تبیان، دستیار زندگی
حقى از خداوند بر گردن شماست؛ خداوند را در بین شما عهد و قرارى است كه نزد شما گذارده، و بازمانده‏اى است كه بر شما به خلافت و نیابت خود برگزیده است و آن كتاب ناطق الهى و قرآن راستین، نور درخشان و چراغ تابناك است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خطبه فدكیه تفسیرى بر آیات قرآن كریم(2)

بررسى محتوایى خطبه فدكیه

حضرت زهرا علیهاالسلام

«لااله‏الاالله» كلمه‏اى است كه تأویلش را اخلاص (1) قرار داده و پیوندش را در دل‏ها نهاده (2) و در فكر براى تعقّل آن، روشنایى ایجاد كرده است.

خداوندى كه دیدارش براى دیدگان و توصیفش براى زبان‏ها و درك چگونگى‏اش براى وهم‏ها ناشدنى است، اشیا را نه از چیزى كه قبل از آن باشد [و از نیستى] پدیدار ساخت و بدون استفاده از مثال و الگو، اشیا را آفرید و به قدرت خویش، خلق كرد و به خواست خود پدید آورد، بدون این كه به آفرینش آنها نیازى داشته باشد و یا در شكل بخشیدن به آنها فایده‏اى برایش باشد، جز این كه حكمتش را پایدار، و بر طاعت و قدرتش دیگران را آگاه، و براى آفریدگانش موجب تعبّد و بندگى، و براى دعوتش موجب سرفرازى باشد. پس از آن، بر طاعت و گوش فرادادن آنان ثواب را مترتّب ساخت و بر نافرمانى‏شان عقاب و كیفر نهاد تا بندگانش را از خشم خود بازدارد و به سوى بهشت فراخواند.

«أشهد أنَّ ابى محمّدا عبدهُ و رسولهُ ...»؛ گواهى مى‏دهم كه پدرم محمد بنده و رسول اوست. پیش از آن كه به او مأموریت دهد، وى را برگزید و برترى و شرافت بخشید و پیش از پدید آوردنش، او را نام نهاد(3) و پیش از آن كه او را مبعوث كند، برگزیده است، در آن هنگام كه آفریدگان در پس پرده غیب مكتوم و در پشت پرده‏هاى ترسناك(4) نگهدارى شده و در كنار مرز نیستى به سر مى‏بردند؛ چون خداوند نتیجه و پیامد كارها را مى‏دانست و به رویدادهاى روزگاران احاطه داشت و به زمان وقوع مقدّرات و كارهاى شدنى آشنا بود ...

حقى از خداوند بر گردن شماست؛ خداوند را در بین شما عهد و قرارى است كه نزد شما گذارده، و بازمانده‏اى است كه بر شما به خلافت و نیابت خود برگزیده است و آن كتاب ناطق الهى و قرآن راستین، نور درخشان و چراغ تابناك است.

سپس حضرت رو به اهل مجلس كرد و فرمود: شما اى بندگان خدا! مخاطبان و مسئولان مستقیم امر و نهى الهى و حاملان دین و وحى او و امین‏هاى خداوند بر خویشتن و رسانندگان دین خدا به دیگر امّت‏ها هستید. حقى از خداوند بر گردن شماست؛ خداوند را در بین شما عهد و قرارى است كه نزد شما گذارده، و بازمانده‏اى است كه بر شما به خلافت و نیابت خود برگزیده است و آن كتاب ناطق الهى و قرآن راستین، نور درخشان و چراغ تابناك است. دیدگاهش مستدل و روشن، اسرارش آشكار [در نزد اهل آن] و ظواهرش درخشان است. پیروانش مورد غبطه دیگران و پیروى‏اش راهبر به سوى بهشت برین و تلاوت آن موجب نجات است. به وسیله آن مى‏توان به حجت‏هاى الهى دست یافت، و دستورات واضح، حرام‏هایى كه از آنها بر حذر شده‏اید، دلایل روشن، براهین كافى، فضیلت‏هاى مستحبى، امور جایز كه موهبتى‏اند، و نیز قوانین مكتوب خداوندى از طریق آن (قرآن) حاصل مى‏گردند.

پس از این بیانات تفسیرى و روشن از مضامین مطرح شده، به تفسیر و تبیین مضامین و محتواى معارف و احكام مندرج در قرآن پرداخته است و پیرامون 20 مضمون قرآنى بیانات خویش را ادامه داده كه به مناسبت هر یك، آیات مربوط را ذكر مى‏كنیم:

1. ایمان؛ پاكى از شرك: «فَجَعَلَ اللهُ الایمانَ تطهیراً لكم مِن الشركِ.» (در قرآن كریم 736 بار مشتقات «أمن» آمده كه از این تعداد 18 بار لفظ «آمنوا» است.)

