ترفندهای شیطانی درحوزه عمل اجتماعی
از هنگام آفرینش حضرت آدم، ابلیس كه از طایفه جن بود، نسبت به آن حضرت حسادت ورزید و به همین جهت به حضرت آدم سجده نكرد و به مخالفت با خداوند متعال پرداخت.
او توانست با ترفند خویش حضرت آدم را به ترك اولی بكشاند و در ادامه نیز تاكنون، شیطان و شیاطین دشمنان شماره یك بشر بودهاند. در این مقاله نویسنده كوشیده است به ترفندهای شیطانی نگاهی اجمالی داشته باشد.
تفاوت میان ابلیس و شیطان
در تفكر عمومی، نوعی ترادف و هم معنایی میان دو واژه شیطان و ابلیس وجود دارد. از این رو برخی كه كمتر به مباحث فرا مادی و یا فراحسی علاقمند هستند گرایش چندانی به طرح این مباحث نداشته و حاضر به مطالعه و بررسی آن نمیباشند. این دسته همانگونه كه روح را به معنای روان و نفس میشناسند و تفاوت میان جان و روان نمییابند در نگرش حسی گرایانه خود میكوشند تا مساله را به شكلی به امور حسی ارتباط دهند. البته در بینش اسلامی و وحیانی نفس به معنای روان روحی در درون كالبد مادی است. به این معنا كه عنصری فرامادی و از عالم امر و الوهیت به نام روح و جان در هنگامی كه در كالبد مادی قرار گیرد به نوعی با عنصر مادی ارتباط مییابد كه میتوان گفت كه ماهیت متحول و دگرگونهای یافته كه از آن در آیات وحیانی قرآن به نفس و در زبان پارسی به روان تعبیر میشود.
در بینش اسلامی تفاوت معناداری میان ابلیس و شیطان است. ابلیس نام موجودی از نوع خاصی به نام جن است. جن در تفكر و بینش موجودی مادی از ماده آتش است كه میتواند در كاربردهای امروزی از آن به انرژی یاد كرد چنان كه دخان در كاربردهای امروزی به عنوان گاز شناخته می شود. ابلیس همانند حضرت آدم از ماده است با این تفاوت كه ابلیس از عناصر لطیفتر مادی یعنی عنصر آتش خالص (انرژی) و آدم از ماده و عنصر سختتر به نام گِل (تركیب آب و خاك) ساخته شده است.
اما شیطان نام خاص برای شخص و یا موجودی معین نمیباشد بلكه در بینش قرآنی به هر موجود سركش و متمردی از انسان و جن و حیوان اطلاق میشود.(1) ولی از آن جایی كه مصداق كامل و تمام شیطنت، ابلیس است در بیشتر اوقات او را اداره میكنند.
بنابر این سخن گفتن از وسوسههای شیطان و یا شیاطین به معنای هر كسی و یا هر چیزی است كه میكوشند تا به روشهای گوناگونی، آدمی را از مسیر تكاملی و رشدی بیرون رانده و به سمت و سوی شقاوت و بدبختی بكشاند. از این رو بیش از آن كه به ابلیس توجه شود به انسانها و بلكه به نفس و گرایشهای مادی و هواهای آنها توجه میشود كه نزدیكتر به آدمی هستند و میكوشند تا او را به گمراهی سوق دهند. شناخت دوست از دشمن و راه از چاه، نخستین گام برای دستیابی به كمال است؛ از این رو لازم است كه دشمن و راهها و ابزارها و وسوسههای او را شناخت تا در مسیر زندگی به درستی حركت و گام برداشت.
