وسواس و تزلزل فكرى و اعتقادى
روشهاى تربیتى از دیدگاه محقق نراقى(2)
روش تصحیح فكر یا وهم زدایى
از جمله امورى كه در تعلیم و تربیت، نقش بسیار مؤثرى دارد، افكار و اندیشهها است. افكار و اندیشههایى كه در موضوعات مطلوب و واقعى انجام شود و سیرى منطقى را طى نماید و نتایج ذىقیمتى را به بار آورد و فرد را به صحت راهى كه مىپیماید، مطمئن سازد و زمینه زندگى مطلوب دنیوى و اخروى و خوشبختى ابدى را فراهم نماید؛ افكار و اندیشههاى مثبت در تعلیم و تربیت به شمار مىآیند.
اما افكار و تصوراتى كه بر روى امور بى ارزش انجام مىشود و فرد را به انحراف و فساد مىكشاند و یا اوهامى كه سستى در عقاید و ایمان درست ایجاد مىنماید و یا تصورات و آرزوهاى طول و دراز و دست نایافتنى است. یا خیالات و اوهامى كه زندگى را براى فرد و یا با دیگرى مختل مىسازد، همه اندیشههاى منفىاند و مانع تعلیم و تربیت صحیح مىباشند. كسى كه دچار این نوع افكار و اوهام است، از نظر محقق نراقى (وسواس) نامیده مىشود. وى معتقد است فرد وسواسى تا علاج نشود و اوهام و افكار غیر منطقى از وى زدوده نگردد، نمىتواند درست تربیت شود و به فضائل دست یابد. از این رو مفصل در صدد حل این معضل برآمده و با ذكر انواع افكار وسواسى، روشها و فنونى را براى زدودن آنها بیان كرده است.
مىتوان مباحث محقق نراقى را در این زمینه تحت سه عنوان ذكر كرد:
الف. وسواس و تزلزل فكرى و اعتقادى
به نظر محقق نراقى، تزلزل فكرى و تأثر از شبهات و سفسطهها از افراطِ حد اعتدالِ قوه عاقله ناشى مىشود و راه علاج آن این است كه:
اولاً: معلم و مربى، متربّى را از عوارض تزلزل و انحراف عقیدتى كه از وسواس فكرى عاید مىشود، آگاه سازد تا در شبهات باقى نماند و براى رفع آنها بكوشد.
ثانیاً: در زدودن شكها و شبههها بر استدلالهاى قوى تكیه نماید تا سستى شكها برایش روشن شود و به غیر منطقى بودن استدلالهاى مغالطه آمیز و سفسطهاى كه در تبیین شبههها مطرح شده پى ببرد.
ثالثاً: توجه وى را به افكار اكثر علما و دانشمندان در زمینه موضوع مورد شبهه، جلب كند و ادله معتبر آنها را بازگو نماید تا با اعتماد به افكار علمى آنان، بتواند فكر خود را تصحیح كند.
رابعاً: مربى با پرورش روحیه منطقى در وى، در استقامت ذهن او كوشش نماید و اظهارات سلیقهاى را از افكار منطقى برایش متمایز سازد تا از كج فهمى نجات پیدا كند و با راهنمایى وى افكارش را تصحیح نماید.(1)
ب. وسواس و افكار پست و شیطانى
نوع دیگر از وسواس فكر، اندیشه در امور بى ارزش و شیطانى است كه فرد را به گناه و انحراف رفتارى و تعدّى به حقوق خدا، خود و مردم مىكشاند. این نوع افكار ارادى است و ریشه در علائق دنیوى دارد. براى زدودن این نوع افكار:
اولاً: مربى، متربى را از آثار و عوارض دنیوى و اخروى آن، مطلع سازد و از او بخواهد تا در عاقبت گناه و رفتارهاى ناشى از آن، نوع افكار بیندیشد و او را به عوارضى چون آبروریزى، بدبینى مردم به او، از دست دادن جایگاه مردمى و اعتبار اجتماعى و چون عذابهاى اخروى و جهنم ابدى، هشدار دهد و آسانى صبر و مقاومت در برابر وسوسههاى نفسانى را نسبت به تحمل آن همه عوارض نامطلوب دنیوى و اخروى، برایش، گوشزد نماید. مقاومت در برابر این وسوسهها، به تدریج به از بین رفتن آنها مىانجامد.(2)
ثانیاً: سعى شود علایق كاذب، كه ریشه این خیالات و افكار است به علائق نسبت به امور با ارزش تبدیل شود. توجه دادن به ارزشها و خواستهاى فطرى و آثار گرانبهاى آنها، متربّى را به افكار با ارزش سوق مىدهد و علاقههاى مثبت و واقعى را در او پرورش مىدهد.(3)
ثالثاً: متربّى از راههایى كه شیطان از آنها نفوذ مىكند، آگاه شود و آنها را بر روى خود ببندد. هر یك از رفتارهایى چون غضب، حسادت، حرص، عُجب، تكبر و مانند آن، فرد را به فكر در مورد متعلّقات مربوط وادار مىسازد و افكار ناشایست شیطانى را موجب مىشود. با پیشگیرى از این رفتارها، زمینه بروز بسیارى از خیالات و افكار پست، از بین مىرود.
