شستن پیكر بیجان ؛ چرا؟
فلسفه غسل دادن مردگان و غسل مس میت
سوال از فلسفه احکام، یکی از سوالات اساسی است. سلسله مباحث _ فلسفه احكام _ به دنبال پاسخ برخی از این سوالات است.
فلسفه غسل دادن مردگان و فلسفه غسل مس میت چیست؟
فلسفه غسل دادن مردگان و غسل كردن كسی كه مردهای را لمس كرده چیست؟ چرا هرگاه كسی بمیرد، در شرع مقدس اسلام لازم است او را به طرز خاصی شست و شو دهند و اگر پیش از غسل دادن، كسی دست به بدن او بزند واجب است او نیز غسل نماید؟
فلسفه قسمتی از احكام فرعی اسلام برای ما روشن نیست؛ ولی با گذشت زمان و تكامل عقل بشر و پیشرفت علوم، فلسفه قسمتهای مهمی روشن شده و درآینده نیز ممكن است اسرار قسمتهای دیگر واضح و روشن گردد.
درباره مطلب مورد سؤال میتوان گفت:
یكی از اسرار لزوم «غسل مس میت» این است كه تمام اقوام و ملل همان طور كه احترام زنده را لازم میدانند، برای مردگان نیز احترام خاصی قایل میشوند.
گرچه اسلام بسیاری از تشریفات ملل و اقوام گذشته را درباره مردگان كه جنبه خرافی داشته حذف كرده، ولی احترام ساده و بیآلایش را به صورت «غسل و كفن و دفن» برای مردگان لازم میداند؛ روی این حساب، موضوع غسل میت و سایر تشریفات مردگان، یك نوع احترام بیآلایش نسبت به مردگان است.
به عبارت دیگر: اسلام برای انسان ارزش فوقالعادهای قایل است و ارزش او را با وسایل و بیانات گوناگون بالا برده، حتی این موضوع شامل حال پس از مرگ هم میشود و از نظر قوانین اسلام هیچ كس مجاز نیست به مرده مسلمانی اهانت كند، حتی نمیتواند به قبر او نیز اهانت نماید.
«غسل مس میت» بهترین و سادهترین طرز شستوشو و دفع میكروبهای احتمالی خواهد بود.
موضوع غسل و كفن و دفن مردگان نیز یك نوع احترام به مقام انسان است؛ احترامی كه جنبه خرافی ندارد.
علاوه بر این، چون از نظر اسلام مرگ پایان زندگی نیست، بلكه دروازهای نسبت به جهان و زندگی دیگر و نزول در جوار رحمت الهی است، از این جهت دستور میدهد كه بایستی مردگان را نظیف و پاكیزه كنند و با لباسی ساده و پاك به خاك سپارند تا این عمل رمز بقای حیات حقیقی و امتداد زندگی باشد «این است فلسفه غسل میت».
غسل مس میت
پیش از آن كه به اصل پاسخ بپردازیم، لازم است چند نكته را تذكر دهیم:
1- بازماندگان مرده در اثر از دست دادن فرد عزیزی از افراد خانواده خود احساسات و عواطف و برافروختهای خواهند داشت و لذا نمیتوانند یكباره رابطه خود را با او قطع شده ببینند. آنها در اثر انس و علاقهای كه نسبت به او داشتهاند، حتی بعد از مرگ میخواهند او را ببوسند و در آغوش پر مهرشان بگیرند.
2- این نكته نیز كاملا روشن است كه معمولا بدن افراد مرده در اثر بیماری و بر اثر مسمومیتهای مختلف و از دست دادن قدرت دفاعی، آلوده به انواع میكروبهاست و نزدیك شدن به او خطرهای فراوانی از نظر بهداشتی به دنبال دارد.
3- اسلام هیچ گاه با عواطف و احساسات انسان از در ستیزه و مبارزه در نیامده، انگیزههای طبیعی افراد را نادیده نگرفته، بلكه عواطف و احساسات را در مسیر خاصی هدایت و راهنمایی نموده است.
با توجه به نكات فوق میتوان نتیجه گرفت:
اسلام برای آن كه همه افراد - مخصوصا بازماندگان مرده - را از آلودگی به انواع میكروبها و ابتلا به امراض گوناگون كه از پیكر بیجان ممكن است به آنها سرایت كند، باز دارد و در عین حال با تحریم تماس با مرده، با عواطف و احساسات برافروخته آنها مبارزه نكرده باشد، مشكل قانونی برای آنها به وجود آورده است؛ یعنی دستور داده هر كسی به بدن مرده دست بزند و یا به هر نحوی بدنش با میت تماس پیدا كند، باید تمام بدنش را شست و شو داده و غسل نماید. شكی نیست كه این مشكل قانونی در عین آن كه تا حدود زیادی تماس زندگان را با مردگان محدود میكند و آنها را از ابتلا به انواع امراض احتمالی باز میدارد، عواطف و احساسات آنها را نیز نادیده نگرفته است؛ و هرگاه این مشكل قانونی، مؤثر در برقراری تماس، با مرده نگردید، «غسل مس میت» خود بهترین و سادهترین طرز شستوشو و دفع میكروبهای احتمالی خواهد بود.
ممكن است بعضی اشكال كنند كه اگر غسل مس میت ایجاد مشكل قانونی و برای جلوگیری از آلودگی و ابتلا به امراض است، پس چرا بعد از غسل دادن مرده، دست زدن و تماس پیدا كردن با بدن او موجب غسل نمیشود؟
پاسخ آن روشن است، زیرا غسل دادن مرده با آب مخلوط با سدر و آب مخلوط با كافور و با آب خالص، خود عامل مؤثری برای ضدعفونی و تمیز كردن مرده است و لااقل برای مدتی آن خطراتی كه پیش از غسل وجود داشته، موجود نخواهد بود. بدیهی است در این صورت پس از انجام گرفتن مراسم فوق، میت را در مدت كوتاهی به خاك میسپارند و احتمال بروز میكروبهای جدید و سرایت آن به انسان منتفی خواهد بود.
آنچه درباره غسل مردگان و غسل مس میت گفته شد، گوشهای از فلسفه این احكام است؛ ممكن است نكات دیگری وجود داشته باشد كه هنوز از نظر ما مخفی و پنهان است. (1)
منبع:
پاسخ به پرسشهای مذهبی، نویسندگان: آیات عظام ناصر مكارم شیرازی و جعفر سبحانی، با اندكی تصرف