تبیان، دستیار زندگی
سینمای دفاع مقدس یكی از ژانرهای مخصوص سینمای ایران است كه مناسبات و ویژگی های آن دیگر برای تمام سینما دوستان و تماشاگران عادی سینما عادی و آشنا است. در سینمای پس از انقلاب خاستگاه برخی از سینماگران موفق ایرانی از همین ژانر بوده و خیلی از آن ها در همین گون
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

محبوب‌ترین فیلمساز سینمای جنگ

ابراهیم حاتمی کیا

یادداشتی در مورد كارنامه فیلم سازی ابراهیم حاتمی كیا به مناسبت روز تولد و اكران "دعوت‌"‌اش

سینمای دفاع مقدس یكی از ژانرهای مخصوص سینمای ایران است كه مناسبات و ویژگی های آن دیگر برای تمام سینما دوستان و تماشاگران عادی سینما عادی و آشنا است. در سینمای پس از انقلاب خاستگاه برخی از سینماگران موفق ایرانی از همین ژانر بوده و خیلی از آن ها در همین گونه سینمایی فعالیت خود را ادامه داده اند و اگر هر از چند گاهی در موضوع های اجتماعی و سیاسی سرك كشیده اند، باز هم دغدغه های خود را نسبت به فضای هشت سال جنگ تحمیلی و آدم های آن دوره حساس از تاریخ ایران زمین از یاد نبرده اند. بدون شك مشهورترین فیلم ساز سینمای دفاع مقدس كسی نیست جز ابراهیم حاتمی كیا كه در میان نسل جوان سینمارو هواداران بسیاری دارد. بیشتر فیلم های حاتمی كیا جدا از آن كه از لحاظ بصری و محتوایی حرف هایی برای گفتن دارند، از منظر ارتباط ساده و راحت با عموم تماشاگران نیز از آثار موفق سینمای ایران به حساب می آیند.

ابراهیم حاتمی كیا در دوم مهرماه 1340 در تهران به دنیا آمد و پس از پایان تحصیلات دوره دبیرستان وارد دانشكده سینما و تئاتر دانشگاه هنر شد و با این كه تا میانه های دوران تحصیلش در دانشگاه به دلیل انجام كارهای هنری و فیلم سازی اشتیاق چندانی به آموزش در زمینه تئاتر نداشت، سرانجام با تغییر شاخه تحصیلی اش در رشته فیلمنامه نویسی از دانشگاه هنر فارغ التحصیل شد. در همان سال ها در گروه تلویزیونی روایت فتح و در كنار شهید آوینی به كار فیلم برداری مشغول شد و در سال 1364 نخستین فیلم بلند خود را برای گروه فیلم و سریال شبكه دوم سیما با نام هویت ساخت. هویت كه تمام مشخصه های فیلم های نمونه ای و قالبی دهه شصت را داشت، داستان جوانی بی قید و بند (با بازی جلیل فرجاد) را روایت می كرد كه در جریان یك سانحه رانندگی سلامتی صورت خود را از دست می دهد و در بیمارستان، اطرافیانش او را با یك رزمنده جنگ اشتباه می گیرند. مطابق انتظار تماشاگران آن سال ها جوان فیلم هویت از لحاظ روحی متحول می شد. فیلم در زمان خودش چندان تحویل گرفته نشد و تم روایی و ساختار معمولی اش توجهی را به خود جلب نكرد.

ابراهیم حاتمی كیا در دوم مهرماه 1340 در تهران به دنیا آمد و پس از پایان تحصیلات دوره دبیرستان وارد دانشكده سینما و تئاتر دانشگاه هنر شد و با این كه تا میانه های دوران تحصیلش در دانشگاه به دلیل انجام كارهای هنری و فیلم سازی اشتیاق چندانی به آموزش در زمینه تئاتر نداشت، سرانجام با تغییر شاخه تحصیلی اش در رشته فیلمنامه نویسی از دانشگاه هنر فارغ التحصیل شد.

