تبیان، دستیار زندگی
هر كسى، از هر راهى كه شاد بشه، عبادت محسوب مى‌شه؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خنداندن = عبادت

شادى از دیدگاه اسلام(1)

1

شاد كردن برادر مؤمن

این مضمون كه شاد كردن برادر مؤمن، یكى از عبادات بزرگ است به صورت‌هاى گوناگون در روایات بسیارى وارد شده و ابوابى از مجموعه‌هاى روایى مثل كافى، وافى، وسائل الشیعه و... را به خود اختصاص داده است. در این جا به چند نمونه از این روایات و توضیح آنها اشاره مى‌كنیم.

مضمون بعضى از این روایات این است كه بهترین و یا محبوب ترین عبادات نزد خداى متعال این است كه انسان دل برادر مؤمن خود را شاد نماید و یا به تعبیر معروف، در قلب مؤمن «ادخال سرور» كند. در این باره مرحوم كلینى روایتى را از امام باقر(علیه السلام) در كافى آورده است:

«ما عُبِدَ اللّهُ بِشَىْء أَحَبَّ اِلَى اللّهِ مِنْ اِدْخالِ السُّرورِ عَلَى المؤمن؛ خداى متعال عبادت نشده به چیزى كه محبوب تر باشد نزد او از آن كه سرورى در قلب مؤمن وارد كنند.»(1)

این روایت بیان گر این حقیقت است كه شاد كردن مؤمن محبوب ترین عبادت‌ها نزد خداى متعال است. در اصول كافى نظیر همین مضمون از خود پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) نیز نقل شده است:

«اِنَّ اَحَبَّ الاَْعْمالِ اِلَى اللّهِ تعالى اِدْخالُ السُّرورِ عَلَى الْمُؤْمنینَ؛ محبوب ترین اعمال نزد خدا، شاد كردن مؤمنین است.»(2)

در بعضى از روایات  براى تشویق مردم به شاد كردن برادران ایمانى شان، چنین آمده است:

«كسى كه مؤمنى را شاد كند تنها یك شخص را شاد نكرده بلكه ما اهل بیت(علیه السلام) را نیز شاد كرده است و كسى كه ما را شاد كند، پیغمبر خدا(صلى الله علیه وآله) را شاد كرده است.»(3)

در روایت دیگرى آمده است:

«كسى كه مؤمنى را شاد كند، رسول الله(صلى الله علیه وآله) را شاد كرده است.»(4)

این گونه مضامین در روایات ما مكرر نقل شده است. از جمله در كافى آمده است:

عن الصادق(علیه السلام) «قال لا یُرى اَحَدُكُمْ اذا اَدْخَلَ عَلى مُؤمن سُروراً اَنَّه علیه اَدْخَلَه فقط بل و اللّهِ علینا بل و اللّه على رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) ؛ یعنى اگر یكى از شما برادر ایمانى خود را شاد كرد، فكر نكند كه فقط او را شاد كرده، به خدا قسم ما را شاد كرده است، به خدا قسم این شادى را در دل رسول الله(صلى الله علیه وآله) وارد كرده است.»(5)

روایتى هم از پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) وارد شده كه مى‌فرماید:

«مَنْ سَرَّ مؤمناً فَقَدْ سَرَّنى و مَنْ سَرَّنى فَقَد سَرّ اللّهَ؛ كسى كه مؤمنى را شاد كند، مرا شاد كرده و كسى كه مرا شاد كند خدا را شاد كرده است.»(6)

موارد یاد شده، نمونه‌هایى از روایات متعددى است كه در این باره وارد شده است. بنابراین جاى هیچ گونه شكى نیست كه از نظر اهل بیت(علیهم السلام) شاد كردن مؤمنان كارى بسیار پسندیده و بلكه بالاترین عبادات است.

اما در باره این مطلب سؤالاتى مطرح مى‌شود و ابهاماتى براى انسان پیش مى‌آید. گاهى هم اشتباهاتى واقع شده و برداشت‌ها و نتیجه‌هاى نادرستى گرفته شده است. بعضى از این سؤالات را با مضامینى كه در سایر روایات وارد شده و یا از طریق قراین قطعى، به راحتى مى‌توان پاسخ داد. یكى از این سؤالات این است كه آیا انسان هر كسى را، از هر راهى كه شاد كند، چنین عملى عبادتى بزرگ محسوب مى‌شود؟

پاسخ این سؤال تقریباً روشن است. هر كس كه آشنایى مختصرى با نظام ارزشى اسلام، مكتب اهل بیت(علیهم السلام) و معارف اسلامى داشته باشد، جواب این سؤال را مى‌داند. منظور این نیست كه كسى از راه گناه، دیگرى را شاد كند؛ یعنى گناهى مرتكب شود تا دیگرى شاد شود. مسلّماً این كار نه تنها ثوابى ندارد، بلكه گناهش هم محفوظ است. در بعضى از روایات به این نكته، كه نباید شاد كردن مؤمن همراه با گناه باشد، تأكید شده است. بعضى از بزرگان مى‌گویند شاد كردن مؤمن، حتى به صورتى كه مستلزم كارهاى لغو و مبتذل باشد، مطلوب نیست. ممكن است افراد غیر متقى و كسانى كه در گفتار و رفتارشان چندان مقیّد نیستند، بعضى بذله گویى‌ها و مسخره بازى‌هایى كه در شأن مؤمن نیست، انجام دهند و تصور كنند كه چون با این كارها دیگران را شاد كرده اند، بالاترین عبادات را انجام داده اند. هر چند فرض كنیم كه این گونه كارها حرام نباشد، اما دست كم جزو كارهاى نامطلوب و احیاناً مذموم (مكروه یا مشتبه) به شمار مى‌آید. كارهاى لغوى وجود دارد كه فى حدّ نفسه مطلوب نیست:

«وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛ از صفات مؤمنان این است كه مرتكب كارهاى بیهوده نمى‌شوند.»(7)

بنابراین مى‌توان گفت كه به طور مطلق، شاد كردن هر كسى بالاترین عبادات نیست بلكه تنها شاد كردن مؤمنان از مجارى شرعیه و راه‌هایى كه شرعاً و عقلا مجاز است مطلوب و پسندیده و بالاترین عبادات محسوب مى‌شود.

                                                                                                                                              ادامه دارد ...

________________________________________

1. اصول كافى، ج 2، ص 188.

2. همان، ص 189.

3. بحار الانوار، ج 74، باب 30، روایت 27.

4. بحارالانوار، ج 74، باب 20، روایت 70.

5. اصول كافى، ج 2، ص 189.

6. همان، ص 188.

7. مؤمنون (23)، 3.

منبع:

مصباح یزدی، محمد تقی، کتاب پندهاى امام صادق(علیه السلام) به ره جویان صادق

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.