تبیان، دستیار زندگی
شیطان از راه‌های مختلف انسان را وسوسه می كند و او را به گناه و نافرمانی می‌كشاند كه خداوند به برخی از آنها در قران كریم اشاره فرموده است. «الشیطان یعدكم الفقر و یامركم بالفحشاء(1) ؛ شیطان شما را از فقر مى‏ترساند و به كار ناشایسته فرمان مى‏دهد. هنگامى كه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علائم دعوت‏هاى شیطان

شیطان

شیطان از راه‌های مختلف انسان را وسوسه می كند و او را به گناه و نافرمانی می‌كشاند كه خداوند به برخی از آنها در قران كریم اشاره فرموده است.

«الشیطان یعدكم الفقر و یامركم بالفحشاء(1) ؛ شیطان شما را از فقر مى‏ترساند و به كار ناشایسته فرمان مى‏دهد. هنگامى كه مى‏خواهد انسان را از انفاق فى سبیل الله بازدارد، مى‏گوید: خرج نكن، خودت فقیر مى‏شوى! یا براى آن كه آدمها را از جهاد باز دارد، آنان را مى‏ترساند:

انما ذلكم الشیطان یخوف اولیاءه فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنین(2) ؛ همانا این شیطان است كه پیروان خود را مى‏ترساند، شما از آنان نهراسید و اگر مؤمن هستید از من بترسید.

یكی دیگر از علائم و قرائن وساوس شیطانى، امر به فحشاء است، هر گاه آدمى احساس كرد كه تمایل به فحشاء دارد بداند كه وسوسه‏اى از شیطان است.

و من یتبع خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشاء و المنكر(3)؛ كسى كه از گام‌هاى شیطان پیروى مى‏كند،(بدان)كه او به كار ناشایسته و ناپسند فرمان مى‏دهد.

و علامت دیگر، بازداشتن از یاد خداست:

و اما ینسینك الشیطان فلا تقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمین(4)؛ و چون شیطان تو را به فراموشى اندازد (از یاد خدا)، پس از یاد آوردن (این مطلب یا خدا) دیگر با گروه ستمكاران منشین.

در جزء نخستین همین آیه آمده است:

و اذا رایت الذین یخوضون فى ایاتنا فاعرض عنهم حتى یخوضوا فى حدیث غیره(5)؛ اگر دیدى كسانى در آیات ما فرو رفته‏اند(آن را به استهزاء گرفته‏اند)، از آنان رویگردان تا هنگامى كه گفتگو را تغییر دهند و مطلب دیگرى بگویند.

خطاب خداوند به پیامبر بزرگوار و ارجمند اسلام است البته از باب‏ «به در مى‏گویند كه دیوار بشنود»؛ «ایاك اعنى و اسمعى یا جار(6)» با كسانى كه آیات خدا را به استهزاء مى‏گیرند، منشین.

همان مضمون آیه‏ دیگر است كه مى‏فرماید:

...ان اذا سمعتم ایات الله یكفر بها و یستهزا بها فلا تقعدوا معهم ...(7)؛ این كه می‌فرماید: هنگامى كه شنیدید كه(اهل مجلسى) به آیات خدا كفر مى‏ورزند یا آنها را مسخره مى‏كنند، با آنان منشینید، و بعد مى‏افزاید:

ان الله جامع الكافرین ‏و المنافقین فى جهنم جمیعا، اشاره به این واقعیت است كه نشستن در چنین مجالس، كم‏كم ایمان را از بین مى‏برد و آدمى را به نفاق و كفر مى‏افكند.

ما به خاطر داریم كه بسیارى از مسلمانان، بر اثر معاشرت با ماركسیست‏ها، كارشان به جایى كشید كه منافق و كافر شدند.