2. نماز؛ تغذیه و پاكى از آلودگى تكبّر: «و الصلاةَ تنزیها لكم عَنِ الكِبر.» (در قرآن كریم 99 آیه درباره نماز آمده‏اند.)

3. زكات؛ پاك ساختن روح و افزایش روزى: «والزكاةَ تزكیةً لِلنَّفسِ و نماءً فى الرزقِ.» (در قرآن كریم 32 آیه درباره زكات ذكر شده‏اند.)

4. روزه؛ تثبیت اخلاص: «والصیامَ تثبیتا لِلاخلاصِ.» (در قرآن كریم 13 آیه درباره روزه آمده‏اند.)

5. حج؛ استحكام دین: «والحجَ تشییدا للدین.» (در قرآن كریم 12 آیه درباره حج مى‏باشند.)

6. عدل؛ نزدیكى و تألیف دل‏ها: «والعدلَ تنسیقا لِلقلوبِ.» (در قرآن كریم 37 آیه درباره عدل گرد آمده‏اند.)

7. فرمان‏بردارى از فرمان‏هاى ما؛ انتظام امّت اسلام: «و طاعتَنا نظاما لِلملَّةِ.» (در قرآن كریم 19 آیه با لفظ «اطیعوا» آمده‏اند كه یك بار آن اطاعت اولى‏الامر است. (نساء/ 59)

8. امامت؛ امنیت از خطر تفرقه: «و اِمَامتنا اماناً مِن الفَرقةِ.» (اشاره به آیه «و جَعلنا لِلمتّقینَ اِماما» (فرقان/ 74)

9. جهاد؛ عزّت اسلام و ذلّت كافران و منافقان: «والجهادَ عِزّا للاسلام.» (41 آیه درباره جهاد و مجاهد موجودند كه 4 آیه آن با لفظ امر «جاهَدوا» مى‏باشند.)

10. صبر؛ جلب خیرات: «والصبرَ معونةً على استیجابِ الاجرِ» (103 آیه درباره صبر و مشتقّات آن مى‏باشند.)

11. امر به معروف و نهى از منكر؛ اصلاح حال عموم: «والاَمرَ بِالمعروفِ مَصلحةً للعامّةِ» (در 6 آیه تكرار هر دو لفظ با هم، 39 آیه از ماده «معروف» و 15 آیه از ماده «منكر» ذكر شده‏اند.)

12. احسان به پدر و مادر؛ جلوگیرى از خشم خدا: «و بِرَّ الوالدینِ وقایةً مِن السخطِ.» (5 آیه درباره احسان به پدر و مادر آمده‏اند.)

13. پیوند خویشاوندى؛ تأخیر اجل و طول عمر: «و صلةَ الارحامِ منماةً للعددِ.» (اشاره به آیه «و اُولوا الارحامِ بعضُهم اَولى بِبعضٍ فِى كتابِ اللهِ» (احزاب: 6) مى‏باشد.)

14. قصاص؛ احترام و حرمت خون‏ها: «والقصاصَ حصنا لِلدّماءِ.» (5 آیه درباره قصاص در قرآن كریم ذكر شده‏اند.)

15. وفاى به نذر؛ در معرض آمرزش حق قرار گرفتن: «والوفاءَ بالنَذرِ تَعریضاً لِلمَغفرةِ.» (اشاره به آیه «و اوفوا بالعهدِ اِنَّ العهدَ كانَ مسئولاً.» (اسراء: 24 / انعام: 152»)

حضرت زهرا علیهاالسلام

16. كم نفروختن؛ تغییر خوى و عادت كم‏گذارى از حق دیگران: «و توفیةَ المكائیلِ و الموازینِ تغییرا للمبخس» (اشاره به مضمون آیات چهارگانه «و اوفوا الكیلَ و المیزانَ بِالقسطِ»)

17. نهى از مى‏خوارگى؛ پاكیزه شدن از آلودگى‏ها: «والنَهىَ عَن شُربِ الخمرِ تنزیها عَن الرّجسِ» (اشاره به آیات تحریم خمر «مائده 90 و 91 / بقره 219»)

18. دورى از تهمت؛ مانع لعنت: «و اجتنابَ القذفِ حِجابا عن اللعنةِ.» (اشاره به مضمون آیه «اِجتنبوا قولَ الزورِ» «حج: 30»)

19. ترك دزدى؛ موجب عفّت و خویشتن‏دارى: «و تركَ السرقة ایجابا لِلعفّةِ.» (اشاره به آیه والسارقُ و السارقةُ فاقطعُوا اَیدیهُما جزاءً بما كَسَبا. «مائده: 38»)

20. حرمت شرك؛ موجب اخلاص در قبول ربوبیت در پذیرش توحید محض: «و حَرَّمَ اللهُ الشركَ اخلاصا بالربوبیّة.» (168 بار لفظ «شرك» و «مشركین» در قرآن كریم آمده‏اند و حرمت شرك مورد تأكید قرار گرفته كه آیه «اِنَّ اللهَ لا یَغفرُ اَن یُشركَ به» «نساء: 48» تصریح در آن است.)

