تبیان، دستیار زندگی
در گذشته های دور آدمی به میزان توان و همت خویش از مواهب طبیعی و خدادادی بهره می برد ولی رفته رفته نظام های مبتنی بر بهره كشی از نیروی بدنی و كار یدی افراد آغاز شد و همچنان به عنوان یك شیوه ی رایج مورد قبول عام قرار گرفت. نمو...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امروز باید كاری كرد ، فردا دیر است

در گذشته های دور آدمی به میزان توان و همت خویش از مواهب طبیعی و خدادادی بهره می برد ولی رفته رفته نظام های مبتنی بر بهره كشی از نیروی بدنی و كار یدی افراد آغاز شد و همچنان به عنوان یك شیوه ی رایج مورد قبول عام قرار گرفت. نمونه بسیار بارز این بهره كشی را در نظام برده داری می توان یافت كه متأسفانه فرهنگ و تمدنی نیست كه در پیشینه تاریخی خود این شیوه بهره وری از كار دیگر انسان ها را نداشته باشد، به طوری كه برده داری یكی از دوره های تمدن بشری در تاریخ باستان محسوب می شود .

با بروز انقلاب صنعتی دركشورهای پیشرفته اروپایی، بهره كشی از نیروی كار كارگران با شدت بیشتری دنبال شد به طوری كه كارگران گاه ناچار بودند زمان بسیاری را در كارخانه به كار مشغول باشند بی آنكه از حقوقی فراخور زحمات و امكاناتی مطابق با كار سنگین خود بهره ای داشته باشند. این شیوه بهره كشی مختص كشورهای صنعتی نبود و در كشور ما نیز البته با شكلی متفاوت به اجرا در می آمد . دریافت بهره مالكانه از كشاورزان ، كار در كارگاه های نمور و تاریك قالیباف خانه ها ، بهره كشی از كار كودكان در این كارگاه ها كه منجر به بروز آسیب های پایدار در این افراد می شد ، كار در كوره های آجر پزی ، كارِ كارگرهای فصلی كه از خشكسالی یا نبود زمین زراعی به شهرها پناه آورده بودند و به دلیل كم سوادی یا نداشتن حرفه و پیشه ای جذب كار مشقت بار ساختمانی می شدند، همه وهمه بهره كشی از كارگران را از سوی طبقه اندك و قدرتمند ارباب و مَلاك سبب می شد . در این میان زحمت اساسی بر دوش طبقه بهره ده ، و سود فراوان از آن طبقه بهره كش بود .

امروزه بیشتر افراد كار كردن بدون تسهیلاتی نظیر استفاده از بیمه ، مرخصی و تعطیلات آخر هفته را نوعی اجحاف  یا ظلم تلقی می كنند ؛ ولی قریب به نیم قرن پیش از این ، نیروی كار حتی نمی دانست كه در برابر كار انجام گرفته تنها دریافت حقوق كافی نیست و می تواند تسهیلات دیگری را از كارفرما مطالبه نماید. خوشبختانه با گسترش آگاهی های عمومی و راه یافتن رسانه ها حتی تا روستاهای دوردست ، كارگران از تسهیلات پیش بینی شده در قانون تا حدی اطلاع دارند، اگرچه این آگاهی هنوز تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد.

متأسفانه در جوامع امروزی كه عدالت اجتماعی را شعار جوامع ایدئولوژیك قلمداد كرده و آن را مانعی برای توسعه می بینند ، فاصله طبقاتی به شدت افزایش یافته به گونه ای كه دیگر نمی توان آن را «فاصله» نامید ، چرا كه به شكاف عمیق و دره ای وسیع بین طبقات تبدیل شده است. متاسفانه این نقیصه دامنگیر جامعه ما نیز هست. از این رو دولتمردان ما با جمعیت وسیعی از مردم مواجه اند كه اصطلاحاً به آنان اقشار آسیب پذیر جامعه گفته می شود . این افراد از سطح درآمد اندكی برخوردارند ، و به همین دلیل برای تأمین نیازهای اولیه خود با مشكل مواجه می شوند؛ درآمد اندك با سطح نازل تحصیلات همراه می شود كه خود می تواند انواع مشكلات را برای آنان به همراه داشته باشد. این افراد به معنای واقعی كلمه «فقیر» ندو فقر یك عارضه همه جانبه است،و شامل نا آگاهی نسبت به همه چیز هم می شود. فقر فقط كمبود یا نبود نقدینگی نیست ، عدم توانایی و دانایی هم جزء فقر به حساب می آید.

ناآگاهی و سطح نازل تحصیلات ، فرد را در برابر انواع آسیب های اجتماعی خلع سلاح می كند، ممكن است این افراد درآمد ناچیز خود را صرف استعمال دخانیات  یا مواد مخدر كنند كه خود مشكلی بر مشكلاتشان می افزاید. فقدان آگاهی سبب می شود كه این افراد ، خانواده پر جمعیت با فرزندان زیاد داشته باشند، لذا درآمد اندك آنان كفاف نیازهای خود وخانواده شان را نمی دهدو متأسفانه كودكانی هم كه در این خانواده ها پرورش  می یابند به سرنوشت والدین خود دچار می شوند چرا كه امكان تحصیل ، بازی و دیگر نیازمندی های كودكان را ندارند و بسیار زود وارد بازار كار می شوند. كارهای سنگین و زود هنگام ، آسیب های دراز مدت و پایداری برای آنها به ارمغان می آورد و آغازگر چرخه ای می شود كه حاصل آن جز فقر نیست.این كودكان در فقر زاده می شوند، در فقر رشد می كنند و عاقبت خود خانواده ای فقیر تشكیل می دهند؛ به عبارت دیگر فقر، جز فقر تولید نمی كند .