با این وجود هویت سنگ بنای خوبی برای ورود حاتمی كیای جوان به دنیای فیلم سازی شد. در واپسین سال جنگ، حاتمی كیا كه تجربه سال ها تصویر برداری از جبهه ها را به یدك می كشید، فیلم دیده بان را ساخت كه هنوز هم از آن به عنوان یكی از نقطه های عطف سینمای دفاع مقدس یاد می شود. فیلم از این جهت كه به درونیات یك رزمنده ساده و معمولی نزدیك شده بود، با آثار مشابه پیش از خود كه برای جذب مخاطب بیشتر بر وجه حادثه ای جنگ تحمیلی تكیه داشتند، تفاوت های آشكاری داشت. آدم هایی كه در این فیلم به عنوان رزمنده های جنگ به تصویر كشیده شدند، در طول یك دهه بعد به عنوان الگویی تك بعدی برای شخصیت پردازی قهرمانان گمنام جبهه های جنگ تحمیلی در فیلم های ژانر وطنی دفاع مقدس مورد استفاده قرار گرفتند. حاتمی كیا در سال بعد از پایان جنگ نیز فیلم مهاجر را با همان حال و هوای دیده بان ساخت كه مورد پسند داوران جشنواره فجر و مسئولین وقت سینمایی كشور قرار گرفت و منتقدان آن را به نسبت دیده بان پیشرفتی قابل ملاحظه در كارنامه فیلم سازی حاتمی كیا دانستند. حاتمی كیا كه به عنوان یكی از اندك فیلم سازان موفق سینمای جنگ به حساب می آمد، در پایان دهه شصت فیلم وصل نیكان را مقابل دوربین برد كه نتوانست با آن موفقیت دو فیلم پیشین اش را تكرار كند. فیلم كه داستانش به طور موازی در شهر و جبهه ها و در زمان بمباران شهرها می گذشت، ساختاری غیر منسجم و قالبی (مشابه با فیلم های تلویزیونی) داشت و ضعف در فیلمنامه و شخصیت پردازی اجازه نداد كه حاتمی كیا طعم خوش موفقیت را، چه در نزد منتقدان و چه در میان تماشاگران، بچشد.

عدم توفیق وصل نیكان سبب شد كه حاتمی كیا در فیلم بعدی خود به سراغ عوامل حرفه ای برود. این رویكرد به همراه استفاده از داستانی احساس برانگیز و لوكیشن های چشم نواز كشور آلمان، سبب شد كه از كرخه تا راین (1371) عنوان بهترین و محبوب ترین اثر حاتمی كیا تا آن زمان را از آن خود كند و تا مرز جابه جایی ركورد فروش در تاریخ سینمای ایران نزدیك شود. حاتمی كیا در از كرخه تا راین آدم های مورد علاقه اش را كه روز به روز در مناسبات جامعه رو به پیشرفت پس از جنگ به حاشیه رانده می شدند، در فضای غریب كشوری اروپایی همچون آلمان رها كرد و مرثیه ای جاندار و احساس برانگیز خلق كرد كه سانتی مانتالیسم جاری در آن چندان هم گل درشت به نظر نمی رسید و با روح تلخ اثر همخوانی داشت. خاكستر سبز (1372) با محوریت جنگ بالكان یكی از شخصی ترین فیلم های حاتمی كیا بود كه تصویرها و قاب بندی های دل نشین و شبه شاعرانه اش هنوز هم در نزد منتقدان و مورخان سینمای ایران به عنوان یكی از بهترین كارهای حاتمی كیا شناخته می شود. اما در سال 1374 حاتمی كیا دو فیلم را به چهاردهمین جشنواره فیلم فجر فرستاد. با این كه در ظاهر داستان برج مینو و بوی پیراهن یوسف در زمان حال می گذشت، اما در آن ها دغدغه های حاتمی كیا در مورد آدم ها و فضای جنگ تحمیلی موج می زد. این دو فیلم هر یك نظرهای متفاوتی را برانگیختند. ساختار روایی برج مینو بر پایه روایت سیال ذهن بنا شده بود و سكانس های فیلم مابین زمان حال و دوران جنگ در نوسان بودند. این شكل روایت بعدها به وسیله مرحوم رسول ملاقلی پور چندین بار تكرار و آزموده شد و به عنوان ویژگی مهم دوران جدید كارنامه فیلم سازی این كارگردان برجسته سینمای دفاع مقدس شناخته شد. بوی پیراهن یوسف به دلیل ساختار خطی و ساده اش و استفاده از مولفه های تماشاگر پسند، نسبت به برج مینو، ارتباط بیشتری با مخاطبانش برقرار كرد اما هیچ یك از این دو فیلم نتوانستند در گیشه توفیق چشمگیری را تجربه كنند. با این وجود منتقدان از برج مینو، به عنوان یكی از آثار خاص و قابل تامل سینمای دفاع مقدس تقدیر كردند. اما موفقیت چشمگیر و تكرار ناشدنی حاتمی كیا دو سال بعد و با فیلم آژانس شیشه ای رقم خورد. آژانس شیشه ای در جشنواره شانزدهم فیلم فجر، اولین جشنواره در زمان دولت اصلاحات، سر و صدای بسیاری به پا كرد و جایزه های اصلی را از آن خود كرد. حتی برخی گروه های تندروی سیاسی در آن زمان به اظهارنظر در مورد آژانس شیشه ای پرداختند و در پیرامون اش حاشیه سازی كردند. اما آژانس شیشه ای كه عده ای بر این عقیده بودند با نگاهی به فیلم درخشان بعد از ظهر سگی (سیدنی لومت) ساخته شده، جایگاه خود را در میان تماشاگران و پیگیران سینمای ایران باز كرد و در سال های بعد به فیلم محبوب جوانان بدل شد.

