل یا فردی که به سبب رعایت حال اجتماعی و سیاسی در این جایگاه قرار گرفته است یاد می شود.

اگر چه در برخی از سازمان ها وضعیت بهتری حکمفرماست ، این وضع عمومیت ندارد. در حال حاضر ، مشاوران در سازمان ها ، کارهای زیر راانجام می دهند:

1- به نام مشاور حکم دریافت می دارند، ولی به کاری غیر از مشورت می پردازند؛

2- به ضعف ساختاری تشکیلات اداری پاسخ می دهند و بر همین اساس به کاری مشغول می شوند و اختیاراتی به عهده می گیرند؛

3- اغلب کار عقب افتاده دستگاه های اجرایی را ، که توان کارشناسی لازم را ندارند، انجام می دهند و بدین ترتیب ، هم عرض مدیران قرار می گیرند و سبب دخالت در امور می شوند.

ابهام و مشکل مشاوره ، آن گونه که در امور مدیریت و آموزش و پرورش مطرح است ، در رشته های مهندسی و حقوقی و به خصوص مهندسی ساختمان مطرح نیست. در حالی که مشاوره در امور مهندسی و حقوق و پزشکی بر خلاف موارد آموزشی و مدیریتی، بسیار بجا و صحیح جا افتاده است و رواج دارد. نکته اصلی و اساسی این است که آیا به امور آموزش و پرورش همچون امور مهندسی ، پزشکی و حقوق در حکم یک تخصص نگریسته می شود یا خیر؟ به نظر می رسد اشکال کار از همین نقطه آغاز می شود. یعنی مدیریت و علوم رفتاری کمتر به مثابه یک علم و حرفه پذیرفته شده اند و در مقایسه با علوم دقیق، جایگاه خود را پیدا نکرده اند.

بینش حاکم بر سازمان های ما این است که مشاور دستی در کار ندارد، صرفا مسایل نظری را می داند یا بعد از طرح مساله، بلافاصله باید آن را حل کند و یا اصلا باید فردی بسیار باهوش، با تجربه و ... باشد. البته غرض،نفی مساله هوش مشاور نیست؛ اما بیشتر و قبل از هر چیز، آشنایی مشاور با سازمان مربوط اولویت دارد. در پژوهش های به عمل آمده، این نکته ثابت شده است که افرادی که هوش زیادی دارند، نمی توانند در شرایط عادی انسان های موفقی باشند. چون آنچه که از سازمان می خواهند با آنچه که سازمان برآورده می کند، فاصله ای طولانی دارد وهمین امر باعث دوری و جدایی مشاوران از مجریان و در نتیجه مشورت نکردن درامور می شود. از سوی دیگر، باید دانست که در علوم رفتاری و به ویژه آموزش و پرورش، هرگز نمی توان اطمینان حاصل کرد که مسائل و مشکلات راه حل قطعی و جزمی دارند. در علوم رفتاری و تعلیم و تربیت بیشتر با جنبه های نسبی حل مسائل سروکار داریم و توقع از مشاوران در همین سطح است.

سیمای مورد انتظار مشاور

مشاوران بنا به مقتضیات سازمانی، به دسته ها وسطوح متعددی تقسیم می شوند. برای مثال، در سازمان های آموزشی، مشاوران در حوزه علوم تربیتی، مدیریت پرسنلی و جریان کار سازمان فعالیت دارند و با توجه به تخصصی که دارند، طبقه بندی می شوند. مشاوران از نظر مراتب علمی و تجربی در مقامی هستند که می توانند مدیر سازمان را یاری دهند و به اصطلاح یاران یاور او باشند. کار مشاور، تخصصی و توام با تجربه است. مشاور در مقام یک صاحب نظر در ارتباط با طرح ها و برنامه ها و روش ها و دستورالعمل ها به بحث و بررسی می پردازد و نظریات سازنده خویش را ارائه می دهد. بنابراین ، حتی الامکان باید از سپردن کارهای مرتبط با کار سایر دفترها و اداره ها به او پرهیز شود؛ مگر مواردی که مدیر سازمان تشخیص دهد. مشاوران فرصت لازم را برای مطالعه، تفکر، ارتباط و تعامل با سایر اداره ها و دستگاه ها، شرکت در مجامع علمی و کاربردی دارند. بنابراین، باید از سپردن کار زیاد، که مانع انجام دادن این امور می گردد، پرهیز شود. هر یک از مشاوران دارای شرح وظایف مشخص هستند. بنابراین دخالت در کار دیگران یا این تصور که مشاوران در کار مدیران مداخله می کنند، وجود ندارد.