این افراد برای آن كه بتوانند از این چرخه باطل رهایی یابند ، نیازمند كمك مراكز دولتی و غیر دولتی بهزیستی و تامین اجتماعی هستند . دولتها باید برای بالا بردن سطح زندگی این افراد،  بیمه های حمایتی، آموزش رایگان، مراكزی جهت درمان بیماری ها و آسیب های  ناشی از فقر، نظیر اعتیاد را فراهم كنند . از این روسازمان بهزیستی در جهت كمك به این اقشار مستضعف با اهداف ذیل ایجاد شده است:

" اتخاذ و اعمال تدابیری برای حمایت از گروه های محروم و نیازمند جامعه و فراهم آوردن عوامل بهبود وضع جسمانی ، ذهنی ، اجتماعی و اقتصادی معلولان ، محرومان و همچنین حفظ و تقویت خانواده به عنوان اساسی ترین واحد اجتماعی به منظور ادامه زندگی عادی در جامعه و رشد و اعتلای فرهنگی و اعتقادی خانواده های تحت حمایت از اهداف مهم سازمان بهزیستی است".

بدیهی است كه ارائه این میزان خدمات ، نیازمند تخصیص بودجه های فراوان برای این امر است . به طوری كه "بر اساس برآوردها و محاسبات انجام شده توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی كشور ، بین ۲۵ تا ۳۰ درصد بودجه عمومی دولت در قلمرو رفاه و تأمین اجتماعی هزینه میشود و اعتبارات سال ۸۲ آن،( بالغ بر)  ۱۳ هزار میلیارد تومان می شود" كه خود در كناردیگر هزینه ها می تواند فشار فراوان و دائمی بر دولت وارد آورد ، لذا بایستی مراكز خدماتی غیر دولتی نیز در این زمینه فعال شوند و راه را برای دستیابی به جامعه ای متعادل هموار سازند .

از جمله اقشار آسیب پذیر جامعه می توان به كودكان كار ، كودكان خیابانی ، زنان سرپرست خانوار ، خانواده هایی كه سرپرست آن معتاد است ، زنان و مردان خیابانی كه هم خود آسیب پذیرند و هم می توانند بر بدنه جامعه آسیب واردكنند، اشاره كرد. در این میان برای كودكان خیابانی و كودكان و نوجوانانی كه  به مشاغل عمدتاً سخت اشتغال دارند راهكاری اندیشیده نشده است .

متأسفانهدر كشور ما كودكان خیابانی هیچ متولی خاصی ندارند،  طبق اخبار سایت خبری سینا "تنها 20 نفر از 3500 كودك خیابانی جمع آوری شده در سه ماهه اول سال بی سرپرست بوده اند و مابقی به دلیل كسب درآمد به همراه خانواده های خود به مشاغل پست یا تكدی گری روی آورده اند." وبر اساس آمار 90 درصد كودكان كار رها شده در خیابان های تهران، شهرستانی هستند و قریب به اتفاق این كودكان نیز از استان های خراسان، خوزستان، همدان، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و كرمانشاه به تهران آمده اند." علاوه بر این خلاءهای قانونی در زمینه كودكان خیابانی ، كار ساماندهی این افراد را كندترمی كند . ساماندهی كودكان كار و خیابانی امری تخصصی است و مطالعات و پژوهش های جدی متخصصان امور اجتماعی و روان شناسی را می طلبد.

"ساماندهی كودكان خیابانی نیاز به همكاری شهرداری ، شورای شهر و كلیه نهادهای مربوطه دارد و به تنهایی از عهده بهزیستی بر نمی آید. همچنان كه آسیب های اجتماعی در طول زمان به وجود آمده است ، روند بازیافت آسیب دیدگان نیز در یك مقطع زمانی طولانی نمود پیدا می كند."باید در نظر داشت كه كار اصلی كودكان تحصیل است، ضعف  یا نقصان در تحصیل كودكان امروز اثرات بسیار زیانباری در نیروی فعال آینده كشور بر جای می نهد .

در كنار این نابسامانی می توان به نقطه ای امید بخش اشاره كرد: اقدام سازمان بهزیستی كشور برای بیمه كردن زنان سرپرست خانوار ، كه بسیار شایان توجه و تقدیراست . علاوه بر این مراكز ترك اعتیاد رایگان این سازمان با ارائه خدمات و مشاوره های رایگان برای ترك اعتیاد درصدد هستند  از شمار روزافزون معتادان در كشور بکاهند و آسیب های حاصل از آن را تقلیل بخشند.

به هر روی، جامعه ازآن ِ تك تك افراد آن و مانند یك خانواده است كه بروز مشكلی در آن، بسیج تمام نیروهای آن را می طلبد.  امروز بر همه افراد جامعه است كه به مشكلات همشهریان وهموطنان خود بیاندیشند و در قالب انجمن ها و تشكل های مردمی در جهت كاستن از آلام آنان تلاش كنند.برای انسان هایی كه دستانی چپاولگر امیدها وآرزوهایشان را به یغما برده، و ذره ای توش وتوان  برجای ننهاده، باید كاری كرد؛ همین امروز، مطمئناً فردا بسیار دیراست.

سایت تبیان- فریبا کاظم نیا

لینک ها:

 25 تیر ماه، روز بهزیستی 

 سایت سازمان تأمین اجتماعی 

 سایت روابط عمومی کمیته امداد امام خمینی