تبیان، دستیار زندگی
در داستان ابراهیم خلیل سلام الله علیه ، همان‏گونه كه خلیل الله با فرشته‏ها سخن مى‏گوید، وبشارت ملائكه را دریافت مى‏دارد همسر او نیز با فرشته‏ها سخن گفته وبشارت ملائكه را دریافت مى‏كند. خداوند در زمان كهولت وپیرى خلیل الله، به او بشارت فرزندى آگاه داد. ك
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همسر دوست خدا

زنان الگو از نظر قرآن (3)

زن

لینک مقاله اول ( الگویی نه تنها برای زنان)

لینک مقاله دوم ( خانمی که مقدس است)

همسر ابراهیم خلیل(ع)

در داستان ابراهیم خلیل سلام الله علیه، همان‏گونه كه خلیل الله با فرشته‏ها سخن مى‏گوید، و بشارت ملائكه را دریافت مى‏دارد همسر او نیز با فرشته‏ها سخن گفته و بشارت ملائكه را دریافت مى‏كند.

خداوند در زمان كهولت و پیرى خلیل الله، به او بشارت فرزندى آگاه داد. كه این بشارت الهى، به همان شكلى كه توسط ملائكه به آن حضرت ابلاغ شد، به همان صورت، به همسر او نیز اعلام گردید. هنگامى كه ملائكه به حضرت ابراهیم(ع) گفتند:

فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ؛ پس ما او را به پسرى بردبار مژده دادیم . (صافات/ 101)

ابراهیم سلام الله علیه فرمود:

قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِی عَلَى أَن مَّسَّنِیَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ. (حجر/ 54)

گفت: آیا به من نوید مى‏دهید در حالى كه مرا پیرى فرارسیده است؟ حضرت این سخن را به عنوان «استبعاد» نفرمود. بلكه به عنوان «استعجاب‏» گفت. معناى استعجاب آن است كه انسان به لحاظ شگفت‏انگیز بودن واقعه‏اى با دید تعجب بدان مى‏نگرد.

در این جا ابراهیم خلیل(ع) عرض كرد: خدایا من نه تنها پیر شده‏ام بلكه، پیرى به سراغ من آمده است. یعنى یك وقت انسان پیر مى‏شود و دوران شیوخیت را مى‏گذراند و مى‏گوید «قد بلغت من الكبر» یعنى من، به پیرى رسیدم. ولى زمانى از پیرى نیز مى‏گذرد و به دوران فرتوتى پاى مى‏نهد كه در این حال مى‏گوید «قد بلغنی الكبر»  یعنى پیرى، به سراغ من آمده است، پس چه بشارتى به من مى‏دهید؟ فرشته‏ها گفتند:

قَالُواْ بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَكُن مِّنَ الْقَانِطِینَ .(حجر/ 55)

یعنى این تبشیر ما با حق همراه است و گزاف نیست، چون فرشتگان در صحبت ‏حق سخن مى‏گویند و در لباس حق حرف مى‏زنند. لذا حرف «باء» در «بالحق‏» خواه به معناى صاحبت ‏باشد و خواه به معناى ملابست، مفهومش این است كه گفتار ما در لباس حق، یا در صحبت ‏حقیقت است و ما گزاف نخواهیم گفت و تو اى خلیل الله ناامید مباش.

آنگاه ابراهیم خلیل(ع) فرمود:

قَالَ وَ مَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ . (حجر/ 56)

حضرت در كمال صراحت فرمود: نه تنها با رسالت و نبوت سازگار نیست، بلكه با هدایت و رهبرى نیز سازش ندارد. بنابراین نه تنها هیچ پیامبرى ناامید نخواهد بود، بلكه هیچ مؤمنی نیز ناامید نمى‏شود.

این خلاصه كلام بود در مورد بشارت فرشته‏ها به خلیل حق...، معادل همین برخورد با همسران حضرت نیز مطرح شده است، قرآن كریم مى‏فرماید:

وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَقَ وَ مِن وَرَاء إِسْحَقَ یَعْقُوبَ . (هود/ 71)

یعنى هنگامى كه فرشته‏ها با خلیل حق سخن مى‏گفتند همسر او نیز حضور داشت و ایستاده بود و ضحكى داشت. ‏براى «ضحك‏» در تفاسیر دو بیان آمده است، یا به معناى سرور و خوشحالى و یا به معناى عادت ماهانه زنان است پس مژده دادیم او را به اسحاق و از پس اسحاق، یعقوب را. یعنى علاوه بر فرزند - اسحاق، بشارت نوه یعقوب هم، به تو مى‏دهیم.

