تبیان، دستیار زندگی
دراینجا باید اعتراف كرد كه ماجراى بعثت پیغمبر با همه اهمیتى كه داشته است،در تواریخ درست نقل نشده است. به موجب آنچه در تفاسیر قرآنى و احادیث اسلامى و تواریخ اولیه آمده است،عایشه همسرپیغمبر یا خواهرزادگان او عبدالله زبیر و عروة بن زبیر یا عمرو بن شرحبیل یا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

واقعیت بعثت از نگاه اهل بیت (ع)

محمد

نگاهى به احادیث ‏بعثت

دراینجا باید اعتراف كرد كه ماجراى بعثت پیغمبر با همه اهمیتى كه داشته است،در تواریخ درست نقل نشده است. به موجب آنچه در تفاسیر قرآنى و احادیث اسلامى و تواریخ اولیه آمده است،عایشه همسرپیغمبر یا خواهرزادگان او عبدالله زبیر و عروة بن زبیر یا عمرو بن شرحبیل یا ابومیسره غلام پیغمبر، گفته‏اند: جبرئیل بر پیغمبر نازل شد و به وى گفت: بخوان به نام خدایت; «اقرا باسم ربك الذى خلق‏» و پیغمبر فرمود: نمى توانم بخوانم; «ما انا بقارى‏» یا من خواننده نیستم; «لست‏بقارى‏». جبرئیل سه بار پیغمبر را گرفت وفشار داد تا بار سوم توانست‏ بخواند!

در صورتى كه: اولا جبرئیل از پیغمبر نخواست از روى نوشته بخواند. جز در یك حدیث كه آن هم قابل اهمیت نیست. بیشتر مى‏گویند منظور جبرئیل این بوده كه هرچه او مى‏گوید پیغمبر هم آن را تكرار كند. در این صورت باید از ناقلین این احادیث پرسید: آیا پیغمبر عرب زبان در سن چهل سالگى قادر نبود پنج آیه كوتاه اول سوره اقرا یعنى; «اقرا باسم ربك الذى خلق، خلق الانسان من علق، اقرا و ربك الاكرم، الذى علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم‏» را همان طور كه جبرئیل آیه آیه مى‏خوانده او هم تكرار كند؟ این كار براى یك كودك پنج ‏ساله آسان است تا چه رسد به داناى قریش!

از این گذشته «وحى‏» به معناى صداى آهسته است. وقتى جبرئیل امین آیات قرآنى را بر پیغمبرنازل كرده است آن را آهسته تلفظ مى‏نموده و همان دم در سینه پیغمبر نقش مى‏بسته است. بنابراین هیچ لزومى نداشته كه هرچه را جبرئیل مى‏گفته است پیامبر مانند بچه مكتبى تكرار كند تا آن را از حفظ نماید، و فراموش نكند!

ثانیاً كسانى كه بعثت را بدین گونه نقل كرده‏اند هیچ كدام از نظر شیعیان قابل اعتماد نیستند. عایشه همسرپیغمبر هم كه شیعه و سنى ماجراى بعثت را در كلیه منابع تفسیر و حدیث و تاریخ اسلامى بیشتراز وى نقل كرده‏اند، پنج ‏سال بعد از بعثت متولد شده و از كسى هم نقل نمى‏كند، بلكه حدیث وى به اصطلاح مرسل است كه قابل اعتماد نیست، و از پیش خود مى‏گوید: آغاز وحى چنین و چنان بوده است.

ثالثاً معلوم نیست جمله «بخوان به نام خدایت‏» كه در ترجمه آیه اول درهمه تفسیرهاى اسلامى اعم از سنى و شیعى آمده است ‏یعنى چه؟ از حفظ بخواند، یا از رو بخواند؟ و گفتم كه هر دوى آنها خلاف واقع است.

رابعاً مگر خدا و جبرئیل نمى‏دانسته‏اند پیغمبر درس نخوانده بود و چیز نمى‏نوشته كه دو بار از وى مى‏خواهند بخواند؟ و چون پیغمبر مى‏گوید: نمى‏توانم بخوانم، گرفتن آن حضرت و فشار دادن وى را چگونه مى‏توان توجیه كرد؟ آیا اگر كسى را فشار دادند باسواد مى‏شود؟ این معنا درباره پیغمبران پیشین بى‏سابقه بوده است تا چه رسد به پیامبر خاتم (صلى الله علیه و آله)!!

