تبیان، دستیار زندگی
فیلم "شب" به کارگردانی رسول صدرعاملی که نگاه موشکافانه خاص به اجتماع دارد، بیش از هر چیز وجه سفارشی و البته قالب تلویزیونی کار را در ذهن مخاطب برجسته می‌کند ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به "شب" رسول صدرعاملی

عزت الله انتظامی

سنگینی عنوان سفارشی؛ نگاهی به "شب" رسول صدرعاملی

فیلم "شب" به کارگردانی رسول صدرعاملی که نگاه موشکافانه خاص به اجتماع دارد، بیش از هر چیز وجه سفارشی و البته قالب تلویزیونی کار را در ذهن مخاطب برجسته می‌کند.

به گزارش خبرنگار مهر، صدرعاملی پس از تجربه سه‌گانه موفق "دختری با کفش های کتانی"، "من ترانه 15 سال دارم" و "دیشب باباتو دیدم آیدا" درباره دختران نوجوان، رویکردی دارد به تلویزیون و مضامین مذهبی که به نظر می‌آید دغدغه شخصی او هم هست.

او پس از ساخت ملودرام‌های پرفروش اما سطحی دهه شصت، یک دوره کم‌کاری را پشت سر گذاشت و از این دوره بهترین بهره را برای ارتقاء هنر خود برد. این سه‌گانه هر چند شدت و ضعف در پرداخت داشتند ولی یک نکته را برجسته می‌کردند که این فیلمساز نگاهی آسیب‌شناسانه به قهرمانان خود دارد و آن را از کالبدشکافی حضور آنها در اجتماع و خانواده به دست آورده است.

با چنین پس‌زمینه‌ای از تحول در سطح کاری صدرعاملی، این توقع از او منطقی به نظر می‌آید که اگر سراغ کار سفارشی و مذهبی هم می‌رود، نگاه موشکافانه خود را وارد کار کند و به نوعی قدمی رو به جلو بردارد. "شب" قسمت اول از مجموعه "شهری که دوستش می‌دارم" است که شخصیت‌های محوری آن زائران حرم امام هشتم (ع) هستند.

طرح اولیه اصغر فرهادی دستمایه کار کامبوزیا پرتوی قرار گرفته تا فیلمنامه "شب" از یک کار سفارشی برای شعار دادن درباره یک هدف تعریف شده فاصله بگیرد. اما به واقع "شب" اینگونه است؟ فیلمنامه‌نویس و فیلمساز در انتخاب‌های خود تلاش کرده‌اند تا حدی تازگی و خاص بودن را وارد قشر قالبی زائران حرم امام رضا (ع) کنند.

از این روست که یک سرباز وظیفه و یک پزشک قلابی همراه یکدیگر می‌شوند تا این بار کرامات امام هشتم از زاویه‌ای جدید مورد توجه قرار بگیرد. اما واقعیت است که به گونه‌ای غیرقابل انتظار از شخصیت‌پردازی که ویژگی برجسته پرتوی است، در کار خبری نیست. نه سرباز (امین حیایی) و پزشک قلابی (عزت‌الله انتظامی) و نه مسافرخانه‌دار (خسرو شکیبایی) هیچکدام ملموس و پردازش شده نیستند.

عنوان کردن این بهانه که نیازی به پرداخت بیشتر گذشته و حال این کاراکترها نبوده، شاید عامترین دلیل برای پوشش دادن این کاستی است. وقتی مخاطب این کاراکترها را به درستی در محدوده کوچک قصه نمی‌شناسد، چطور می‌توان انتظار داشت دغدغه و دلنگرانی آنها بدل به مسئله او شود و با علاقه ماجرا را پیگیری کند؟

به خصوص وقتی قرار است تضاد میان نیاز دراماتیک مجرم و مأمور قانون، کشمکش و پتانسیل اصلی فیلم را به خود اختصاص دهد. مجرم طبق نیاز کلیشه‌ای خود باید بخواهد فرار کند و مأمور قانون هم طبق همین وجه باید او را تحویل قانون دهد. "شب" تا چه حد می‌تواند این نیازهای دراماتیک کلیشه شده را تعمیق بخشد یا فراتر از این مفهوم ارتقاء دهد؟

به نظر نمی‌آید فیلم توانسته باشد چیزی بیش از این تعریف اولیه به مخاطب خود بدهد و اصلاً قصد این کار را داشته باشد. نکته دیگر که پذیرش این فیلم را به عنوان یک کار سینمایی و بهره بردن از زبان سینما مشکل می کند، حجم عظیم دیالوگ‌هاست که کار را به یک نمایشنامه رادیویی نزدیک می کند.

قرار دادن چند نما از حرم امام هشتم (ع) می‌تواند تصویری از سینما و بهره بردن از زبان سینما باشد؟ آیا باید پذیرفت که وزنه سنگین کار سفارشی و مدیوم تلویزیون حتی بر نگارش فیلمنامه هم تأثیر گذاشته و به نوعی سهل‌انگارانه همه چیز را در خدمت شعار مذهبی فیلم برده است؟ در غیر این صورت چرا وجهه‌ای که از فیلمنامه‌نویس و کارگردان کار داریم با تأثیری که از فیلم باقی می‌ماند، ناهمخوان است؟

نکته دیگر درباره حضور بازیگران برجسته در این فیلم برای تصویر کردن کاراکترهایی کلیشه شده و الکن است. در ادامه پرسش‌های متعدد که فیلم به ذهن مخاطب می‌آورد، اضافه کنید امتیاز حضور انتظامی در نقش یک پزشک قلابی، حیایی و شکیبایی در این فیلم را؟!

صدرعاملی و پرتوی را در فیلم "شب" به فراموشی می‌سپاریم و همچنان در انتظار کاری از این دو هنرمند در حد حضور هنرمندانه قبلی آنها هستیم. حضوری که یادآور همراهی شاخص آنها را در "من ترانه ..." و "دیشب باباتو..." باشد. واقعاً تلویزیون با سینماگران چه می‌کند؟

منبع : مهر