ابزارهای شیطانی
بی گمان دشمن هر كس كه باشد نخستین هدف خود را كاهش قدرت و توانمندی طرف مقابل خویش قرار میدهد؛ زیرا با بقای قدرت و توانمندی كم اصلا نمیتواند به هدف خویش دست یابد كه در نتیجه نابودی و یا دست كم تحت ولایت و فرمانبری شیطان قرار میگیرد. از این روست كه میكوشد راههای نفوذ خود را شناسایی و با ضربه زدن به علل و عوامل قدرتی، او را به سوی سستی و ناتوانی سوق دهد. شیطان به عنوان هر دشمن نهان و آشكار آدمی از جن و انسان هدف خویش را تحلیل توش و توان آدمی و یا جامعه بشری قرار میدهد. از این رو تلاش میكند كه تا قوای درونی متحد شخص و یا جامعه را از هم تفكیك و جدا ساخته و زمینههای اختلاف را افزایش دهد.
خداوند در آیه 208 سوره بقره به این سازوكار و تاكتیك شیاطین انسانی و جنی اشاره میكند و میفرماید: یا ایهاالذین آمنوا ادخلوا فی السلم كافه و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه عدو مبین؛ ای كسانی كه ایمان آوردهاید همگی در صلح و آرامش و صفا وارد شوید و گامهای شیطان را پیروی نكنید كه او دشمن آشكار است.
در این آیه به نكاتی چند توجه داده شده است.
انما یرید الشیطان ان یوقع بینكم العدواة و البغضاء؛ شیطان میكوشد تا میان شما دشمنی و كینهتوزی ایجاد كند.
بنابراین ایجاد بغض و كینه و دشمنی میان افراد جامعه و برادران ایمانی از مهمترین روشهایی است كه گروههای شیطانی و همپیمانان با ابلیس از آن برای دستیابی به اهداف پلید خویش سود میبرند.
- نخست این كه مخاطب در این آیه جامعه ایمانی است كه بر اساس اصول امتی، شهروندان همهدفی را تشكیل میدهند و میخواهند به اهداف ایجادی جامعه خود دست یابند.
- نكته دیگر آن كه اختلافات جزیی را نادیده بگیرند و با كنار گذاشتن آن سلامت جامعه و صلح و صفا را حفظ كنند و اختلافات را دامن نزنند.
- مهمترین نكتهای كه در این آیه بر آن تأكید شده است آن كه هرگونه اختلاف و یا گرایش به آن، گام شیطانی دانسته و دامن زدن به آن و در مسیر آن قرار گرفتن به عنوان گامهای شیطانی تلقی شده است. از این رو از مردمان خواسته شده تا اینگونه مسایل را دیده و تحلیل كنند كه هر گونه گرایش به اختلاف و دامن زدن به آن، چیزی جز پیروی گامهای شیطانی نیست. به سخن دیگر برای شناخت گامهای ایمانی از شیطانی، تنها كافی است كه به وجود اختلاف و یا ایجاد آن توجه شود. هرگاه امری موجب اختلاف شود و یا به آن دامن بزند گامی شیطانی است كه میبایست از آن پرهیز كرد. چنان كه هر كسی كه به اختلاف دامن میزند و یا موجبات آن را فراهم میآورد را میبایست به عنوان دشمن و یا كسی دانست كه در مسیر دشمن و اهداف او حركت میكند. دشمن آشكار كسی است كه اختلاف را به جای صلح و صفا به جامعه میآورد و امنیت و آرامش را از آن سلب میكند. بنابراین بهترین معیار شناخت دوست از دشمن و یا مسیر كمالی از شیطانی، اختلاف و كسانی هستند كه در این مسیر حركت میكنند و یا بدان دامن میزنند.
یاوران شیطان
ناگفته نماند كه در این آیه مراد از شیطان كه اسم عام و جنس است فرد خاصی از آن یعنی ابلیس میباشد؛ زیرا ابلیس از آغاز خلقت و آفرینش حضرت آدم(علیه السلام) به عنوان نخستین فرد از نوع جنی با وی دشمنی كرد و سوگند یاد كرد كه نسل آدم را به دوزخ میبرد و كاری میكند كه از زمان پیدایش تا دم آخر از آرامش و آسایش بهرهای نبرند و همواره در رنج و مشقت قرار گیرند. از آن جایی كه ابلیس دشمن سوگند خورده و جاویدان تا روز قیامت و یا یوم وقت معلوم است به عنوان مصداق كامل از آن یاد شده است ولی این بدان معنا نیست كه او خود به تنهایی از ابزارهایی چون اختلاف بهره میبرد، بلكه دوستان و یاران همفكر و همسوی وی از جن و انسان نیز اینگونه عمل میكنند و تحت ولایت ابلیس فعالیت مینمایند.