مشاوران مدیریت، آموخته های علمی و تجربی خویش را، که از مراکز علمی و دیگر سازمان ها کسب کرده اند، به سازمان ها و مدیران مشورت گیرنده ارائه می دهند. مشاوران مدیریت در قالب شخصیت های حقیقی و حقوقی در زمینه های گوناگون به مدیران خدمات مشاوره ای مورد نیاز راا رائه می دهند و بدین وسیله در اداره امور با آنان مشارکت می کنند. در مشاوره تاکید اصلی بر حرفه ای بودن مشاور است. مشورت در فرآیند مشارکت، مشورت در اداره امور و پرهیز از خودرأیی از موکدترین کارها در راه و رسم مدیریتی امام علی (ع) است . آن حضرت با وجود برخورداری از مقام عصمت و طهارت و عقل و خرد و تدبیر ، که ایشان را از آرا و نظرات دیگران بی نیاز می ساخت، پیوسته مشورت می کردند و به کارگزاران خود می آموختند، که آنان نیز چنین کنند. علی ( ع ) در نامه ای به سران سپاه خود چنین فرموده است: "... حق شما بر من این است که جز اسرار جنگی هیچ سری را از شما پنهان نسازم  و در اموری که پیش می آید، جز حکم الهی، بدون مشورت شما کاری انجام ندهم."

ایشان هیچ حامی و پشتیبانی را برای اداره امور چون مشورت نمی دانست و در این باره فرموده است: "هیچ پشتیبانی استوارتر از مشورت کردن نیست." هر انسان خردمندی این حقیقت را در می یابد و هیچ خردمندی خود را از آن بی نیاز نمی بیند.

به بیان علی (ع): " هیچ خردمندی از مشورت بی نیاز نمی شود." انسان خردمند، مدیریتی خردمندانه دارد و از نشانه های مدیریت خردمندانه مشورت کردن است. انسان های خردمند آرای صاحب نظران را بر آرای خود می افزایند و از خرد دیگران برای تصمیم گیری به درستی بهره می گیرند. روایت شده است که علی (ع) فرمودند: " سزاوار است که خردمند رأی خردمندان را به رأی خود و دانش و آگاهی دانشمندان را به دانش خود بیفزاید" و هر کس با خردمندان مشورت کند، به آنچه درست است رهنمون شود. و راه و تصمیم درست و حق از هیچ کجا بهتر از مشورت به دست نمی آید.

مشورت با کسانی که اهلیت مشورت کردن و صلاحیت لازم را دارند ، از تزلزل رأی و سرگشتگی جلوگیری می کند و هر انسان فهیمی می داند که هیچ کس با خودرأیی بهاصلاح و صواب نمی‏ رسد. امیرمومنان علی ( ع ) فرموده است: " آن که راهنمایی جوید، گمراه نشود و آن که مشورت کند، حیران نماند.

انسان دوراندیش و محکم کننده امور، استبداد رأی نمی کند." و نیز در اندیشه علی ( ع )، مشورت کننده از خطا، ایمن و به دور است. مشورتی موجب راهیابی درست و جلوگیری کننده از لغزش و پشیمانی است، که با آدابی درست صورت گیرد؛ یعنی برای مشورت در هر امر، باید از مشاروانی خبره  و صاحب اهلیت بهره گرفت و از هر کس نمی توان رأی خواست .

به طور کلی ، باید با کسانی مشورت کرد که متصف به خداترسی ، پرواپیشگی ، رازداری و شجاعت باشند و، از خردی نیکو و تجربه ای پربار برخوردار باشند و با اشخاص ترسو ، حریص ، دروغگو ، جاهل ، احمق و کسانی که زمام احساسات خویش را در دست ندارند، نباید مشورت کرد. علی ( ع )، در عهدنامه مالک اشتر به او چنین نوشته است: "بخیل را در مشورت خود دخالت مده زیرا که تو را از احسان منصرف می کند و از نیازمندی می ترساند و نیز با اشخاص ترسو مشورت مکن؛ زیرا در کارها روحیه ات را تضعیف می کنند...." در سفارش های حضرت علی ( ع ) بهترین مشاوران اشخاص امین و مجرب، خردمند و دور اندیش معرفی شده اند، چنان که روایت شده است که فرمود: "بهترین کسی که با وی مشورت کنی، آن است که دارای تجربه باشد و بدترین کسی که با او همراه باشی، آن است که دارای عیب باشد." امام علی ( ع ) در زمینه آداب مشورت جملات گرانبهایی دارد که به اختصار آورده می شود: " با خردمندان مشورت کن .

