تبیان، دستیار زندگی
ستودن شخص بیش از سزاواری او، چاپلوسی کردن است و کمتر از آنچه باید، درماندگی است یا رشک بردن ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به آموزه‏های اخلاقی در نهج‏البلاغه

نهج البلاغه

صدقه

یکی از مستحبات ارزشمند، صدقه است. در فضیلت صدقه همین بس که: «جامع فضایل دنیویه و اخرویه است. از ساعت اولِ دادن آن، با انسان همراه است و دفع بلیات می‏کند تا آخر امر در قیامت و سایر مراحل که انسان را به بهشت و جوار حق برساند».

آثار شگفت و مهم این کردار ارزشمند چنان است که مؤمن خردمند، با هیچ بهانه‏ای از آن غفلت نمی‏کند، حتی به بهانه فقر و ناداری. چنین است که پروردگار ما دستور داده است:

وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمّا أتاهُ اللّهُ لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ ما اَتاها سَیَجْعَلُ اللّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا. (طلاق: 7)

هر کس که روزی او تنگ باشد، باید از همان اندازه هم که خدا به او داده است، انفاق کند. خداوند هیچ‏کس را بیش از آنچه به او داده است، مکلف نمی‏کند و پس از هر سختی، آسانی قرار می‏دهد.

باید دانست که صدقه، نه تنها موجب ناداری و نیازمندی نخواهد شد، که رمز گشایش درب رحمت الهی است. سرور زاهدان و مهتر نیکوکاران، علی(ع) می‏فرماید: «اِسْتَنزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ؛ روزی را با دادن صدقه فرود آورید.» همچنین آن بزرگوار می‏فرماید: «سُوسُوا ایمانَکُم بِالصَّدَقَةِ؛ ایمان خود را با صدقه نگاه دارید.» و خداوند، کریم‏تر از آن است که از انفاق بندگان، بدون پاداش بی‏شمار گذر کند.

حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید:

بزرگ‏ترین دریغ‏ها در روز رستاخیز، دریغ مردی است که مالی را جز از راه طاعت خدابه دست آورْد، سپس مردی آن را به ارث برْد و در طاعت خدای سبحان انفاق کرد. او بدان انفاق به بهشت رفت و آن اولی راه دوزخ سپرد.

پیام متن:

صدقه دادن، بهترین مستحب، سبب گشایش درب‏های رحمت الهی و نگه‏دارنده ایمان آدمی است.

گناه گریزی

گرچه می‏توان گناهان را در مقایسه با یکدیگر و از نظر پی‏آمدهای شوم آنها در این جهان و آن سرا به صغیره و کبیره تقسیم کرد، ولی گناه، گناه است و قبح کوچک و بزرگ آن یکسان. اگر آدم گنه‏کار اندکی به این بیندیشد که از چه کسی نافرمانی می‏کند، دیگر هیچ معصیتی را صغیره نمی‏بیند.

گستاخی در برابر بزرگ، هرچه باشد، بزرگ و نابخشودنی است. امام خمینی رحمه‏الله می‏گوید:

باید بدانیم که در محضر بزرگی هستیم که حتی نمی‏توان از بزرگی او سخن گفت. پس چگونه می‏توان در حریم و پیشگاه او جسارت کرد و به گناه آلوده شد. چگونه حرمت سلاطین و بزرگان دنیوی را پاس می‏داریم، ولی در پیشگاه خالق متعال، خود را به زشتی گناه می‏آلاییم. آیا اگر دارای خردلی حیا باشی، نباید از خجلت آب شوی و به زمین فرو بروی.

بدتر از این حال این است که کسی منکر زشتی گناه شود و آن را کوچک بشمارد. حضرت علی علیه‏السلام نیز به این امر چنین هشدار می‏دهد:اَشَدُّ الذُّنوبِ مَا استَخَفَّ بِهِ صاحِبُه.

سخت‏ترین گناهان، گناهی است که گناهکار، آن را کوچک و ناچیز شمارد.

پیام متن:

هرگونه گناهی، چون در پیشگاه خداوند انجام می‏شود، بزرگ و نکوهیده است و باید آن را ترک کرد.