ایجاد دشمنی و اختلاف
در آیه 91 سوره مائده به ایجاد دشمنی و كینهتوزی به عنوان ابزار اساسی دیگر شیطانی اشاره شده و آمده است: انما یرید الشیطان ان یوقع بینكم العدواة و البغضاء؛ شیطان میكوشد تا میان شما دشمنی و كینهتوزی ایجاد كند.
بنابراین ایجاد بغض و كینه و دشمنی میان افراد جامعه و برادران ایمانی از مهمترین روشهایی است كه گروههای شیطانی و همپیمانان با ابلیس از آن برای دستیابی به اهداف پلید خویش سود میبرند.
آنان اموری ساده و غیر مهم را به گونهای جلوه میدهند كه امری مهم و ارزشی است و با تلقینات خویش میكوشند تا كدورت و تیرگی میان برادران ایمانی ایجاد شود و آنان نتوانند مسایل ریز و خرد خویش را دوستانه حل و فصل كنند و هر روز بر عمق اختلاف و ژرفای آن میافزایند به گونهای كه گرهای كه با دست باز میشد با دندان و جنگ نیز غیرقابل حل میشود و هر دو شخص و یا گروه و یا جامعه در مسیر سقوط و هبوط قرار میگیرند.
فساد و اخلال
ابزار دیگری كه در آیه 169 سوره بقره بدان اشاره شده است ابزار افساد و اخلال است. شیطان با بهرهگیری از ابزارهای زشت میكوشد تا بر برخی از افراد جامعه مسلط شود و با یاری و كمك آنان به اهداف خود دست یابد. از این روست كه به كارهای زشت و ناپسند و نابهنجارهای اجتماعی فرمان میدهد و به اصطلاح با تابو شكستن، زمینههای روانی را برای مهار مردمان فراهم میآورد. زیر پا گذاشتن قوانین و تابوهای هنجارهای اجتماع برای آن انجام میشود تا جامعه غیر قابل مهار بر اساس قوانین عقلانی و عقلایی شود و هر كسی، هر كاری كه بخواهد به نام آزادی انجام دهد و اینگونه است كه فحشا و منكرات در جامعه افزایش مییابد و افترا و اتهام در آن تشدید میگردد.
ایجاد اختلال در روابط سالم میان افراد جامعه روشی است كه شیطان جنی و انسی از آن سود میبرند؛ چنانكه شیطان با بهرهگیری از این روش توانست میان برادران یوسف(علیه السلام) اینگونه نفوذ كند و آنان را به جان هم اندازد به گونهای كه تصمیم گرفتند كه برادر خویش را بكشند و یا دست كم در چاه اندازند و سپس به برده فروشان به بهای اندك و ناچیز بفروشند. (سوره یوسف، آیه 100)
بدعت
افترا بستن به خدا و رسول و یا تغییر در قوانین جامعه برای دستیابی به اهداف شیطانی خویش از دیگر كارهایی است كه شیاطین جن و انس انجام میدهند. بدعت و نوآوریها بر خلاف اصول ارزشی و ایمانی و هنجاری جامعه راهی است كه دشمنان از آن سود میبرند. از این روست كه جامعه میبایست همواره هوشیار باشد كه اشخاص یا گروهها به عنوان نوآوری آنان را به سمت و سوی مقابله و مخالفت با ارزشها و اصول بنیادین جامعه سوق ندهند.
خداوند در آیه 168 و 169 سوره اعراف و نیز 112 سوره انعام به این روش دشمنان و شیاطین اشاره میكند و میفرماید كه دشمنان با شیوههای افترا و بدعت و نوآوری میكوشند تا اشخاص یا جوامع بشری را از مسیر كمالی خود دور سازند. در این میان نقش دشمنان داخلی (هواهای نفسانی و منافقان بیرونی) از همه مهمتر و حساستر است؛ زیرا آنان با حضور در لایههای زیرین و درونی دل و جامعه میكوشند همه سخنان باطل و نادرست شیطانهای جنی و انسی را به شكل زیبا و موردپسند جامعه درآورده و مردم را فریب دهند.