سپس همسر خلیل الرحمان عرض كرد:

قَالَتْ یَا وَیْلَتَى أَأَلِدُ وَ أَنَاْ عَجُوزٌ وَ هَـذَا بَعْلِی شَیْخًا إِنَّ هَـذَا لَشَیْءٌ عَجِیبٌ قَالُواْ أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَیْكُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَّجِیدٌ. (هود/ 72- 73)

یعنى آیا من مادر مى‏شوم در حالى كه خودم فرتوت و سالمند و كهنسالم، و همسرم نیز پیرمردى فرتوت و كهنسال است؟! فرشتگان به او گفتند: آیا از رحمت‏ خدا و امر خدا در تعجب هستى در حالى كه رحمت ‏خدا، و بركات وى، بر شما خاندان نبوت، فراوان بوده و شما از این بركات عینى، بى‏شمار دیده‏اید!

عظمت زن در فرهنگ وحى از این ارزیابى روشن مى شود كه در فرهنگ وحى از زن به عظمت ‏یاد شده و اختصاصى به قرآن ندارد بلكه در انجیل، تورات و صحف خلیل الله نیز مطرح بوده است. با فرشتگان تكلم نمودن و بشارت آنها را دریافت كردن، سخن خویش را با آنها در میان گذاشتن، و سخن آنان را شنیدن، اینها همه مواردى است كه زن نیز همانند مرد در همه این صحنه‏ها سهیم بوده و اگر پدر پیامبرى، با ملائكه سخن مى‏گوید، مادر پیامبر نیز، با آنها گفتگو دارد.

لذا وقتى در قرآن كریم از زنان یاد مى‏كند، مادر مریم و یا خود مریم را جزو آل عمران شمرده و در زمره‎ی اصفیا قرار مى‏دهد. به عبارت دیگر در بین مردم جهان اینها هم مانند انبیا و اولیاى خاص جزو اصفیاى الهی‎اند. خدا در قرآن مى‏فرماید:

إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحًا وَ آلَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ، ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.

به یقین خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است، فرزندانى كه بعضى از آنان از بعض دیگرند، و خداوند شنواى دانا است.

كه منظور از این عمران آن عمرانى است كه پدر مریم است، نه عمرانى كه پدر موسى است چون عمرانى كه پدر موسى است اصلا نامش در قرآن كریم نیامده. بعد خداوند مى‏فرماید:

إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَكَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا ... .(آل عمران/ 35)

چون زن عمران گفت: پروردگارا، آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده باشد.

خداوند این دو بانو را به عنوان صفوه مردم عالم، معرفى نموده است.

در نهج البلاغه نیز مى‏خوانیم كه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه درباره فاطمه زهرا سلام الله علیها مى‏فرماید:

«قل یا رسول الله عن صفیتك صبری‏.»

امیرالمؤمنین علیه السلام به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم خطاب مى‏كند: یا رسول الله، این صفیه تو یعنى این بانویى كه صفوه تو، مصطفا و برگزیده توست رحلت كرده و صبر در فقدانش براى من دشوار است.

حضرت از او به عنوان صفیه یاد مى‏كند یعنى صفوة الله است، مریم هم صفوة الله است، مادر مریم اهل عمران بود، یعنى عمران كه پدر مریم است ‏سر سلسله این خانواده به شمار مى‏رود، و وابستگان این خانواده را آل عمران مى‏گویند، پس هر دو بانو مصطفا و صفوه حق‎اند.

در مقاله‎ی بعد به بررسی دو نمونه ناشایست از زنان که در قرآن به آنها اشاره شده خواهیم پرداخت .

منبع : برگرفته از كتاب "زن در آینه جلال و جمال"

نویسنده: آیة الله جوادى آملى – با تلخیص و ساده نویسی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.