مال اندوزی

انسان ناگزیر است برای اداره امور زندگی خود به کار و تلاش بپردازد، ولی باید در نظر داشته باشد که جمع‏آوری مال، تنها به اندازه نیازش باشد و نه به هدف طمع‏ورزی. برخی چنان در اندیشه ثروت‏اندوزی‏اند که تنها با صدای افتادن در چاه دوزخ به خود می‏آیند. خداوند در آیات قرآنی، به این مهم چنین اشاره می‏کند:

الَّذی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ، یَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ، کَلاّ لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ، وَ ما أَدْراکَ مَا الْحُطَمَةُ. (همزه: 2 ـ 5)

کسی که مالی گرد آورْد و بر شمردش، می‏پندارد که مالش او را جاوید کرده، حال آنکه این‏طور نیست و در آتش خرد کننده فروافکنده خواهد شد.

سعدی نیز چه زیبا می‏گوید: «دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی‏فایده کردند: یکی آن‏که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد.»

حضرت علی علیه‏السلام در این‏باره می‏فرماید:

اِنَّ اَعْظمَ الحَسَراتِ یَومَ القیامَةِ حسرةُ رَجُلٍ کَسَبَ مالاً فی غیرِ طاعَةِ اللّه‏ فَوَرِثَهُ رَجُلٌ فَأَنفَقَهُ فی طاعَةِ اللّه‏ سبحانه فَدَخَلَ به الجَنَّةَ و دَخَلَ الاوَّلُ بِه النّار.

بزرگ‏ترین دریغ‏ها در روز رستاخیز، دریغ مردی است که مالی را جز از راه طاعت خدابه دست آورْد، سپس مردی آن را به ارث برْد و در طاعت خدای سبحان انفاق کرد. او بدان انفاق به بهشت رفت و آن اولی راه دوزخ سپرد.

همچنین امام علی علیه‏السلام به کسانی که در پی مال‏اندوزی هستند، فرمود:

یا ابنَ آدَمَ! ما کَسَبتَ فَوقَ قُوَّتِکَ فَاَنْتَ فیه خازِنٌ لِغَیْرِکَ.

پسر آدم! در آنچه بیش از خوراک روزانه‏ات کسب کردی، در حقیقت انباردار دیگری شده‏ای.

پیام متن:

استفاده کردن به اندازه از مال و متاع دنیا، پسندیده و اندوختن بیش از نیاز، وبال آدمی و انبارداری برای دیگران است.

گره‏گشایی

گشودن گره از کار گرفتاران از برترین لذت‏های معنوی است. نشاندن نشاط و شادی در دل انسان‏ها و زدودن رنج و مشقت از چهره دردمندان، بسیار سرور آفرین است. عارفان بر این باورند که راه انس با خدا، احسان به خلق است. اگر کسی بخواهد حال دعا داشته باشد و از ذکر و مناجات با خدا لذت ببرد، باید برای خدا، در خدمت خلق خدا باشد.

شیخ رجب‏علی خیاط از عارفان معاصر سفارش می‏کند: «اگر می‏خواهی به حقیقت توحید راه پیدا کنی، به خلق خدا احسان کن.» همچنین در سخنی دیگر می‏گوید: «آنچه پس از انجام فرایض، حال بندگی خدا را در انسان ایجاد می‏کند، نیکی به مردم است».

امیرمؤمنان علی علیه‏السلام در حدیثی بسیار نغز می‏فرماید:

همانا خدا را بندگانی است که به آنان نعمت‏های ویژه‏ای می‏دهد تا به سود مردمان به کار گیرند. پس تا هنگامی که از آن ببخشند، نعمت‏ها را در دست آنان وامی‏نهد و چون از بخشش باز ایستند، نعمت‏ها را از ایشان بستاند و دیگران را بدان مخصوص کند.

این نیز کلام خدمتگزار گمنام کوفه در شب‏های تار است که به جابر فرمود:

آن که نعمت خدا بر او بسیار بود، نیاز مردمان به او بسیار بوَد. پس هر که در آن نعمت‏ها برای خدا کار کند، خدا نعمت‏ها را برای وی پایدار کند و آن‏که آن را چنان که واجب است به مصرف نرساند، نعمت او را ببرد و نیست گرداند.

پیام متن:

1. خدمت‏رسانی به مردم و گره‏گشایی از کار آنان، از برترین و لذت‏بخش‏ترین اعمال است.

2. خدمت به خلق خدا، راه قرب به خداوند را هموار می‏سازد.

3. صرف نعمت‏های الهی در راه بندگان خدا، یکی از عوامل پایداری نعمت‏هاست.