حاتمی كیا زمستان سال گذشته فیلم دعوت را با ساختاری اپیزودیك و طبق شنیده ها در مورد مشكلات خانوادگی ناشی ازسقط جنین مقابل دوربین برد و بدون این كه منتظر فرا رسیدن جشنواره فجر شود، آن را آماده نمایش و رهسپار اكران كرد.

حاج كاظم (پرویز پرستویی) و عباس (حبیب رضایی)، دو قهرمان فیلم حاتمی كیا، نمادی از آدم های قدر نادیده و به حاشیه رانده شده بودند كه جامعه متحول آن زمان دیگر جایگاهی برای آن ها متصور نبود. موفقیت بی نظیر آژانس شیشه ای سبب شد كه خیلی ها برای دیدن روبان قرمز (1377) سر و دست بشكنند. روبان قرمز به دلیل فضای منحصر به فردش، محور قرار دادن حضور سه كاراكتر در یك بیابان بی سر و ته كه زمانی منطقه جنگی بوده، با مخاطبان عام سینما ارتباط گسترده ای را برقرار نكرد. اما اهل فن و تماشاگران خاص سینما وسواس و تسلط حاتمی كیا را در چیدمان درست و سنجیده دكوپاژها و میزانسن هایش ستودند و از روبان قرمز به عنوان یكی از بهترین آثار سینمای پس از انقلاب یاد كردند. سه گانه حاتمی كیا در مورد تقابل آدم های زمان جنگ با دنیای امروز با فیلم موج مرده (1379) تكمیل شد. روبان قرمز به خاطر حاشیه های فراوانی كه در زمان جشنواره نوزدهم فیلم فجر از سر گذارند و در نهایت منجر به بیرون كشیده شدن اش از جشنواره شد، كنجكاوی های بسیاری را برانگیخت. اما در زمان اكران نگاه نه چندان تازه حاتمی كیا نسبت به قهرمان داستانش، فرمانده راشد (پرویز پرستویی) و تقابل او با خانواده و اطرافیانش، انتظارها را برآورده نكرد. شكست تجاری موج مرده در كنار كم توجهی منتقدان به فیلم سبب شد كه حاتمی كیا توانایی خود را در مدیوم تلویزیون نیز در بوته آزمایش بگذارد. مجموعه تلویزیونی خاك سرخ (1380) با بهره گیری از یك تم داستانی آشنا اما همیشه جذاب، دختری كه به دنبال یافتن گذشته اش است، و نیز به مدد بهره گیری از بازیگران شناخته شده و محبوب و مولفه های روایی و تصویری تماشاگرپسند توانست خیلی ها را پای تلویزیون بنشاند. اما ریتم كند مجموعه در تعدادی از قسمت هایش و رویكرد حاتمی كیا به برخی كلیشه ها سبب شد كه منتقدان خاك سرخ را در جایگاهی برابر با آثار معمولی حاتمی كیا ارزیابی كنند. اما ارتفاع پست (1381) توانست بار دیگر جایگاه حاتمی كیا را در میان منتقدان بالا ببرد. توانایی حاتمی كیا در خلق فضایی سینمایی و خفقان آور، آن هم در یك لوكیشن محدود (هواپیمایی كوچك)، به كمك فیلمنامه قابل قبول اصغر فرهادی و نقش آفرینی چشمگیر بازیگران اصلی فیلم به چشم آمد و ارتفاع پست را به تجربه ای محكم و قابل اتكا برای ابراهیم حاتمی كیا و هوادارانش تبدیل كرد. به رنگ ارغوان (1383) تجربه بعدی حاتمی كیا بود كه همكاری دوباره او را با حمید فرخ نژاد رقم زد. فیلم به دلیل بروز برخی حساسیت ها حتی فرصت اكران در یك سانس از جشنواره بیست و سوم فجر را پیدا نكرد و بنا به صلاح دید مسئولین امنیتی و كشوری نمایش اش برای مدتی نامعلوم به عقب افتاد. تلاش ها جهت دریافت مجوز نمایش برای به رنگ ارغوان به جایی نرسید و فیلم كماكان در محاق توقیف قرار دارد. حاتمی كیا كه از نمایش به رنگ ارغوان نا امید شده بود، دست به ساخت فیلم به نام پدر (1384) زد كه با وجود جلب رضایت اعضای هیات داوران جشنواره بیستم فجر و كسب چند سیمرغ بلورین، نتوانست نظر چندان مساعد منتقدان و نویسندگان سینمایی را برانگیزد.

