مسجد جامع، قلب خرمشهر بود
مجموعه روایت های سقوط خرمشهر
نمیدانم تا حالا خرمشهر رفتی یا نه؟ هر دو تا کوچه یک مسجد یا حسینیه وجود داره.
ولی نمیدونم چرا وقتی پای صحبت راویان مقاومت آن روزهای خرمشهر مینشینی، همه از مسجد جامع میگن. از اینکه مسجد جامع میعادگاه عاشقان شده بود. از اینکه از همون روزهای اول هر کسی هر کاری داشت. مسجد جامع میرفت. اگر کسی غذا میخواست، مسجد جامع میرفت اگر کسی مجروح شده بود مسجد جامع میبردنش. اگر کسی دنبال گمشدهاش میگشت مسجد جامع میرفت و حتی اگر کسی اسلحه میخواست مسجد جامع میرفت.
سازماندهی نیروها در مسجد جامع بود و خلاصه هر کاری که فکرش را بکنی در مسجد جامع صورت میگرفت.
کتابها را که میخواندم ناخودآگاه یاد شنیدهها و خواندههایم از صدر اسلام و نقش مسجد در زمان پیغمبر افتادم. در آن زمان هم مسجد محور کارها بود. و حالا بعد از 1400 سال در خرمشهر باز مسجد جامع محور تمام کارها شده بود. مقر فرماندهی شده بود. و در روزهای سخت مقاومت تنها چیزی که باعث دلگرمی همه میشد مناره های بلند و مقاوم مسجد جامع بود. و به گفته شهید آوینی مسجد جامع قلب شهر بود که میتپید و تا بود مظهر ماندن و استقامت بود و البته مسجد جامع هم از هجوم توپ و خمپاره دشمن در امان نماند و 24 مهر 59 مسجد جامع مورد اصابت توپ و خمپاره دشمن واقع شد.
و امروز وقتی وارد مسجد جامع میشوی آرامشی غریب تمام وجودت را فرا میگیرد. در و دیوار مسجد با تو حرف میزند و میخواهد تمام آنچه را که اتفاق افتاده بازگو کند.