خامساً هیچ كدام از مفسران اسلامى نگفته‏اند چرا اولین سوره قرآنى «بسم الله الرحمن الرحیم‏» نداشته است! بلكه همگى گفته‏اند آنچه روز بعثت نازل شد پنج آیه اوایل سوره اقرا بوده است از «اقرا بسم ربك الذى خلق‏» تا «ما لم یعلم‏».

سادساً دنباله حدیث عایشه و دیگران كه مى‏گوید: «وقتى پیغمبر از كوه حراء برگشت‏ سخت مضطرب بود! و چون به نزد خدیجه آمد گفت: «زملونى زملونى‏» مرا بپوشانید، مرا بپوشانید. و او را پوشانیدند، و پس ازآن ماجرا را براى خدیجه نقل كرد و گفت: «از سرنوشت‏ خود هراسانم‏» و «خدیجه او را برد نزد پسر عمویش ورقة بن نوفل كه نصرانى شده بود، و تورات و انجیل را مى‏نوشت و آن پیر كهنسال نابینا گفت: اى خدیجه! آنچه او دیده است همان پیك مقدسى است كه بر موسى نازل شده است‏» همگى برخلاف اعتقاد ما درباره پیامبر و ظواهر امر است. (1)

علامه فقید شیعه سید عبدالحسین شرف الدین عاملى در كتاب پرارج «النص والاجتهاد» تنها كسى است كه براى نخستین بار متوجه قسمتى از اشكالات این حدیث ‏شده و مى نویسد: «مى‏بینید كه این حدیث (حدیث عایشه) صریحا مى‏گوید پیغمبر بعد از همه این ماجرا هنوز در امر نبوت خود و فرشته وحى پس از آن كه فرود آمده، و درباره قرآن بعد از نزول آن و از بیم و هراسى كه پیدا كرده نیاز به همسرش داشت كه او را تقویت كند، و محتاج ورقة بن نوفل مرد غمگین نابیناى جاهل مسیحى بوده است كه قدم او را راسخ كند، و دلش را از اضطراب و پریشانى در آورد! محتواى این حدیث ضلالت و گمراهى است. آیا شایسته پیغمبر است كه از خطاب فرشته سر در نیاورد؟ بنابراین حدیث عایشه از لحاظ متن و سند مردود است.» (2)

در حدیث دیگر مى‏گوید: «پیغمبر چنان از برخورد با جبرئیل بیمناك شده بود كه مى‏خواست‏خود را از كوه به زیر بیندازد»، یعنى حالت ‏شبیه بیمارى صرع! در روایت دیگر هم مى‏گوید: «تختى مرصع روى كوه حراء گذاشته شد، و تاجى مكلل به جواهر بر سر پیغمبر نهادند، و بعد به وى اعلام شد كه تو خاتم انبیا هستى‏»! و چیزهاى دیگر كه بازگو كردن آن چندش ‏آور است.

راستى چقدر باعث تاسف است كه پانزده قرن پس از بعثت هنوز مسلمانان به درستى ندانند موضوع چه بوده و بعثت‏خاتم انبیا چه سان انجام گرفته است؟!! این كوتاهى ازآن مورخان و دانشمندان اسلامى از شیعه و سنى است كه در این قرون متمادى غفلت نموده و به تحقیق پیرامون آن نپرداخته‏اند، و فقط به ذكر و تكرار گفتار عایشه و دیگران اكتفا نموده‏اند!

ما پس از نقدى كه دانشمندان عالى‏ مقام شیعه سید شرف الدین عاملى بر یكی از حدیث‏ بعثت (حدیث عایشه) نوشته و توفیق ترجمه آن را یافتیم، به قسمت عمده‏اى از تفسیر و حدیث و تاریخ سنى وشیعى مراجعه نمودیم، و با كمال تاسف به این نتیجه رسیدیم كه احادیث‏بعثت كاملا مغشوش است، و بیشتر آنها از راویان عامه است، كه نزد ما اعتبارى ندارند.متن همه آن احادیث نیز مضطرب و متناقض و برخلاف معتقدات شیعه و سنى است، و اسناد آن نیز مخدوش مى‏باشد.

پی نوشت‌ها:

1- حدیث عایشه درباره آغاز وحى كه مستند همگى دانشمندان سنى و شیعى است در جزء اول «صحیح بخارى‏» و تفسیر سوره اقرا جزء سوم آن، و باب ایمان «صحیح مسلم نیشابورى‏» و تفسیر سوره اقرا در «صحیح ترمذى‏» و سنن نسائى آمده است.

2- كتاب «اجتهاد در مقابل نص‏» ترجمه النص و الاجتهاد مرحوم شرف الدین به قلم نویسنده این سطور - ص 412

منبع:

تاریخ اسلام،‌ على دوانى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.