داستانهای ترسناک این روزها در میان مخاطبان نوجوان اقبال زیادی دارد. سؤال مهم این است که آیا خواندن این داستانها تأثیرات منفی بر ذهن مخاطب خواهد گذاشت یا برای داشتن زندگی بهتر به آنها کمک خواهد کرد؟
حسیننیا در یادداشتی درباره شعر یزدانی در اولین کتابش مینویسد: در «حاشا» گاه شاعر آنقدر با مخاطب صمیمی است که انگار با رفیقی گپ میزند. میتوان گفت ترکیبی اعتدالی در اشعار یزدانی وجود دارد.
ارسلان فصیحی میگوید: نمیتوان گفت بیسوادی باب شده، بلکه رو شده است؛ چون تا وقتی کسی چیزی ننویسد مشخص نمیشود که سطح سواد املایی عمومی پایین است اما حالا هر کس یک گوشی در دست دارد و مجال پیدا میکند برای نوشتن و مکتوب کردن.
میرجلالالدین کزازی میگوید: اگر آیینها و هنجارهای زبانی را پاس نداریم بیگمان زبان بدینگونه آن پیکره سنجیده و بهآییناش را از دست خواهد داد و اندک اندک به آمیزهای از واژهها که هیچ پیوند ساختاری و سنجیدهای با هم ندارند فرو خواهد کاست، و کارایی زبان از دست خواهد رفت و مرگ زبان آغاز خواهد شد.
مصطفی مهرآیین با اشاره به محتوای داستان ماخونیک، آن را کتابی در راستای تعهد ادبیات در قبال جامعه توصیف کرد و گفت: ادبیات تنهایی جایی است که انسانها متوجه میشوند تکیهگاه هم هستند. اصولا رمان در وضعیت کنونی جامعه ایران میتواند به مقولهای رستگاریبخش تبدیل شود، کاری که در رمان ماخونیک به خوبی انجام شده است.
احمد عربلو معتقد است برخلاف اینکه کتابخوانی در کشورهای دیگر جاافتاده و جزء کارهای روتین و روزمره آنها شده است، کتاب در ایران، بیشتر نوعی کالای تزئینی محسوب میشود و این مساله خیلی خطرناک است
جبار رحمانی، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در یادداشتی درباره کتاب «سفر به سرزمین آریاییها» نوشته است: این نوع کتابها، بیش از همه بهانهای برای رفع بدفهمیهای تاریخی ما از همسایگان امروزی و خویشتن معاصرمان هستند.
مترجم کتاب «دلالةالحائرین» ابنمیمون میگوید که او در نگارش این کتاب رنج بسیاری برده تا عدم تضاد کیش و خرد را نشان دهد و از مخاطب میخواهد برای درک این تعبیر گوشی به پهنای فلک داشته باشد.
محمد حسینی میگوید: شما از صبح که بیدار میشوید با اشکالهای عجیب و غریب زبانی روز را آغاز میکنید؛ مثلا در مترو تقریبا عموم جملههایی که هشدارها یا اعلانهای مترو هستند و داخل آن فضا پخش میشوند غلط هستند و نحو زبان فارسی را رعایت نکردهاند.
بدون شک آن چیزی که سعدی را تبدیل به یک چهره معتبر جهانی کرده است، دو اثر مهم و تأثیرگذار او یعنی بوستان و گلستان است. آوازه سعدی در خارج از مرزهای ایران مدیون بلاغت و شیوایی نثر و شعر او در این دو کتاب است.
لیلی گلستان معتقد است؛ روایت نسیم مرعشی از آدمها و جنگ بینظیر بود. من حتی او را با زمین سوخته احمد محمود مقایسه كردم و به نظرم در جاهایی حتی او بهتر از محمود نوشته است.
محمدرضا شرفی خبوشان معتقد است توجه به نثر فارسی و ظرفیتهای آن در سالهای گذشته از سوی برخی از نویسندگان جوان آغاز شده است، اما ادبیات داستانی ما هنوز نیازمند توجه به این حوزه است.
یک نویسنده و منتقد ادبی گفت: گلشیری برای نوشتن «شازده احتجاب» تقریباً تمام آثاری را که درباره دوره قاجار نوشته شده خوانده و از تمام موزههای قابل دسترس مربوط به دوران قاجار دیدن کرده بود.
داود ملکی صیدآبادی گفت: «رگتایم» را میتوان با توجه به مضمون اصلی در زمره رمانهای تاریخی و در عین حال مقاومت قرار داد و این اثر خلاف آنچه برخی میگویند، یک اثر پستمدرن نیست.
عینله غریب میگوید: اصولا ما انتظار داریم فرهنگستان زبان و ادب فارسی غلطهای مربوط به واژههای دخیل از زبانهای دیگر را که در ترجمه صورت میگیرد درست کند؛ اما معادلسازیهایی که خود آنها انجام میدهند گاهی منجر به غلطنویسی میشود.
شاعر«چاپ بیروت» به هر طریق از طبیعی بودن فراری است و میخواهد کفه تخیّلش در برابر واقعیت سنگینی کند، میخواهد جهان را از عاشقانههای احساسی و سنتی سرشار ببیند.