حاتمی كیا كه به عنوان یكی از اندك فیلم سازان موفق سینمای جنگ به حساب می آمد، در پایان دهه شصت فیلم وصل نیكان را مقابل دوربین برد كه نتوانست با آن موفقیت دو فیلم پیشین اش را تكرار كند.

خیلی ها پس از نمایش به نام پدر معتقد بودند كه استحقاق فیلمی همچون چهارشنبه سوری (اصغر فرهادی) در رشته هایی كه فیلم حاتمی كیا برنده آن ها شده، به مراتب بیشتر است. به نام پدر با این كه داستانش را نسبتا روان و همه فهم تعریف می كرد، اما قربانی شیفتگی بی حد و حصر حاتمی كیا نسبت به ایده اولیه فیلمنامه و نیز تلاش سازندگانش برای جلب رضایت اسپانسر فیلم شد. فیلم پیامی ضد جنگ را با خود به یدك می كشید، اما شعارهایش سطحی و گل درشت به نظر می رسید و در مقایسه با پیام فیلم های متاخر سازنده اش تازگی چندانی نداشت. طبع آزمایی حاتمی كیا در تلویزیون منجر به ساخت مجموعه تلویزیونی حلقه سبز (1385) شد. حلقه سبز كه موضوع پیوند عضو را دستمایه كار خود قرار داده بود، با وجود كارگردانی با حوصله حاتمی كیا، چوب فیلمنامه ضعیف و ریتم بیش از اندازه كند و گاه عذاب آورش را خورد و در همان زمان پخش قسمت های ابتدایی اش با ریزش شدید مخاطبان روبه رو شد و در ادامه انتقادهای بسیاری را در رسانه ها و مطبوعات به دنبال داشت. اما عده ای از هواداران سینمای حاتمی كیا جنس نگاه او را در این مجموعه پسندیدند و بحث و نظر در مورد این مجموعه تا مدت ها نقل محفل های مطبوعاتی و تخصصی بود.

حاتمی كیا زمستان سال گذشته فیلم دعوت را با ساختاری اپیزودیك و طبق شنیده ها در مورد مشكلات خانوادگی ناشی ازسقط جنین مقابل دوربین برد و بدون این كه منتظر فرا رسیدن جشنواره فجر شود، آن را آماده نمایش و رهسپار اكران كرد. قرار است دعوت، به عنوان پانزدهمین فیلم سینمایی ابراهیم حاتمی كیا، از همین هفته به روی پرده سینماها بیاید. بدون شك دغدغه های اجتماعی حاتمی كیا، نه تنها به عنوان یك فیلم ساز ژانر دفاع مقدس، بلكه به مثابه سینماگری كاربلد، شناخته شده و مسلط به مدیوم سینما، دعوت را بدل به فیلمی كرده كه از هم اكنون می توان ادعا كرد كنجكاوی و عطش خیلی ها برای دیدن اش برانگیخته شده است. ابراهیم حاتمی كیا قصد دارد جدیدترین فیلم خود را با نام قبل از دعوت مقابل دوربین ببرد و اگر دعوت در زمان اكران در جلب نظر منتقدان و تماشاگران موفق عمل كند، شاید بتوان پیش بینی كرد كه حاتمی كیا در ادامه روند كارنامه فیلم سازی اش به مسیری تازه گام خواهد گذاشت و عرصه های جدیدی را تجربه خواهد كرد.

منبع : سینمای ما