" مشورت کردن با انسان دوراندیش دلسوز سبب پیروزی است. " بهترین کسانی که با آنان مشورت کنی صاحبان خرد و دانش و خداوندان تجربه و دوراندیشی اند. " مشاور باید همه همت خود را برای ارائه راه صحیح به کار گیرد و حق امانت داری را رعایت کند.

" بر مشاور است که تمام تلاش خود را در ارائه نظر صحیح به کار گیرد؛ اما او ضامن به نتیجه رسیدن نظرش نیست." این نمونه ها و سایر نمونه های موجود در منابع متعدد به خوبی بیانگر آن است که امیر مومنان علی ( ع ) بهترین مشورت گیرنده در اداره امور و بهترین مشورت دهنده نسبت به کسانی بود که از آن حضرت، نظر مشورتی می خواستند.

شیوه های مشورت

در فرآیند مشارکت، مدیر یک دستگاه یا سازمان می تواند به طرق شفاهی و کتبی با مشاوران خود مشورت کند. جنبه های شفاهی ، ( مانند تبادل نظر و بحث آزاد در زمینه یک موضوع یا یک مساله در زمانی مشخص و از قبل تعیین شده یا موردی ) یکی از این راه هاست. از دیگر روش ها حضور مشاور در معیت مدیر سازمان در مجامع علمی، سخنرانی ها، شرکت هم زمان با او در جلسات، گردش مشاغل و ... است . در این فرآیند هر کجا اقتضا کند، مدیر سازمان می تواند نظریات مشاور را در زمینه موضوع جاری جویا شود. یا مشاور به صورت یک جانبه نظریات و دیدگاه های خویش را به او منتقل کند یا از طرف او به ارائه دیدگاه ها یا سخنرانی بپردازد. در روش های کتبی ، مدیر یک سازمان مخیر است و می تواند مقاله ها، برنامه ها، طرح ها و پروژه ها و دستورالعمل های در حال تدوین یا تدوین شده را برای اعلام نظر کتبی به هر یک از مشاوران خود ، که در زمینه موضوع خاص صاحب نظر و تجربه است، ارسال دارد و از او بخواهد نظریات خویش را کتباً تنظیم کند و در موعد مقرر عودت دهد. در ضمن، چنانچه مشاور مطلب، طرح یا برنامه ای دارد، می تواند به صورت مکتوب به مدیر سازمان ارائه دهد و اگر در مورد امور کار کنان سازمان به نکته موثر و مفیدی دست یافت، به مدیر سازمان انتقال دهد.

شرکت مستمر مشاور در جلساتی که به تدوین یک طرح، دستور العمل یا برنامه ای منجر می گردد ( به نمایندگی از رئیس سازمان ) از دیگر وظایف اصولی مشاور به شمار می رود.در  نتیجه باید تلاش کرد با فرهنگ سازی، ایجاد باور عمیق و پایدار در مدیران سازمان ها و موسسات، به ویژه سازمان های آموزشی، اهمیت و نقش مشاوره و مشارکت همه عوامل را در بهبود و رونق امور روشن کرد تا مدیران در قالب شخصیت های حقیقی و حقوقی از خدمات مشاوره ای مورد نیاز استفاده کنند. جریان مشاوره و مشارکت افراد برای نیل به اهداف سازمان، شبکه های ارتباطی بین کارکنان را در سطوح ارگانیک،اجتماعی و انسانی گسترش می دهد و نقاط ناشناخته و کور یکی پس از دیگری روشن می شود. روش های مشورت و مشارکت جویی فرآیند مهمی است که مدیران سازمان ها باید به اقتضای موقعیت سازمانی خویش از آن پیروی کنند. کار مشورت به شکل فردی یا نظام دار ( سیستماتیک ) انجام می گیرد. نظامی که از اجزا و سطوح متفاوتی تشکیل یافته است، مدیر یک سازمان را در نیل به اهداف یاری می دهد. به عبارت دیگر، اگر چه مدیر می تواند با مشورت خواهی از مشاوران سازمان، تصمیم گیری کند،این  تصمیم سازمان راخردمندانه هدایت می کند و مدیر را به یک تصمیم عاقلانه و مبتنی بر هدف می رساند که از طریق مشورت، مشارکت و حضور در فرآیند کار گروهی و جمع افزایی ( سینرژی ) و برگرفته از یک نظام اطلاعاتی مدیریت حاصل شود.

نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که حل مسائل و مشکلات سازمانی به دست یک مشاور، امری است نشدنی و بهتر است برای حل بیشتر و بهتر مسائل در سازمان، از ترکیب مدیر – مشاور نیز استفاده شود تا مدیران باور کنند که هم مدیر مساله را می داند و هم مشاور؛ اما این دو به هم احتیاج دارند و برای حل مسائل، لازم و ملزوم یکدیگرند.

مجله رشد