سخنان فریبنده بی محتوا
قرآن در آیه 112 سوره انعام سخن از زخرف القول به قصد غرور و فریب به میان میآورد؛ زخرف القول به معنای سخنان زیبا و لعاب دیده است كه یا باطن آن چیزی جز زهر جوامع بشری نیست. از آنجایی كه دشمن درونی و منافقان با خلق و خوی جامعه خویش آشنا هستند و گرایشهای آنان را میشناسند و علایق و دلبستگیهای آنان را میدانند با بومی سازی مفاهیم و نظریات دشمنان به شكل زیبا و مورد پسند جامعه میكوشند تا جامعه را فریب داده و آنان را به سمت و سویی كه دشمنان خواستهاند هدایت كنند. در این روش آنان با غرقهسازی جامعه با مفاهیم و اصطلاحات زیبایی كه دشمنان پرداختهاند میكوشند جامعه را در حالتی از گفتمان غالب قرار دهند كه گریزی برای افراد جامعه نیست و جز همان سخنان را نگویند و یا نشنوند.
به سخن دیگر روش دشمنان در این حوزه برخاسته از علوم و دانشهایی چند به ویژه جامعه شناسی و مردم شناسی و روان شناسی اجتماعی است. روان شناسی تبلیغ به آنان آموخته است كه بهترین شیوه نفوذ در روان اجتماعی جامعه غرقه سازی با مفاهیم زیبا و مورد پسند جامعه است كه جامعه را در گفتمان دروغین غالبی فرو میبرد كه رهایی از آن شدنی نیست. این مطلب به صراحت در این آیه به شكل زخرف القول و وحی و غرور و فریب و وحی بعضهم الی بعض بیان شده است.
كاربرد وحی در این جا نشان میدهد كه دشمنان به گونهای به درون دلهای دوستان داخلی خویش اطلاعات و سخنان باطل خویش را ارسال میكنند كه دیگران از آن آگاه نیستند.
اطلاعات به شكل رمزی و محرمانه ارسال و از سوی دوستان ایشان یعنی منافقان در جامعه و هواهای نفس در انسان شخصی رمزگشایی میشود و به شكل مورد پسند شخص و یا جامعه بازسازی میشود. بسیاری از دشمنان جامعه اسلامی در گذشته و كنون از راه دانشمندان بلعم باعورا خویش كه چه به ایشان توجه شود و یا نادیده گرفته شود مانند سگ، زبان بیرون میاندازند عمل میكنند و كلمات و سخنان شیرین و زیبا، بی محتوای خویش را زخرف القول میكنند تا جامعه ایمانی را بفریبند.
ایجاد آرزوهای واهی و فریبكارانه از دیگر ترفندها و روشهایی است كه شیاطین برای نفوذ در جامعه ایمانی و دستیابی به اهداف خود از آن سود میبرند. خداوند در آیه 117 تا 120 سوره نساء و همچنین 25 سوره محمد(صلی الله علیه و آله) به این ترفند دشمنان اشاره میكند و میگوید: دشمنان با تسویل و زیبانمایی میكوشند آنچه را كه زشت و نابهنجار است به عنوان هنجار و زیبا جلوه دهند و مردم را به سوی آن بكشانند.
