فرزندانم، در خط اهل بیت(ع) سیر کنید
وصیتنامه شهید حسن علی ابراهیم، شهید حزبالله لبنان
بسمالله الرحمن الرحیم
«دستور داده شده که چون یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر دارای متاع دنیاست، وصیت کند برای پدر و مادر و خویشان به چیزی شایسته عدل، این کار سزاوار مقام پرهیزکاران است.» (بقرهآیه 180)
«پس (ای پیغمبر) تو خود تنها در راه خدا به کارزار برخیز که جز شخص تو بر آن مکلف نیست و مومنان را نیز ترغیب کن. باشد که خدا آسیب کافران را از شما باز دارد، که قدرت خدا (از کمک مردم) بیشتر و عذاب و انتقامش سختتر خواهد بود» (نساء، آیه 84)
چهارده قرن پیش، امام حسین علیهالسلام قیام کرد و برای اصلاح اسلام بپا خاست با اینکه کار شکنیها، سختیها و تهدیدات بسیاری را متحمل شد، ولی نه تنها در مقابل انواع فشارها سرتسلیم و خشوع فرود نیاورد، بلکه راهش را ادامه داد تا هدفش را محقق کرد و تکلیف الهیاش را انجام داد. اصحاب و یارانش به شهادت رسیدند، ولی او ادامه داد فرزندان و اهل بیتش شهید شدند، ولی لحظهای درنگ نکرد؛ تا این که وظیفهاش را انجام داد و سرانجام خودش را نیز به درگاه خداوند عزو جل قربانی کرد و با اینکه میدانست زنان و فرزندانش بعد از شهادت او سرگردان و اسیر خواهند شد، در این کار لحظهای تامل نکرد؛ و لذا صحیح نیست که ما آنچه را امام به درگاه الهی تقدیم کرد و در این راه انجام داد، با آنچه که خود انجام دادهایم، مقایسه کنیم.
«السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین» در حالی که فضای حسینی و مملو از رشادت و از خود گذشتگی و ایثار را حاکم میبینیم، قبل از هر چیز- چون کار دیگری از من ساخته نیست- بر خود لازم میدانم که از دو شهید کربلایی و حسینی «ابراهیم محمود علیق» (ابوصالح) و «علیمحمد علیق» (ابوساجد) یاد کرده و از آنها سپاسگزاری کنم و از خداوند مهربان برای آنها طلب رحمت کنم؛ چرا که این دو شهید بزرگوار سهم زیادی در هدایت من به این راه داشتهاند و از خداوند متعال مسئلت دارم که من و این دو شهید بزرگوار و همگی شهدا را با سیدناالامامالحسین محشور گرداند.
«اللهم اشف صدر محمد بظهور الحجه واشف صدرعلی و فاطمه والحسن و الحسین بظهور الحجه. اللهم اشف صدر الحجه بظهور الحجه.»
«السلام علیک یا صاحب الزمان، عجل علی ظهورک.»
در فرجت تعجیل فرما که فساد زمین را گرفته است. مولای من، تو را میخوانم و از تو میخواهم که مجاهدان را دریابی و به آنها مدد رسانی.
سلام بر نایب بر حقت، ولی فقیه زمانه و رهبر موید، سید علی خامنهای، سلام بر جمع مجاهدان حسینی در مقامت اسلامی، مقاومتی که به تنهایی و بدون هیچ چشمداشتی قربانی داد و بسیار چیزها که فدا کرد و هنوز هم در راه یاری مستضعفان و دفاع از شرافت و عزت آنها، آزاد کردن وطنشان و انجام تکلیف شرعیاش، ثابت قدم و استوار باقی است.
جهاد مقاومت اسلامی، حجتی است بر همه علما. همانطور که امام راحل نیز فرمودند؛ و در واقع مقاومت اسلامی همچون شمع و منبع نوری است که میسوزد و ذوب میشود تا راه را در جلوی این امت روشن نگه دارد. این مقاومت بود که به ما راه جوانمردی و مقاومت و مقاتله را یاد داد و آموخت که در مقابل متجاوزان، ذلیل و خاضع نباشیم. مقاومتی که جوانانش از مدرسه اباعبدالله الحسین علیهالسلام درس میگیرند.
پس شما نیز مقاومت را همراهی کنید از آن حفاظت کنید و پشتیبان آن باشید؛ و اگر میخواهید که از مقربان درگاه امام حسین علیهالسلام باشید، یا هر چه دارید از جان و مال و یا با سخن و موضعگیری درست، یاری دهنده مقاومت باشید.
سلام و درود فراوان بر شهدای اسلام. آنان که در این راه بر من سبقت گرفتند و به مجاهدان و مزدارانی که در انتظار فرج به سر میبرند و سلام بر برادران اسیرم در بازداشتگاهها و اردوگاههای دشمن.
سلام به خانواده محبوبم! راهبر و راهنما و مرشد عزیزم، پدر محبوبم! به کسی که دائما در تلاش بود تا زندگی دنیوی سعادتمندانهای برای من تامین کند سلام بر کسی که به سبب من و از طرف من، دچار اذیتها و متحمل سختیهای بسیار زیادی شد. ابتدا از تو میخواهم که مرا ببخشی. همان طور که امیدوارم به سبب شهادت من بر خود افتخار کنی؛ و این را از سر صدق میگویم. مگر نه این است که امیرالمومنین علی علیهالسلام فرموده است: «شهادت دری است از درهای بهشت که خداوند برای خاصه از اولیائش آن را گشوده است.» آرزوی من نیز این است که از خاصان اولیاء الهی باشم.
پدرم !
به سخن کسانی که نسبت به حقیقت خوشبختی واقعی جاهل هستند، گوش مده و دائما این آیه را در خاطر داشته باش که: «محققا شما را به مال و جان آزمایش خواهند کرد و بر شما از زخم زبان آنها که پیش از شما کتاب آسمانی به آنها نازل شد، آزار بسیار خواهد رسید و اگر صبر پیشه کرده و پرهیزکار شوید (البته ظفر یابید) که ثبات و تقوی سبب نیرومندی و قوت اراده در کارهاست.»
در این راه ثابت قدم بوده و پشتکار داشته باشید فرزندانمان را برای حرکت در خط اهل بیتعلیهمالسلام آموزش دهید و به آنها بگویید که مجاهدان این راه چگونه مقاومت کردند و قصههای مجاهدان را برای آنها حکایت کنید.
اما تو ای مادر مهربانم!
ای مظهر پاکی و عفاف! همیشه لحظاتی را که برای رفتن از خانه و حرکت به سوی جبل عامل آماده میشدم و تو مقابلم میایستادی، دستهایت را به سوی آسمان بلند میکردی و برای من و همه مجاهدان دعا میکردی، به یاد میآورم ای بزرگوار، خداوند تو را اجر دهد و با حضرت زهرا علیهماالسلام که فرزندش امام حسین علیهالسلام را فدا کرد و با املیلا، مادر علیاکبر و با رباب و با مادران شهیدی که فرزندانشان را فدای این دین حنیف کردند، محشور گرداند!
مادرم! صبر کن. از تو میخواهم که مرا دعا کنی تا خداوند مرا با کسی که دوستش درام، به او عشق میورزم و به او اقتدا میکنم، محشور گرداند. مادرم! مرا ببخش؛ انشاءالله خداوند در روز قیامت روز سفیدت گرداند.
خواهرم و برادرانم، دوستداران قلبیام!
فراق برادر بسیار سخت است؛ میدانم، ولی حتم دارم وقتی که به یاد حضرت زینب علیهماالسلام و گمشدهاش بیفتید، این سختی بر شما هموار خواهد شد او نه تنها برادر را داد که همه چیزش را فدا کرد؛ چرا که برای او، برادر، همه چیز بود. برادر بود و در عین حال پدر، کفیل، پشتوانه و رهبر.
اما تو ای برادرم، ابوعلی شوقی!
ای دوست من، الان تو پدر همگی هستی. پس راهبر و راهنمایی باش که تکیه بر اصول و قواعد متین و محکم اسلام زدهای. هر چند که احتیاجی نیست تا تو را در مورد خواهرت «ام مصطفی» سفارش کنم، ولی از باب یادآوری از تو میخواهم در صورتی که مشکلی برایش پیش آمد، او را یاری کنی.
فرزندانم و عزیزانم!