اینها در اصل و ذاتاً مخالف اسلام نبودند، كم‏كم كشیده شدند به سویى كه به اینجا ختم مى‏شد. اگر كسى هم بخواهد به عنوان بحث و مجادله با ماركسیست‏ها، با آنان معاشرت كند باید نخست ظرفیت ‏خود را بسنجد، حتى در مسابقه‏ كُشتى نیز، «وزن كشى‏» به دقت انجام مى‏گیرد و دو هموزن كشتى مى‏گیرند. و اما آیه‏ مشهور: الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه. (8)

اولا: منظور از قول در این آیه،«القول‏» قرآن است، ثانیا باید بتواند(9) «احسن‏» را تشخیص دهد، پس هر كس حق ندارد با هر كس بنشیند و در هر بحثى شركت كند، اگر معلوماتش كم است ‏یا قدرت تشخیص ندارد و یا ضعف اراده و شخصیت دارد، حق شركت در هر بحثى را ندارد.

از دیگر نشانه‏هاى تبعیت از شیطان، «تبذیر»است:

ان المبذرین كانوا اخوان الشیاطین (10)؛ اهل تبذیر و اسراف برادران شیطانند.

پی‌نوشت‌ها:

1- بقره/268.

2- آل عمران/ 175.

3- نور/20.

4- انعام/68.

5- انعام/ 68.

6- رویم به توست اما همسایه! تو بشنو.

7- نساء/140.

8- زمر/ 18 .

9- این مساله ‏«ضعیف الاراده بودن‏» و كم شخصیتى و «داشتن عقده حقارت‏»، خصوصا در این زمینه بسیار مهم است. غالبا اینگونه افراد تحت تاثیرهاى جنبى قرار مى‏گیرند، خاصه اگر «حریف‏ها» رند و «وارد» و روانشناس هم باشند كه اغلب هستند!

بى‏مناسبت نیست‏ براى تقریب ذهن در اینجا حكایتى نقل شود اگر چه موضوعا با آنچه گفتیم در یك زمینه نیست، اما براى نشان دادن ‏«ضعف‏»ها، مفید است.

مرحوم آیة الله بروجردى اعلى الله مقامه، كسى را به یكى از كشورهاى غربى براى امر تبلیغ گسیل داشتند، این شخص كه در لباس روحانیت ‏بود، از همان نخست از معظم له خواسته بود كه اجازه دهند تا مدتى با لباس معمولى(غیر روحانى)، در آن كشور تبلیغ كند، و وقتى به اصطلاح ‏«جا افتاد»، آنوقت لباس روحانیت ‏خود را آشكار نماید.

ایشان در پاسخ وى فرمودند: من تو را فرستادم كه آنان را به شكل خود درآورى، تو مى‏خواهى از همان نخست ‏خودت به شكل آنها درآیى؟

آرى، اگر مسلمان، مؤمنى باشد به تعبیر قرآن: ان الله یحب الذین یقاتلون فى سبیله صفا كانهم بنیان مرصوص . (صف/4) ؛ مثل پایه‏هاى مستحكم از سرب ریخته، به اصطلاح امروز «بتون آرمه‏»، باكى نیست، با هر كس مى‏خواهد بحث كند، البته باز به شرط آن كه علاوه بر این آمادگى روحى، از جهت علمى نیز آمادگى داشته باشد، همراه با طلاقت لسان و قدرت بیان.

در صدر اسلام نمونه‏هاى عالى اینگونه افراد، طرماح بن عدى فرستاده امام على علیه السلام نزد معاویه و نیز هشام بن حكم شاگرد بزرگ رئیس مذهب حقه جعفرى اثنا عشرى حضرت ابو عبدالله جعفر بن محمد الصادق علیه السلام است. توصیه مى‏كنیم زندگینامه‏ این دو شخصیت‏ بزرگ را مسلمانان به ویژه جوانان مسلمان بخوانند.

10- اسراء/27 .

منبع:

معارف قرآن (3-1)، ص 304، آیة الله مصباح یزدى،‌ با تصرف .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.