تبیان، دستیار زندگی
روحانیون‌ تهران‌ كه‌ برگزاری‌ راهپیمایی‌ 13 شهریور (عیدفطر) را تجربه‌ موفقی‌ ارزیابی‌ كردند، تصمیم‌ گرفتند بار دیگر در مقابل‌ حكومت‌شریف‌امامی‌ و به‌ منظور برائت‌ از وی‌، مانور قدرتی‌ را به‌ اجرا درآورند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باز هم اعتراض

قیام 17 شهریور

(16شهریور)

روحانیون‌ تهران‌ كه‌ برگزاری‌ راهپیمایی‌ 13 شهریور (عیدفطر) را تجربه‌ موفقی‌ ارزیابی‌ كردند، تصمیم‌ گرفتند بار دیگر در مقابل‌ حكومت‌شریف‌امامی‌ و به‌ منظور برائت‌ از وی‌، مانور قدرتی‌ را به‌ اجرا درآورند. به‌ گفته‌ شهیدمحلاتی‌، بعد از راهپیمایی‌ عید فطر به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدیم‌ كه‌ «این‌ كار باید با نظم‌ و ترتیبی‌ادامه‌ یابد، جلسه‌ای‌ گرفتیم‌ و از صبح‌ تا غروب‌ دور هم‌ بودیم‌ و تصمیم‌ گرفتیم‌ كه‌ روزپنج‌شنبه‌ (16 شهریور) راهپیمایی‌ بكنیم‌.» آیت‌الله بهشتی‌ در جامعه‌ روحانیت‌استدلال‌ كرد كه‌ بعد از راهپیمایی‌ عید فطر «حالا كه‌ مردم‌ آمدند نباید در این‌ حركت‌مردمی‌ فترت‌ ایجاد شود، لذا از مردم‌ به‌ راهپیمایی‌ دعوت‌ شد.»

با این‌ حال‌، جامعه‌ روحانیت‌ و مراجع‌ و علما در این‌ تصمیم‌گیری‌ به‌ شدت‌ دچاراختلاف‌ نظر شدند. جامعه‌ روحانیت‌ تهران‌ دو دسته‌ شدند: عده‌ای‌ اعلام‌ كردند كه‌ روز 16 شهریور عزای‌ عمومی‌ و راهپیمایی‌ در سرتاسر كشور است‌ و عده‌ای‌ نیز با صدوراطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ كردند فقط‌ عزای‌ عمومی‌ است‌ و به‌ خاطر ندادن‌ بهانه‌ دست‌ دشمن‌ از راهپیمایی‌ خودداری‌ می‌كنیم‌. آیت‌الله شریعتمداری‌ نیز برای‌ جلوگیری‌ از عزای‌عمومی‌ دست‌ به‌ كار شد، به‌ گزارش‌ ساواك‌ فردی‌ به‌ نام‌ مجتبی‌ اراكی‌ با آیت‌الله نجفی‌ وآیت‌الله گلپایگانی‌ تماس‌ گرفت‌، آنها «متفقاً عدم‌ اطلاع‌ خود را در مورد تعطیل‌ بودن‌ روز مذكور به‌ آگاهی‌ مجتبی‌ اراكی‌ رساندند. متعاقباً آیت‌الله شریعتمداری‌ بدون‌ مشورت‌ با سایر آیات‌ مطلبی‌ جهت‌ درج‌ در جراید كشور تهیه‌ و از طریق‌ رادیو و تلویزیون‌ هم‌ خبرمذكور پخش‌ گردید.»

روزنامه‌ها از قول‌ سخنگوی‌ آیات‌ عظام‌ شریعتمداری‌ و گلپایگانی‌ و نجفی‌ مرعشی ‌شایعه‌ی‌ تعطیل‌ فردا را تكذیب‌ كردند. سخنگوی‌ علامه‌ یحیی‌ نوری‌ نیز اعلام‌ كرد: «هیچ‌ گونه‌ نوشته‌ و اعلامیه‌ی‌ خاصی‌ از جانب‌ ایشان‌ در مورد تعطیل‌ فردا صادر نشده‌ وآنچه‌ به‌ امضای‌ ایشان‌ نشر یافته‌ تكذیب‌ می‌شود. البته‌ برگزاری‌ عزای‌ عمومی‌ یا تعطیل‌به‌ اراده‌ی‌ مردم‌ بستگی‌ دارد.»