هر چند که الان به خاطر کمی سن این سخنان را درک نمیکنید، ولی در آیندهای نه چندان دور، هنگامی که بزرگتر شدید، تاریخ، با شما از عدهای مردان شجاع و دلیر سخن خواهد گفت که راهیان شب و شیران روز بودند همانها که رفتند تا شما زندگی آرامی داشته باشید و از قیود اسارت دشمنان و حالمان جائر به در آیید و زندگی سعادتمندی را تجربه کنید. چرا نه؟ در حالی که شما همانهایی هستید که امام راحلمان تحقق آرزوها را در مورد آنها یقین میدانست.
هم اکنون قلبهایتان آتش خواهد گرفت و به خاطر غیبت ظاهریام، فقدان چیزی را احساس خواهید کرد؛ ولی بدانید ای محبوبین من! وقتی بزرگ شدید و حقیقت جهاد و شهادت را شناختید، احساس خوشبختی و سعادت خواهید کرد از شما میخواهم که در آن موقع در خط اهل بیتعلیهماالسلام سیر کنید و این بار مسئولیت را بر دوش بکشید و همزمان با فراگیری علم، به جهاد در این راه هم بپردازید. خداوند شما را موید گرداند و در این راه محافظت فرماید!
همسر عزیزم، ام مصطفی!
ای صابره وای فداکار و فدایی که بسیاری از مشکلات را تحمل کردی و از بسیاری مسائل محروم ماندی. گوارا باد بر تو روز بزرگ دیدارمان ای کسی که به حرکت در این خط راضی شدی و این زندگی سخت را بر خود واجب دانستی .
ای صابره به تمام معنای واقعی کلمه! هم اکنون مسئولیت تو بزرگتر شده و تکلیف، وسیعتر و تمامتر، و اجر و یادداشت بیشتر و بلندتر. اول نسبت به خودت اهتمام کن و درجه بعد به فرزندانمان؛ نسبت به همگی توجه داشته و آنها را تحمل کن. زنی باش که هیچ حرکت و هیچ زمانی، تو را از مسیر اخلاص نسبت به خداوند، نلغزاند و به آنچه که بعضی از مردم میبافند، توجه نکن که مردم بندگان دنیا هستند.
وقتی فرزندانمان بزرگ شدند، برای آنها حکایت کن که چگونه در بین خودمان زندگی آرام و با سعادتی داشتیم و این همه، نتیجه صبر و تحمل ما، در مقابل سختیهای دنیا و خواستههای دنیوی بود. آنها را در مدرسه اسلام ناب محمد صلیالله علیهواله وسلم زیر پرچم ولی و رهبر و حاکم شجاع، امام خامنهای، تعلیم بده و در قلبهایشان محبت نسبت به مقاومت اسلامی و حرکت در راه اهل بیت علیهمالسلام را بکار!
از خداوند مسئلت دارم که تو را با حضرت زهرا علیهماالسلام محشور گرداند و همواره او را آسوه و مقتدایت قرار دهد و تو را در ادای این رسالت و وظیفه موفق گرداند تا بتوانی نقشی را که خداوند عزو جل به تو عطا کرده، بهطور کامل انجام دهی.
برادران دینیام!
نمیخواهم در مورد راهمان و از سختی و مشکلات آن برای شما بگویم؛ چرا که زندگی هر روز شما، با این کارها عجین شده و این مسائل را بهتر از من میدانید و حتی به امثال من نیز در این موارد باید درس بدهید؛ ولی بگذارید یک کلمه هم من بگویم.
این راه را که با خون صدها شهید آماده و مهیا شده است، ادامه داده و همه مسائل جانبی را در مقابل هدف اصلی کنار بگذارید؛ چرا که با وجود اصل، مشکلات فرعی قابل گذشت است و بدانید هر شهیدی که به خون میغلتد، مسئولیت شما بیشتر میشود.
خداوند شما را در این راه بر این خط ثابت نگه دارد و شما را به تاییدات خود موید گرداند و گامهایتان را در این راه محکم سازد. همچنان برزمید و برای آزادی دهها اسیری که در بند دشمن میباشند، سعی خود را بکنید.
در آخر، بعد از کسب اجازه از محضر دبیر کل مجاهدمان، حضرت حجتالاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله و مسئول یگاین که در آن کار میکردم، میخواهم و تقاضا دارم تا اجازه دهند اسلحهای که در عملیات از آن استفاده میکردم، بعد از من، متعلق به فرزندم باشد چرا که مستحب است سلاح مجاهد، بعد از او برای فرزندش باقی بماند.
برادرتان ابومصطفی
منبع:امتداد