تبیان، دستیار زندگی
او در برابر هیچ یک از کارهایی که می کند ، بازخواست نمی شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برای‌ چه‌ آمدم‌ و به‌ كجا می‌روم‌؟

هدف

«در بند آن‌ باش‌ كه‌ من‌ كیم‌ و چه‌ جوهرم‌؟ و به‌ چه‌ آمدم‌ و به‌ كجا می‌روم‌؟ و اصل‌ من‌ از كجاست‌؟ و این‌ ساعت‌ در چه‌ام‌؟ و روی‌ به‌چه‌ دارم‌؟» سلسله مباحث (فلسفه خلقت انسان) درصدد پاسخ به این سوالات مهم است.

آیا فعل‌ خدا مطابق‌ با حكمت‌ و مصلحت‌ است‌ یا نه‌؟

آیا افعال‌ خداوند حكیمانه‌ است‌ یا نه‌؟

برای‌ بررسی‌ این‌ مسئله‌ باید در ابتدا معنای‌ حكمت‌ و مصلحت‌ را روشن‌ كرد و سپس‌ دید كه‌ آیا می‌توان‌ آن‌ معنا را بر افعال‌ الهی‌ صادِق دانست‌ یا نه‌؟

ما انسانها، فعلی‌ را حكیمانه‌ می‌دانیم‌ كه‌ مبتنی‌ بر غرض‌ و هدف‌ است‌. به ‌بیان‌ دیگر، اگر فعلی‌ به‌ بهترین‌ صورت‌ ممكن‌ و براساس‌ طرح‌ و برنامه‌ای ‌صحیح‌ و منظم‌ كه‌ مشتمل‌ بر چیزی‌ باشد انجام‌ گیرد، می‌گوییم‌ آن‌ فعل‌حكیمانه‌ است‌. بنابراین‌ فعلی‌ حكیمانه‌ است‌ كه‌ متناسب‌ با نظامی‌ خاص‌ و موازینی‌ دقیق‌ انجام‌ پذیرد.

  • مسئله‌مهم:
  • این‌ نظام‌ چیست‌؟

یعنی‌ نظامی‌ كه‌ باید فعل و كار‌ ما مطابق‌ با آن‌ باشد كدام‌ است‌ و ما آن‌ را از كجا به‌ دست‌ می‌آوریم‌؟

این‌ نظام‌، همان‌ عالم‌ هستی‌ است‌ و هدف‌ فعلی‌ كه‌ مطابق‌ با آن ‌انجام‌ پذیرد حكیمانه‌ خواهد بود و اگر بر خلاف‌ آن‌ باشد غیر حكیمانه‌ خواهد بود. بنابراین‌ فعلی‌ حكیمانه‌ است‌ كه‌ مطابق‌ با نظام‌ حاكم‌ بر جهان‌ هستی‌ تحقق‌ پیدا كند.

حكمت‌ در خدا به‌ این‌ معناست‌ كه‌ موجودات‌ را به‌ كمالات‌ وجودیشان‌ برساند. به‌ بیان‌دیگر حكمت‌ در فعل‌ اوست‌ نه‌ در ذات‌ او.
  • سوال:

در مورد خداوند هم‌ می‌توان‌ به‌ چنین ‌موضوعی‌ قایل‌ شد. یعنی‌ آیا می‌توان‌ براین‌ مبنا فعل‌ خداوند را حكیمانه ‌دانست‌ یا نه‌؟

