ملاقات با آقا، از خیال تا واقعیت
مردم به شدت به حضرت علاقهمند و ارادتمندند و اگر كسی ادعای ملاقات بكند و ظاهرالصلاح هم باشد، ممكن است مقبول قرار بگیرد و این مشكلات فراوانی دارد. در جریان رؤیت حضرت، باید این نكتهها روشن شود كه خیلی از موارد است كه انسان یك بیماری دارد و شفا پیدا میكند یا گمشدهای دارد و پیدا میكند؛ هیچ دلیلی نداریم كه مثلاً آن كسی كه شخص گمشده را پیدا كرده و یا مشكل دیگری را حل كرده، شخص حضرت باشد. اولیای فراوانی در خدمت حضرت و در تحت تدبیر حضرتند و ممكن است به یكی از اینها دستور داده باشد تا آن مشكل را حل كند.
در بعضی از موارد ملاقات واقعیت است؛ یعنی در حقیقت انسان كسی را میبیند كه مشكل او را حل میكند یا مریض او را شفا میدهد و یا گمشدهای را به مقصد میرساند؛ اما این هیچ دلیلی ندارد كه حضرت باشد. شاید شاگردی از شاگردان حضرت بوده است. حضرت شاگردان فراوانی هم دارد كه سیصد و سیزده نفر هستند و الان ممكن است افراد فراوانی باشند كه تحت تدبیر آن حضرت مأموریتهایی را انجام دهند. آنها هم اطاعت میكنند و به اذن خدا قدرت هم دارند؛ پس اگر یك حادثهای پیش آمد و انسان بزرگواری را دید كه مشكلش را حل كرد، هیچ برهانی ندارد كه حضرت است.
مطلب بعدی آن است كه نظیر مرحوم بحرالعلوم خدمت خود حضرت میرسد و این هیچ بعید نیست؛ بلكه امكان هم دارد؛ اما در این بخش، دو مسئله است.
1. او حق ندارد بگوید من خدمت حضرت رسیدهام.
2. ما حق نداریم قبول كنیم.
به ما گفتهاند كه شما تكذیب كنید؛ تكذیب به معنای این كه شما دروغ میگویید، نیست و نیز به این معنا نیست كه حضرت قابل دیدن نیست؛ بلكه تكذیب به این معناست كه من موظفم اثر عملی بار نكنم و گرنه هر كس میتواند ادعا كند كه من خدمت حضرت رسیدهام و حضرت فرمودند: «فلان چیز حلال است یا فلان چیز حرام است»، سنگ روی سنگ بند نمیشود. روایتی كه میگوید تكذیب كنید، نه یعنی تو دروغ میگویی؛ یعنی من موظفم اثر عملی بار نكنم.
چند وقت قبل چند نفری از تهران آمده بودند. اینها به قدری ساده بودند كه خیال میكردند خدمت حضرت رسیدن، مثل خدمت یك مرجع رسیدن است. نامهای آوردند كه دوشنبه كه شما خدمت حضرت میرسی، این نامه را خدمت حضرت بده. این نوع نگاه یك آفتی است.
امام، مثل خورشید آسمان است؛ همان طور كه شما با دستتان نمیتوانید به آفتاب برسید. در این فضا و بازار آشفته، فرقهها پیدا میشود. ملل (مذاهب) را انبیا علیهمالسلام و نِحَل (ادیان ساختگی) را همینها آوردند.
حالا اگر شیادی اینها را ببیند، چه بازی در میآورد. یكی دو بار اینها باورشان میشود و بعد وقتی كشف خلاف شد، از اصل دین بر میگردند.
سوء استفاده از ضعف فهم مردم، خطر فراوانی به دنبال دارد؛ چون در این صحنه آن كس كه بازیگر تر است، پیروز است. در سالهای دفاع مقدس در وجب به وجب صحنه جنگ بسیجیها میگفتند: یا اباصالح المهدی و كشور را حفظ كردند كه این بركت است؛ نه مثل این عوام كه میگویند: روز دوشنبه كه خدمت حضرت میرسی، نامه را به ایشان بده.
درباره غیبت حضرت مهدی این ماییم كه غایبیم. نابینا از بینا غایب است؛ نه بینا از نابینا.
اگر یك نابینایی دوست خودش را نمیبیند، آن دوست غایب نیست؛ این نابینا غایب است. این چنین نیست كه حضرت غایب باشد؛ چه این كه ظهور هم در حقیقت مال حضرت و این نور است.(1)
پینوشت
1. بخشی از سخنان آیةالله جوادی آملی در نشست مقدماتی ششمین گفتمان مهدویت، مهر 1383.
منبع:
نشریه پرسمان، شماره 27 - آذر 1383؛ با اندكی تصرف