تبیان، دستیار زندگی
کتاب «ورزش در آئینه ولایت» کتابی ارزشمندی است که خاطراتی از یاران و خانواده امام خمینی(ره) را در خصوص....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ورزش در آئینه ولایت(5)

امام خمینی

کتاب «ورزش در آئینه ولایت» کتابی ارزشمندی است که خاطراتی از یاران و خانواده امام خمینی(ره) را در خصوص فعالیت های ورزشی بنیانگذار جمهوری اسلامی بیان می کند که در زیر ادامه فصل نخست آن را می خوانید:

یکی از نزدیکان امام (ره)

امام در ترکیه روزهای جمعه می رفتند مسجد سبز، به اصطلاح مسجد کبود. البته مسجد دیگری هم بود که امام آنجا هم می رفتند. بعد از مدتی محل اقامت امام که ساختمانی دو طبقه بود با یک ساختمان شش طبقه سفید عوض کردند جلوی این ساختمان، بیمارستانی عمومی غیر دولتی قرار داشت. امام در محوطه جلوی بیمارستان قدم می زدند.

یکی از پیرمردها می گفت: آن موقع سرباز بودم، امام دروقت معینی می آمدند و از این خیابان می رفتند و برمی گشتند.1

آیت الله ناصری:

منزل امام در نجف یک خانه کوچک بود. برنامه ایشان در آن خانه به این گونه بود که نیم ساعت قبل از غروب آفتاب مشغول قدم زدن می شدند زیرا حیاط منزل کوچک بود و جای قدم زدن نداشت.2

دکتر محمود بروجردی داماد حضرت امام(ره):

امام خمینی و ایت الله گلپایگانی

امام را به تهران بردند و مدت نوزده روز در محلی نگه داشتند. سپس به مدت 24 ساعت به یک سلول انفرادی بردند که خود امام می فرمود:«طول آن اتاق، 4 قدم و نیم بود و من 3 تا نیم ساعت- طبق روال همه روزه ام- در آنجا قدم می زدم.

چقدر جالب است که در آن سلول کوچک نیز امام برنامه ورزش را که عبارت از قدم زدن بود مثل همیشه انجام می دادند.3

دکتر محمود بروجردی:

ایشان در 24 ساعت نیم ساعت راهپیمایی می کردند. یک روز جمعه که هوا خوب بود، ایشان داشتند در حیاط قدم می زدند، من و عیالم روی تختی نشسته بودیم که وقتی راهپیمایی ایشان تمام می شد، روی آن می نشستند.

معمول بود که پس از راهپیمایی بایستی دو استکان چای جلوی ایشان می گذاشتند. عیالم پرسید: «آقا چای بیاورم خدمتتان؟ ایشان به ساعتشان نگاه کردند و فرمودند: بیست و سه ثانیه دیگر مانده است.4

آیت الله حاج شیخ نصرالله شاه آبادی

ایشان می گفت در نجف بودم که به علت کثرت مشغله علمی مریض شدم و اطباء عراق گفتند در این کشور نمی توانیم تو را معالجه کنیم ناگزیر به کشور دیگری برای درمان عزیمت کردم و پس از بازگشت ، امام خمینی برای عیادت من تشریف آوردند و در اثنا گفتگو پرسیدند : مریضی شما چه بود ؟ عرض کردم آقا علت عمده مریضی ورزش نکردن و بی تحرکی قلمداد شده ، آقا فرمودند از فردا می آیم صبح ها برویم ورزش و مرا مجبور کردند تا زمانی که در عراق بودم هر روز راس ساعتی خاص برای ورزش برویم قدم زنی و ورزش .

1- برداشت هایی از سیره امام خمینی(ره) جلد 2- صفحه 17

2- گل های باغ خاطره

3- سرگذشت های ویژه امام خمینی(ره)

4- پا به پای آفتاب جلد 1 - صفحه 164