پاسخ‌ این‌ است‌ كه‌ فعل‌ خدا این‌ چنین‌ نیست‌، چرا كه‌ برای‌ خداوند نظامی‌خارج‌ از فعلش‌ وجود ندارد تا او فعل‌ خود را متناسب‌ با آن‌ انجام‌ دهد. برای ‌ما انسانها كه‌ نظامی‌ خارج‌ از ما و فعل‌ ما وجود دارد حكمت‌ چنین‌ معنایی‌ را پیدا می‌كند، اما در مورد خدا كه‌ كل‌ نظام‌ هستی‌ فعل‌ اوست‌ باید گفت‌ كه‌ فعل‌ او عین‌ حكمت‌ است‌ نه‌ مطابق‌ با حكمت‌، چرا كه‌ مفهوم‌ حكمت‌ را ما از نظامی‌ انتزاع‌ می‌كنیم‌ كه‌ آن‌ نظام‌ خود ساخته‌ شده خدا و در واقع‌ فعل ‌خداست‌، پس‌ صرفنظر از فعل‌ خدا و جدا از خلق‌ او، حكمت‌ معنا و مفهومی‌ پیدا نمی‌كند تا ما بخواهیم‌ افعال‌ او را در انطباق با آن‌، حكیمانه‌ یا غیرحكیمانه‌ بدانیم و این‌ هم‌ كه‌ گفته‌ می‌شود فعل‌ خدا مشتمل‌ بر مصلحت‌ و حكمت‌ است‌، به‌ این‌ معنا نیست‌ كه‌ تابع‌ حكمت‌ و مصلحت‌ باشد و امری‌خارج‌ از ذات‌ الهی‌، او را بر آن‌ دارد كه‌ فعل‌ را انجام‌ دهد، بلكه‌ معنای‌ آن‌ همان‌ است‌ كه‌ گفتیم‌، یعنی‌ فعل‌ خدا عین‌ حكمت‌ است‌. به‌ بیان‌ دیگر فعل‌ خدا تابع‌ حكمت‌ نیست‌، بلكه‌ حكمت‌ تابع‌ فعل‌ خداست‌.

« لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ »

او در برابر هیچ یک از کارهایی که می کند ، بازخواست نمی شود ولی مردم بازخواست می شوند (انبیأ 23)

« إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یَشَاء »

خدا هر چه بخواهد همان می کند (حج 18)

« الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِینَ »

این سخن حق از جانب پروردگار تو است از تردید کنندگان مباش (آل‌ عمران‌ 60)

دقت‌ در همین‌ آیه‌ كه‌ می‌گوید «الحق‌ من‌ ربك‌» و نمی‌گوید «الحق‌ مع‌ ربك‌» یعنی‌ حق‌ از ناحیه‌ خداست‌ و نمی‌گوید كه‌ حق‌ با خداست‌، نشانگر این‌ معناست‌ كه‌ حق‌ و باطل‌ از نظامی‌ اخذ می‌شود كه‌ آن‌ نظام‌ ساخته‌ شده‌ خداست‌ و اگر نظامی‌ خارج‌ از فعل‌ خدا وجود می‌داشت‌ تا خدا فعل‌ خود را با آن‌ مطابقت‌ دهد، در آن‌ هنگام‌ می‌گفت‌ «الحق‌ مع‌ ربك‌» ولی‌ چون ‌نظامی‌ غیر از نظام‌ و صنع‌ الهی‌ وجود ندارد، پس‌ حق‌ كه‌ امر مطابق‌ با واقع‌ است‌ از ناحیه‌ خداست‌. با این‌ بیان‌، معنای‌ حكمت‌ در حق‌ تعالی‌ غیر از آن ‌معنایی‌ است‌ كه‌ در انسان‌ هست‌. حكمت‌ در مورد انسان‌ به‌ این‌ معناست‌ كه ‌انسان‌ كاری‌ را برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌ و كسب‌ كمال‌ انجام‌ دهد، اما حكمت‌ در خدا به‌ این‌ معناست‌ كه‌ موجودات‌ را به‌ كمالات‌ وجودیشان‌ برساند. به‌ بیان‌دیگر حكمت‌ در فعل‌ اوست‌ نه‌ در ذات‌ او.


منبع:

نصری، عبدالله، کتاب فلسفه خلقت انسان، با اندکی تصرف

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.