شبهه افكنی
روشی كه دشمنان در این ترفند به كار میگیرند برای آن است كه حقایقی كه از سوی پیامبران و وحی ارسال و به جامعه القا میشود اموری واقعا هنجاری و پسندیده و مورد علاقه فطرت پاك انسانی است. از آنجایی كه باطل و زشتیها از اموری نیست كه مردم به طور طبیعی بدان گرایش یابند لازم است تا آن را به شكل زیبا بستهبندی كنند و در بازار بفروشند. اینگونه است كه باطل را به شكل حقایق زیبا جلوه میدهند و متاع ناچیز خویش را به بهای گران عزت و شرافت آدمی میفروشند. مردم در آغاز به سبب وجود بخشی زیبا و یا حقایق آن، بدان گرایش یافته و كم كم از فطرت خویش دور میشوند و به دام ولایت شیطان میافتند به گونهای كه فرهنگ و ارزشهای شیطانی برای آنان اصالت مییابد. مولوی داستان این تغییر ذائقه مردم را كه از طریق شبهات انجام میشود (شبهه یعنی شبیه حق شده) در داستان مرد دباغ، آورده است كه چگونه در بازار عطرفروشان از بوی خوش عطر غش میكند و بیهوش میشود و هر چه عطاران بر او عطر میپاشند فایده و سودی نمیبخشد تا این كه شخصی او را شناخته از بازار دباغان، چرمی بدبو را در كنار بینی او میگیرد و او به هوش میآید. كسانی كه گرفتار شبهات و در نهایت در ولایت شیطان میروند اینگونه فطرت سالم خود را از دست میدهند و عطر كلام وحی و حقایق آسمانی و هنجارهای زیبای اجتماعی و اخلاقی حال ایشان را به هم میزند.
از دیگر روشهایی كه شیاطین به كار میبرند ترفند ترس و خوف است. به این معنا كه میكوشند با ایجاد جنگ روانی مردمان را بترسانند تا از مواضع به حق خود عقبنشینی كنند. اینگونه است كه ایجاد ترس از مهمترین شگردهای شیطان جنی و انسی برای جلوگیری مردم از حضور در میادین سیاسی نظامی و اجتماعی است. قرآن در آیه 173 و 175 سوره آل عمران به این مساله اشاره میكند.
البته ناگفته نماند كه ایجاد ترس در جامعه ایمانی تنها در منافقان كه دوستان و اهل ولایت شیطان هستند تاثیرگذار میباشد و در خود مومنان تاثیری ندارد. از این روست كه خداوند در این آیه از ایجاد ترس از سوی شیطان در دوستان خود كه تحت ولایت اویند توجه میدهد؛ زیرا ترس در منافقان از سوی شیطان موجب میشود كه آنان تحت تاثیر قرار گرفته و جامعه ایمانی را در حالت بحران روحی و روانی قرار دهند و این ترس خود را به دیگر افراد جامعه كه سست ایمانتر هستند القا كنند. از این روست كه در مجمع البیان ج 1و 2 ص 888 و نیز كشاف ج 1، ص 443 در شان نزول این آیه گفتهاند كه آیات یاد شده درباره عمل نفاق گونه نعیم بن مسعود است كه از سوی ابوسفیان مامور شد تا در دل مسلمانان ترس ایجاد كرده و آنان را از شركت در جهاد با مشركان باز دارند.
از دیگر شگردهای شیطان میتوان به ایجاد شبهه و شك و تردید در امور اعتقادی و بنیادین دینی و اصول ارزشی جامعه (زخرف آیه 61و 62) افزایش نابهنجاریهای اجتماعی و تشییع فحشا و منكرات (بقره آیات 168 و 169 و 268 و نور آیه 21) همانند قمار (مائده آیه 90و 91) گفتارهای زشت و ناپسند (اسراء آیه 53) و نجواها و انجمنهای زیرزمینی (مجادله آیه 10) و خمر و شرابنوشی و میگساری (مائده آیه 90و 91) و افزایش خرافات و امور دور از عقل و عمل عقلایی (نساء آیات 117و 119) و نیز تبذیر و ریخت و پاش و كاهش بهرهوری و افزایش اسراف (اسراء آیه 27) تا جامعه دچار بحران اقتصادی شود و نیز اموری از این دست اشاره كرد.
پینوشت:
1- المصباح، ج 1و 2، ص 313 و مفردات راغب، ص 454، ذیل ماده شطن)
منبع:
روزنامه كیهان، 11 تیر، 87، حسین مرادی .