رابعاً: برنامهریزى شود تا به امور معنوى و با ارزش بیندیشد و بر آن تمرین نماید و عملاً به رفتارهاى خوب روى آورد و از جمله به ذكر لسانى و قلبى بپردازد تا موقعیتى براى ظهور آن افكار غیر ارزشى پدید نیاید. (4)
ج. وسواس و اوهام
برخى از تصورات و اوهام بدون اراده و اختیار و گاه با اختیار كمى به ذهن روى مىآورند و چه بسا فرد را آزار مىدهند و در امور زندگى و رفتارهاى وى اختلال ایجاد مىكنند، و موجب اضطراب، اندوه، نگرانى از آینده و به هم خوردن نظم فكرى وى مىگردند. مثل این كه تصور مىكند عزیزى را از دست مىدهد، یا حادثه خطرناكى اتفاق مىافتد و یا به بیمارى صعب العلاجى دچار مىشود و یا به چیزى كه از دست رفته و قابل تدارك نیست، مىاندیشد. و یا به چیزى ایدهآل فكر مىكند ولى مىداند به آن نمىرسد، ناراحت مىشود و مانند آن. (5)
از جمله امورى كه در تعلیم و تربیت، نقش بسیار مؤثرى دارد، افكار و اندیشهها است. افكار و اندیشههایى كه در موضوعات مطلوب و واقعى انجام شود و سیرى منطقى را طى نماید و نتایج ذىقیمتى را به بار آورد و فرد را به صحت راهى كه مىپیماید، مطمئن سازد و زمینه زندگى مطلوب دنیوى و اخروى و خوشبختى ابدى را فراهم نماید؛ افكار و اندیشههاى مثبت در تعلیم و تربیت به شمار مىآیند.
این اوهام و وسوسهها مانع سیر تكاملى فرد مىشود و تعلیم و تربیتش را با مشكل رو به رو مىسازد. براى علاج چنین فردى و زدودن وسوسهها و اوهام از ذهنش باید ملاحظه شود كه اگر به مغز آسیبى رسیده و اختلال مغزى (6) ایجاد شده است، درمان پزشكى انجام شود و در غیر این صورت مىبایست توجه شود كه اگر این افكار به دلیل علایق مربوط به قوه شهویه یا قوه غضبیه و استیلاى قوه واهمه است، پس باید:
اولاً: با تقویت عاقله و ایجاد تعادل در قوا، قوه عاقله را نیرومند ساخت تا قواى سهگانه، به ویژه واهمه را در اختیار گیرد و بر آنها مسلط شود؛ به طورى كه نه تنها از آنها متأثر نشود بلكه در آنها اثر هم بگذارد. حتى دو قوه شهوت و غضب نتواند بدون اجازه و هدایت قوه عاقله، در وهم اثر بگذارند و آن را به افكار واهى و نامطلوب و غیر منطقى و نامعقول بكشانند. (7)
ثانیاً: با تشریح شرافت (8) افكار پسندیده و آثار گرانبهاى آنها، فكر و ذهن متربّى را به افكار مطلوب و نیكو سوق دهد (9) و كوشش نماید تا وى در اندیشههایى خاص از این افكار معقول كه مورد علاقه خود او نیز هست، تمركز یابد. مثلاً در صنع خدا، ظرافتهاى موجود در پدیدههاى آفرینش، نعمتها و الطاف الهى به وى، و مانند آن بیندیشد (10) و ذهنش به این نوع افكار متوجه و معطوف گردد و نظارت و تنبه استمرار یابد تا دیگر متوجه افكار وهمى نشود. حتى اعضا و جوارح او را به كارى مشغول نماید تا با كار عملى فكرش به آن كار معطوف گردد و به امور دیگر پراكنده نگردد. این كار عملى در معطوف داشتن فكر به امر خاص بسیار مؤثر است و شاید یكى از دلایل سفارش اكید بر این كه جوان نباید بىكار باشد و گفته شده كه خدا جوان بىكار را دوست ندارد، همین امر باشد كه در دوران جوانى افكار پراكنده به جوان روى مىآورد و كار مشغولیت ذهنى، برایش ایجاد مىكند و تمركز به وى مىبخشد و با این وسیله از افكار واهى و خیالى جوان، پیشگیرى مىشود. (11)
پینوشتها:
1. جامع السعادات، ج1، ص67ـ 66 و ص100 و ص144/ معراج السعادة، ص57.
2. همان، ص150.
3. همان، ص152.
4. همان، ص153/ معراج السعادة، ص 94 ـ 93.
5. همان، ص143.
6. همان، ص144.
7. همان، ص157 ـ 156.
8. همان، ص164.
9. همان، ص163.
10 . همان، ص166.
11 . همان، ص152 ـ 150.
منبع:
ویژهنامه كنگره بزرگداشت فاضلین نراقى (3)، دكتر على نقى فقیهى .
پیوند به: