برای فیل ندیدهها
سلام
واقعا ماه رمضان تنها یك اعتبار نیست كه از گردش تقویم حاصل آمده باشد.
رمضان واقعا هست. و موجودی است فراتر از زمان و روزگار. و همین است كه ما آن را حس میكنیم و آثارش را در مییابیم
بی آنكه ما به فكر باشیم با دمیدن هلال رمضان نسیم معنویتی خاص، دلها را در مینوردد و همچون باد بهار كه حیات را در رگ زمین میدمد، شمیم رمضان روحها را از خواب سنگین غفلت بیدار میكند.
رمضان بهار قرآن است و اتفاقا آن خاصیتی هم كه گفتم به همین موضوع برمیگردد. چراكه قرآن كتاب هدایت و آیین رستگاری و سعادت است. و خیلی طبیعی است كه مهمتیرن اثر این بهار زنده كردن دلها باشد.
آخه میدونید چی این قضیه رو خیطترش میكنه؟ اینكه ما مسلمون باشیم و قرآن مال ما باشه و ازش خبر نداشته باشیم. درست مثل اینكه توی هندوستان یكی ندونه فیل چیه؟
اما قرآن
و این ماه كه بهار آن آست چه چیزی را میخواهد در كالبد دلها بدمد؟
حتما دیدهاید كه خیلیها در ماه رمضان ككشان هم نمیگزد و هیچ تغییری نمیكنند،علت این امر چیست؟
آیا قرآن به دل همه نمی رود؟ یا آن كه بعضیها قرآن را به دل خود راه نمی دهند؟
باید بگویم كه بهار، چه طبیعی باشد چه قرآنی، اثر خود را دارد، اما این من و تو و گل و درختیم كه باید پذیرای آن باشیم.
اگر دل ما هم، چونان درخت خشكیدهای باشد كه جان بهار در آن رسوخ نمیكند، جان قرآن نیز در سنگ سینهی ما راه نخواهد یافت.
اما من و درخت كمی با هم فرق داریم و آن شعوری است كه من دارم و در او نیست. و این شعور چیزی است كه قدر بهرمندی مرا از بهار تعیین میكند. و خلاصه آنكه شعور، هر چه بیشتر، شور بهار هم بیشتر.
اما شعور
از بدانی كه هست، كجایی، و... آنوقت هست كه دنبال راه و چاه میگردی و با كله در دهان گرگ نمیروی.
از كجا باید شروع كرد؟
ما دو تا چیز رو باید خوب بشناسیم تا بتونیم به نتیجهی خوبی برسیم. یكی شناختن دلمونه و اون یكی شناختن بهاره. آره درست فهمیدین منظورم قرآنه .
قرآن چیست و برای چه آمده و در آن از چه سخن رفته است؟
و این ماه كه بهار آن آست چه چیزی را میخواهد در كالبد دلها بدمد؟
حتما دیدهاید كه خیلیها در ماه رمضان ككشان هم نمیگزد و هیچ تغییری نمیكنند،علت این امر چیست؟
آیا قرآن به دل همه نمی رود؟ یا آن كه بعضیها قرآن را به دل خود راه نمی دهند؟
اتفاقا این همكاریه ما خوب موقعی هم افتاده! شانس آوردیم كه الان فصل بهاره، آخه ماه رمضون بهار قرآنه دیگه.
ببینید، همه ما یه آشنایی با قرآن داریم اما قصه ما و قرآن مثل قصهی اون دستهای كه تو عمرشون فیل ندیده بودن و همشون توی یه اتاق تاریك دست به فیل میكشیدن و هر كدوم برداشتی ازش میكرد و تشبیه به چیزی میكرد و هیچ كدوم تصویر كلی و درستی از اون نداشتند.
با این توضیحات، كاملا كار هر دومون معلوم شد. تو از امروز دست بكار میشی كه یه دستی به سر و روی دلت بكشی و احوالی ازش بپرسی.
و من هم سعی میكنم توی این ماه با روزی یه مطلب، یه تصویر كلی از قرآن رو براتون ترسیم كنم كه ته ماه رمضون دستمون بیاد كه اول و آخر قرآن چیه و از كجا شروع میشه و به كجا ختم میشه و از چیحرف میزنه و هدفش چیه.
و خلاصه آخر ماه رمضون دیگه مثل اون فیل ندیدهها نباشیم.
آخه میدونید چی این قضیه رو خیطترش میكنه؟ اینكه ما مسلمون باشیم و قرآن مال ما باشه و ازش خبر نداشته باشیم. درست مثل اینكه توی هندوستان یكی ندونه فیل چیه؟
اسم این مجموعه رو میگذارم «شناختنامه قرآن». این مجموعه از روی نوشتههای استاد حسین رحیمی كار میشه كه حاصل تلاش محققانهی ایشون در المیزانه. خلاصه اصلِ اصلش ما سر سفرهی المیزان و علامه طباطبایی هستیم.
از همینجا از استاد رحیمی كه دست ما رو گرفتند و به این مهمونی آوردند تشكر میكنیم.
بهشت ارزونیتون
حسین عسگری