آن‏گاه پس از تبیین فلسفه احكام مزبور، به تقواى الهى توصیه كرده، مى‏فرماید: «اتَّقُواْ اللهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنتُم مُّسْلِمُون.» (آل عمران: 102) بدین ‏وسیله، اطاعت از خدا در فرمان‏هاى وارد شده و نهى‏هاى مذكور را مورد تأكید قرار مى‏دهد: «و اطیعوا اللهَ فیما اَمرَكم به و نَهاكُم عَنه فانّه «إِنَّمَا یَخْشَى اللهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»» (فاطر: 28) و سپس وارد محتواى اصلى خطبه مى‏گردد.

پی‎نوشت‎ها:

1- علاّمه مجلسى ذیل كلمه «اخلاص» در شرح لغات خطبه آورده است: «مقصود از اخلاص آن است كه همه اعمال را براى خداوند خالص نمود، ریا و هدف‏هاى فاسد را با آن مخلوط نكند و در هیچ یك از كارهایش به غیر خداوند توسّل نجوید و تأویل كلمه توحید همین است؛ زیرا كسى كه یقین داشته باشد خالق و مدبّر، خداوند است و در خدایى‏اش با كسى شریك نیست، بر او لازم و سزاوار است كه در پرستش او كسى را شریك قرار ندهد و در هیچ كارى به غیر او متوجه نشود.»

2- وى همچنین در فراز «پیوندش را در دل نهاده است»، مى‏گوید: در این فقره، چند احتمال وجود دارند:

اول. خداوند بر دل‏ها آنچه را كه لازمه این كلمه كرده عبارتند از: عدم تركیب در ذات خدا و عدم زیادتى صفات كمالیه بر ذات خداوند، و امثال این‏گونه مطالب را، كه مربوط به توحیدند، واجب و حتم قرار داده است.

دوم. آنچه عقل از این كلمه به آن مى‏رسد، به قلب متصل مى‏كند و آیات آفاق و انفس به او مى‏نمایاند و با توحید فطرى آن را كامل مى‏كند و در دل‏هایشان مستقر مى‏سازد.

سوم. ممكن است مقصود آن باشد كه عقل‏ها را مكلّف به رسیدن به آخرین درجه دقایق كلمه توحید و تأویل نكرده، بلكه همه دل‏ها را مكلّف ساخته است كه به ظاهر معنایش اذعان و اعتراف كنند و مقصود از «وصول» همین است.

چهارم. احتمال دارد ضمیر در كلمه «موصولها» در عبارت «وَ ضَمَّنَ القلوبَ موصولَها» به قلوب برگردد؛ یعنى بر دل‏ها بیش از آن اندازه كه امكان وصول دارند، لازم نكرده و رسیدن به تأویل كامل این كلمه طیّبه و دقایقى كه از آن استنباط مى‏شوند و یا به طور مطلق، اصولاً رسیدن به این‏ها را بر دل‏ها واجب ننموده است. وى در انتها، این تفسیر چهارم از عبارت مزبور را بر سایر وجوه ترجیح داده است. (محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، چاپ كمپانى، ج 8، ص 114.)

3- سیوطى در كتاب الاتقان مى‏نویسد: ابن ابى حاتم از عمرو بن مرّة روایت كرده است كه پنج نفر پیش از آن كه موجود شوند نام‏گذارى شدند: یكى از آنها حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بود كه حضرت عیسى علیه‏السلام به وجود او بشارت داد و گفت: «وَ مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَد ...» (صف/ 6) و این اشاره به بیان مزبور دارد.

4- شاید مقصود از «پرده»، نیستى یا حجاب‏هاى اصلاب و ارحام باشد، و این كه آنها را نسبت به «اهاویل» داده، به خاطر وجود منابع و عوامل بازدارنده در این حالت است. و شاید مقصود آن باشد كه آنان در آن حال از «أهاویل» و چیزهاى ترس‏آور مصون و محفوظ بودند؛ زیرا ترس و هول پس از وجود، به اشیا مى‏رسد و در حال نیستى، ترس و وحشتى نیست و گفته شده است: تعبیر «أهاویل» از قبیل تعبیر از درجات عدم به ظلمت‏ها و تاریكى‏هاست. (رحمانى همدانى، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ترجمه سیدحسن افتخار زاده سبزوارى، بدر، 1376، ص 479.)

منبع:

مجله بانوان شیعه، ش 4، معصومه ریعان

پیوند به:

زمینه سازی خطبه فدکیه

متن خطبه فدکیه

خطبه عیادت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.