تعادل در ستایش دیگران

زیاده‏روی در تعریف و تشویق سبب اشتباه جلوه دادن امر در نظر طرف مقابل و هموار کردن جاده غرور و تباهی در برابر اوست. پرهیز از بازگو کردن نیکی‏ها و خوبی‏ها نیز مانعی بر سر راه گسترش فضیلت‏ها و رشد نیکوکاری در جامعه می‏شود. این کلام گهربار مولای موحدان است که:

اَلثَّناءُ بأَکثَرَ مِنَ الأِستِحقاقِ مَلَقٌ والتَّقْصیرُ عَنِ الاستِحقاقِ عَیٌّ أَو حَسَدٌ.

ستودن شخص بیش از سزاواری او، چاپلوسی کردن است و کمتر از آنچه باید، درماندگی است یا رشک بردن.

پیام متن:

اندازه نگه داشتن در ستایش و نکوهش، سبب سازندگی است و زیاده‏روی و کوتاهی در آن، به اشتباه و انحراف می‏انجامد.

شیخ رجب‏علی خیاط از عارفان معاصر سفارش می‏کند: «اگر می‏خواهی به حقیقت توحید راه پیدا کنی، به خلق خدا احسان کن.» همچنین در سخنی دیگر می‏گوید: «آنچه پس از انجام فرایض، حال بندگی خدا را در انسان ایجاد می‏کند، نیکی به مردم است».

عذرخواهی

عذرخواهی و پوزش‏طلبی پس از ارتکاب لغزش، از زیباترین کردارها و نشانه کمال آدمی است. به تعبیر نظامی گنجه‏ای:

عذر به آن را که خطایی رسد  کادم از آن عذر به جایی رسد.

خطاکاری که درخواست بخشش نمی‏کند، حتی از اینکه به زشتی کار خود هم پی ببرد، ناتوان است و شگفت اینکه این گردن‏فرازی را هم بزرگی و کمال می‏پندارد. خداوند، افراد خیال‏زده و فخرفروش را دوست ندارد:

«اِنَّ اللّه‏َ لا یُحِبُّ مَن کانَ مُختالاً فَخوراً.» (نساء: 36) هرچند عذرخواهی از بندگان خدا پسندیده و لازم است، در پیشگاه آفریدگار هستی که بی‏شک همه در برابر او قاصر و مقصریم، زیبایی و شکوه دیگری دارد. خداوند در کلام وحی خویش به ما دستور می‏دهد:

وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُمْ مَتاعًا حَسَنًا. (هود: 3)

«از پروردگارتان آمرزش بخواهید و به سوی او بازگردید تا بهره‏ای نیکو به شما دهد».

این نکته تربیتی چنان بعضی از نیکان روزگار را بی‏تاب کرده است که حتی از خواب شیرین صبحگاهی دست شسته‏اند و به عذرخواهی در پیشگاه ربوبی می‏نشینند. مولای شب زنده‏داران می‏فرماید:

خدا، بندگان را به کیفر کارهای زشت آنان مبتلا سازد؛ به کاهش میوه درختان و به نباریدن باران و بستن گنجینه‏های خیر به روی ایشان، تا توبه‏خواه توبه کند و معصیت کار دل از معصیت بکند و پند گیرنده، پند پذیرد و بازدارنده، راه نافرمانی را بر بندگان بگیرد. خداوند، آمرزش خواستن را وسیله پیوسته داشتن روزی بر روزی‏خواران و سبب رحمت بر آفریدگان قرار داده و فرموده است: «از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او فراوان آمرزنده است؛ باران را از آسمان بر شما پیوسته می‏دارد و شما را به خواسته‏ها و فرزندان یاری می‏دهد.» (نوح: 10 و 12)

پس خدا بیامرزد کسی را که به پیش‏باز توبه رود و از گناهانش بخشش طلبد، پیش از آنکه مرگش برسد.

پیام متن:

1. پوزش‏خواهی آدمی از خداوند و آفریده‏های او در برابر لغزش‏هایش، واجب و پسندیده است.

2. عذرخواهی از خداوند و رو کردن به توبه، درهای نعمت و رحمت الهی به روی بنده می‏گشاید و غفلت از عذرخواهی، سبب گرفتاری‏های دنیوی و اخروی انسان می‏شود.

منبع:

اقبال حسینی، مجله طوبی، شماره 16

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.