بنابر گزارش‌ ساواك‌، تظاهرات‌ این‌ روز از منطقه‌ی‌ قیطریه‌، ونك‌، پهلوی‌ (ولی‌عصر)ژاله‌ و مناطق‌ جنوب‌ شهر شروع‌ شد و جمعیت‌ها در شاهرضا (انقلاب‌) و آیزنهاور(آزادی‌) به‌ هم‌ پیوستند و ساعت‌ 30/18 به‌ میدان‌ شهیاد (آزادی‌) رسیدند

جامعه‌ اصناف‌ نیز با صدور اطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ كردند: «به‌ منظور بیان‌ عدم‌ اعتماد ملی‌به‌ دولت‌ كنونی‌... و به‌ پشتیبانی‌ از تصمیم‌ روحانیون‌ و علمای‌ آگاه‌ تهران‌، پنج‌شنبه‌ 16شهریور را روز تعطیل‌ و عزای‌ عمومی‌ اعلام‌ می‌كنیم‌» و جبهه‌ ملی‌ نیز در حمایت‌ ازتصمیم‌ «جامعه‌ روحانیت‌ تهران‌» اطلاعیه‌ای‌ صادر كرد.

با فرا رسیدن‌ سحرگاه‌ روز 16 شهریور سیل‌ جمعیت‌ از گوشه‌ گوشه‌ی‌ تهران‌ جاری‌شد. به‌ گزارش‌ كیهان‌، تهران‌ یك‌پارچه‌ تعطیل‌ و تظاهرات‌ بود. صدها هزار تظاهركننده‌در خیابان‌های‌ تهران‌ راهپیمایی‌ كردند. راهپیمایان‌ برای‌ سربازان‌ دست‌ تكان‌ می‌دادند وگل‌ پرتاب‌ می‌كردند. ناظران‌ این‌ راهپیمایی‌ را تا یك‌ میلیون‌ نفر تخمین‌ زدند. طول‌صف‌های‌ راهپیمایان‌ به‌ چند كیلومتر می‌رسید. در این‌ راهپیمایی‌ زنان‌ با چادر سیاه‌ جلوجمعیت‌ در حركت‌ بودند و موتورسواران‌ با فاصله‌ 100 و 200 متری‌ جلوتر از همه‌حركت‌ می‌كردند تا هم‌ راه‌ را باز كنند و هم‌ به‌ راهپیمایان‌ آب‌ و غذا برساندند. در این‌تظاهرات‌ رهبران‌ جبهه‌ ملی‌ نیز شركت‌ كردند. روزنامه‌ اطلاعات‌ گزارش‌ داد: جمعیت‌راهپیمایی‌ در پایان‌ به‌ صدها هزار نفر رسید. مردم‌ بر سر راهپیمایان‌ گلاب‌ می‌ریختند.ابتدا مأموران‌ كوشش‌ كردند كه‌ جلو راهپیمایی‌ را بگیرند.، امّا بعد راه‌ را باز كردند و به‌دنبال‌ جمعیت‌ به‌ حركت‌ درآمدند. صدها موتورسوار با شعار و تابلو جلوی‌ جمعیت‌حركت‌ می‌كردند. در زیر پل‌ سیدخندان‌ یك‌ شعار كمونیستی‌ بر روی‌ پارچه‌ علم‌ شد كه‌بلافاصله‌ مردم‌ آن‌ را پایین‌ كشیدند. كامیون‌های‌ میوه‌ كه‌ هر لحظه‌ خالی‌ و پر می‌شدندجمعیت‌ را همراهی‌ می‌كردند. این‌ خبرها تا نزدیكی‌ ظهر برای‌ چاپ‌ در روزنامه‌های‌عصر تهیه‌ شده‌ و به‌ دلیل‌ اخبار 17 شهریور روزنامه‌ها نتوانستند اخبار عصر را منتشرنمایند. شهید محلاتی‌ كه‌ در آن‌ روز از طرف‌ جامعه‌ روحانیت‌ مسئول‌ ستاد برگزاری‌راهپیمایی‌ بوده‌ است‌، چنین‌ گزارش‌ می‌كند: ارتش‌ با وسائل‌ زرهی‌ در سراسر خیابان‌انقلاب‌ فعلی‌ مستقر شده‌ بود. با این‌ حال‌ «ملت‌ از شمیران‌ حركت‌ كردند به‌ طرف‌ پایین‌.ما رابط‌ داشتیم‌ كه‌ مرتب‌ به‌ ما خبر می‌دادند.» هنگام‌ ظهر آیت‌الله بهشتی‌ در خیابان‌انقلاب‌ نزدیك‌ پیچ‌شمیران‌ به‌ نماز ایستاد، خبر آوردند آخر صف‌ حدود چهارراه‌ قصراست‌. بعد از نماز، جمعیت‌ را به‌ طرف‌ میدان‌ شهیاد (آزادی‌) حركت‌ دادیم‌. «شعارها راكنترل‌ می‌كردیم‌. شعارها از جلو» تعیین‌ می‌شد. عصر به‌ میدان‌ آزادی‌ رسیدیم‌ قرار شدآیت‌الله بهشتی‌ برای‌ جمعیت‌ صحبت‌ نماید. و آقای‌ ناطق‌نوری‌ كه‌ لباسش‌ را عوض‌ كرده‌بود و لباس‌ شخصی‌ پوشیده‌ بود، قطعنامه‌ را بخواند. به‌ روایت‌ آقای‌ ناطق‌نوری‌، نزدیك‌ به‌ غروب‌ بود كه‌ جمعیت‌ به‌ میدان‌ آزادی‌ رسید. كامیون‌های‌ ارتشی‌ داخل‌ میدان‌آزادی‌ استقرار یافته‌ بودند، مردم‌ خصوصاً خانم‌ها با شعارهای‌ خود سربازان‌ ودرجه‌داران‌ را منقلب‌ كردند و آنها را به‌ گریه‌ انداخته‌ بودند. آیت‌الله بهشتی‌ تصمیم‌ گرفت‌برای‌ جمعیت‌ سخنرانی‌ كند از او دعوت‌ كردند روی‌ یك‌ اتومبیل‌ پارك‌ شده‌ برود، وی‌این‌ اقدام‌ را بدون‌ اجازه‌ی‌ صاحبش‌ غاصبانه‌ شمرد و امتناع‌ كرد. بشكه‌ای‌ را پیدا كردند وایشان‌ روی‌ آن‌ ایستاد و سخنرانی‌ كرد.

این‌ راهپیمایی‌ یكی‌ از نقاط‌ عطف‌ تاریخ‌ انقلاب‌ شد تا جایی‌ كه‌ فریدون‌ هویدامی‌نویسد: «به‌ نظر من‌ این‌ راهپیمایی‌ كه‌ به‌ صورت‌ عظیمی‌ برگزار شد...

بنابر گزارش‌ ساواك‌، تظاهرات‌ این‌ روز از منطقه‌ی‌ قیطریه‌، ونك‌، پهلوی‌ (ولی‌عصر)ژاله‌ و مناطق‌ جنوب‌ شهر شروع‌ شد و جمعیت‌ها در شاهرضا (انقلاب‌) و آیزنهاور(آزادی‌) به‌ هم‌ پیوستند و ساعت‌ 30/18 به‌ میدان‌ شهیاد (آزادی‌) رسیدند. شعارتظاهركنندگان‌ عبارت‌ بود از:

برادر ارتشی‌ چرا برادر كشی‌؟ رهبر ما خمینی‌ است‌ـ مابت‌شكنیم‌ شیشه‌شكن‌ نیستیم‌ـ ارتش‌ تو بی‌گناهی‌، فرماندهت‌ جلاد است‌ـ درود برخمینی‌ـ نصر من‌الله و فتح‌ قریب‌ـ ما تابع‌ قرآنیم‌، سلطنت‌ نمی‌خواهیم‌ـ درود بر خمینی‌بت‌شكن‌ـ ارتش‌ برادر ما، خمینی‌ رهبر ماـ شما به‌ ما گلوله‌، ما به‌ شما گل‌ می‌دهیم‌ـ پلیس‌تو بی‌گناهی‌، آلت‌ دست‌ شاهی‌ـ ای‌ بی‌شرف‌ حیا كن‌ سلطنت‌ را رها كن‌ـ مرگ‌ بر رژیم‌شاه‌ـ مرگ‌ بر سلسله‌ی‌ پهلوی‌ـ فلسطین‌ پیروز است‌، اسرائیل‌ ناطق‌نوری‌ هم‌ چون‌ تحت‌ تعقیب‌ بود بالباس‌ شخصی‌ و عینك‌ دودی‌ قطعنامه‌ را قرائت‌ كرد.

مطابق‌ گزارش‌ ساواك‌ قطعنامه‌ به‌ این‌ شرح‌ بوده‌ است‌:

1ـ كلیه‌ی‌ زندانیان‌ سیاسی‌ آزاد باید گردند

2ـ نهضت‌ به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ تا پیروزی‌ ادامه‌ دارد.

3ـ باید حكومت‌ اسلامی‌ به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ تشكیل‌ گردد.

4ـ تمام‌ اقلیت‌های‌ مذهبی‌ تحت‌ حمایت‌ حكومت‌ اسلامی‌ به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ و از احترام‌ برخوردار خواهند بود.

5ـ بیگانگان‌ از كشور اخراج‌ باید گردند.

6ـ شاه‌ عامل‌ استبداد است‌ و باید حكومت‌ شاهنشاهی‌ برچیده‌ شود.

7ـ دانشگاه‌ها باید اصلاح‌ گردند.

8ـ ما بت‌شكن‌ هستیم‌ نه‌ شیشه‌شكن‌. كسانی‌ كه‌ شیشه‌ می‌شكنند از ما نیستند.

9ـ تصمیمات‌ ما در مورد اعتصابات‌ و تعطیلات‌ از طریق‌ مساجد و اعلامیه‌ها به‌اطلاع‌ مردم‌ می‌رسد نه‌ از طریق‌ روزنامه‌های‌ وابسته‌ به‌ استبداد.

نابود است‌ـ اریتره‌،فلسطین‌ـ برای‌ حفظ‌ قرآن‌، ارتش‌ به‌ ما بپیوندـ ارتش‌ برادر ما، خمینی‌ رهبر ماـ آمریكا ازایران‌ بیرون‌ شوـ مرگ‌ بر خون‌خوارگی‌ شرق و غرب‌.

شعارهای‌ پلاكاردها نیز عبارت‌ بوده‌اند از: مقدس‌ باد اتحاد بین‌ نیروهای‌ مسلح‌ وملت‌ ستمدیده‌ـ رهبر ما خمینی‌ است‌ـ كشور ما اسلامی‌ است‌، حكومت‌ ما اسلامی‌است‌ـ آشتی‌ هرگزـ ای‌ بی‌شرف‌ حیا كن‌، سلطنت‌ را رها كن‌ـ رهبرا ما قصاص‌ خون‌ شهدارا از رژیم‌ خواهیم‌ گرفت‌ـ ما به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ تا سرنگونی‌ رژیم‌ به‌ مبارزه‌ ادامه‌خواهیم‌ دادـ درود ملت‌ ایران‌ به‌ دكتر شریعتی‌ـ زندانی‌ بودن‌ بهتر از این‌ آزادی‌ است‌ـسازمان‌ امنیت‌ منحل‌ باید گردد.

طبق‌ این‌ گزارش‌ مردم‌ تابلوهای‌ خیابان‌ شاهرضا را محو و روی‌ آن‌ نوشتند «خیابان‌خمینی‌». هم‌چنین‌ مردم‌ در مقابل‌ دانشگاه‌ صنعتی‌ شریف‌ شعار می‌دادند«دانشگاه‌ خمینی‌» و تابلوهای‌ خیابان‌ آیزنهاور را به‌ خیابان‌ «شریعتی‌ و خمینی‌» تبدیل‌كردند.

قیام 17 شهریور

طبق‌ این‌ گزارش‌ مردم‌ «در خیابان‌ آیزنهاور مرتباً اعلام‌ می‌كردند كه‌ جمعیت‌ فرداصبح‌ در خیابان‌ شهداـ نامی‌ كه‌ تظاهركنندگان‌ به‌ خیابان‌ ژاله‌ داده‌ـ اجتماع‌ كنید.»

آیت‌الله بهشتی‌ در پایان‌ سخنرانی‌ اعلام‌ كرد كه‌ «جامعه‌ روحانیت‌ فردا برنامه‌ندارد»

دقیقاً از آن‌ به‌ بعد بود كه‌ آیت‌الله خمینی‌ به‌ عنوان‌ رهبر منحصر به‌ فرد و بلامنازع‌حركتی‌ كه‌ از 9 ماه‌ قبل‌ آغاز گردیده‌ بود شناخته‌ شد.»

بنا به‌ گزارش‌ كیهان‌ شهرهای‌ قم‌، آمل‌، كرج‌، گرگان‌، اهواز، كازرون‌، شهرری‌، قزوین‌،زنجان‌، همدان‌، خرم‌آباد، كاشان‌، شیراز، كرمان‌، مشهد، تبریز، اصفهان‌، اردبیل‌، مهاباد،بهبهان‌، خمین‌، شاهرود، اراك‌ و دزفول‌ با تظاهرات‌، راهپیمایی‌ و تعطیل‌ عمومی‌ به‌ ندای‌جامعه‌ روحانیت‌ تهران‌ پاسخ‌ مثبت‌ دادند.

آیت‌الله گلپایگانی‌ و نجفی‌ كه‌ از اعلامیه‌ی‌ تهیه‌ شده‌ توسط‌ آیت‌الله شریعتمداری‌ وسوءاستفاده‌ دولت‌ ناراحت‌ شده‌ بودند، آن‌ را تكذیب‌ كردند. آیت‌الله نجفی‌ اعلام‌ نمودكه‌ «درباره‌ی‌ تعطیل‌ روز پنج‌شنبه‌ اعلامیه‌ای‌ صادر نكرده‌اند و مطالبی‌ كه‌ از قول‌ ایشان‌ درمطبوعات‌ و رادیو در این‌ زمینه‌ درج‌ و یا گفته‌ شده‌ است‌ حقیقت‌ ندارد.»

این‌ راهپیمایی‌ یكی‌ از نقاط‌ عطف‌ تاریخ‌ انقلاب‌ شد تا جایی‌ كه‌ فریدون‌ هویدامی‌نویسد: «به‌ نظر من‌ این‌ راهپیمایی‌ كه‌ به‌ صورت‌ عظیمی‌ برگزار شد... ضمن‌ آن‌ آشكارشد كه‌ [آیت‌الله] خمینی‌ در عرض‌ دو ماه‌ ژوئیه‌ و اوت‌ (تیر و مرداد) به‌ خوبی‌ توانسته‌رهبری‌ خود را تثبیت‌ كند و نشان‌ دهد كه‌ قدرت‌ او در تبعید به‌ مراتب‌» از دیگران‌ بیشتراست‌ و «دقیقاً از آن‌ به‌ بعد بود كه‌ آیت‌الله خمینی‌ به‌ عنوان‌ رهبر منحصر به‌ فرد و بلامنازع‌حركتی‌ كه‌ از 9 ماه‌ قبل‌ آغاز گردیده‌ بود شناخته‌ شد.» گرچه‌ توده‌های‌ مسلمان‌ ایران‌ ازسال‌ 1341 آیت‌الله خمینی‌ را به‌ عنوان‌ رهبر خودشان‌ شناخته‌ بودند، ولی‌ اعتراف‌دشمن‌ نشانه‌ی‌ عظمت‌ و رهبری‌ بی‌چون‌ و چرای‌ امام‌ خمینی‌ در این‌ مقطع‌ تاریخی‌ بود.

منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی