تبیان، دستیار زندگی
ویرانه های جامع علیشاه را دو تن نویسنده به طور دقیق تعریف نموده اند، یکی مرتضی میرزا پسر عم مولًف تاریخ وجغرافی دارالسلطنهء تبریز که درسال 1298 ه. ق ، ار آن جا دیدن کرده و چنین نوشته:« این بنا گویا محراب بوده و خود مسجد مسقف نبوده است و عبارت بوده از ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ارك تبریز(2)

ارك تبریز(2)

ویرانه های جامع علیشاه را دو تن نویسنده به طور دقیق تعریف نموده اند، یکی مرتضی میرزا پسر عم مولًف تاریخ وجغرافی دارالسلطنهء تبریز که درسال 1298 ه. ق ، ار آن جا دیدن کرده و چنین نوشته:« این بنا گویا محراب بوده و خود مسجد مسقف نبوده است و عبارت بوده از چهار دیوار و در انتهای آن این بنا، طول این مسجد از در اولی الی طاق یکصد و هشتاد و پنج قدم است و خود طاق را مربع گونه با گچ و آجر بالا برده اند که طول هر یک از اضلاع چهارگانهء آن نود قدم است،جلو دهنهء این طاق محرابی سی و هشت قدم و ارتفاع این طاق از سطح  محراب تا قلهء طاق بیست و چهار ذرع تبریز است و شصت و نه پله که ارتفاع هر پله قریب نبم ذرع است تا کلهء طاق، در کلهء طاق به قدر یک ذزع و نیم غلام گردش ساخته شده است و دور این غلام گردش، نود و هفت قدم است و در انتهای این غلام گردش، رو به مغرب بالاخانه ای ساخته اند به طول شش ذرع چیزی کم، که مویدالدولهء مرحوم تعمیر کاری و ارسی به کار گذارده است و دیوار اصلی اطراف مسجد بکلی خراب و نابود شده است. این دیوار که از گچ و آجر بنا شده تازه است ، به قدر ده پانزده ذرع از دیوار قدیم این بنا، طرف دست راست در اولی مسجد که باقی مانده  است و پشت آن دیوار خانه ساخته اند و یک طرف دیوار خانه را همین دیوار خراب قرار داده اند باقی و نمایان است.تقریباً هشت و نه ذرع ارتفاع و چهار ذرع عرض دارد و دور این دیوار را با آجرهای تراش و کاشیهای الوان ممتاز کاشیکاری نموده اند و همهء دیوار اطراف این بنا در اصل همین طور دو رویه کاشی بری بوده است و از این باقی ماندهء دیوار معلوم می شود که چه صنعت و هنری در کلیهء این دیوار و تکلفات به کار  رفته بود.

ارك تبریز(2)

خاک و اغلب آجرهای این دیوار مثل آرد نخود، زرد رنگ است و این دیوار را به قسمتی محکم ساخته اند که حال اگر انسان بخواهد به قدر بادامی، از این آجرها و گچ یا گلی که با آن کار نموده اند، بکند به اشکال بر خواهد خورد، بنای خود طاق نیز در محکمی بالا ندارد، در هیچ جای این طاق کاشی به کار نبرده اند، پاره ای جاهای دیوار این طاق را محراب گونه ساخته و با گچ سفید کاری نموده اند، الآن هم نمونه ای ازآن گچ کاری دیوار باقی است و در این چند سال که با عدم حفاظ از باد و باران و غیره نریخته است به عقیدهء این حقیر یا معدن گچی که در این بنا ها به کار رفته است بکلی تمام و گمنام شده و یا اجزاء خارجی در آن داخل می نموده اند که گچ را تا این پایه دوام و استحکام داده که رطوبت برف و باران را اثری در آن نمی باشد(12).»دیگری دونالدن. ویلبر(13) مولًف کتاب معماری اسلامی ایران در دورهء ایلخانان است، که علاوه بر توصیف دقیق باقیماندهء بنا، نقشهء جالبی نیز برای مقطع افقی یا کف بنا ترسیم کرده است، وی دو بار از این بنا دیدن نموده یکبار در شهریور ماه 1317 و دیگر بار د ر تیر ماه 1319، یعنی تقریباً بازدید ویلبر از مسجد علیشاه قریب شصت سال بعد از بازدید مرتضی میرزای قاجار به عمل آمده است.اینک ملخص تعریف وی:« ...... در این نقشه سعی شده که طرح اصلی بنا و ساختمانهای مجاور آن نشان داده شود. البته باید در نظر داشت که در این نقشه دو ناحیهء هاشور خورده بر اساس مطالب منابع تاریخی کشیده شده است.دو ناحیهء هاشور خورده عبارتند از بقایای موجود بنای اصلی و بقایای موجود تجدید ساختمان اولیه.

ارك تبریز(2)

اکنون این دستگاه ساختمانی را می توان به دقت مورد بررسی قرار داد.اول در نقشهء خود بنای عظیم، ناحیه ای که دوبار قلم زده شده بدون شک قسمتی از ساختمان اصلی ایوان بوده است.دهنه های دو طرف محراب سر در نبوده ، بلکه پنجره هایی بوده است که برای دخول نور به درون بنا ساخته شده و آستانهء آنها از سطح زمین در خارج چندین مترارتفاع داشته است.بررسی دقیق محراب نشان می دهد که در ساختمان آن مهارت و استادی زیادی به کار رفته و ضمن پیشرفت کار تغییرات عمده ای در نقشهء آن داده شده است، از جمله روکش نهایی چند آجر روی کالبد ساختمانی می باشد.در بالای راًس محراب، سه طاق برجسته داخل دیوار ساخته شده، هره ها و پیش آمدگیهای دیوار به وسیلهء تیر چوبی نگاهداشته می شد و مقطع روکش در دو طرف محراب مساوی و یکسان نیست.

ناحیهء قلم زده شده در دیوارهای جناحی راست و چپ با سطح تمام شدهء جرز در پایان می یابد و خطوط آغاز قسمت علیای بنا نشان می دهد که دهنه های طاقدار بسیار بلند در این نقاط ساخته شده بوده است، ناحیه ای  که یک رج قلم زدگی دارد و در سمت راست ایوان است، کوششی است برای پر کردن شکل نقشهء اصلی ایوان.ناحیهء قلم زده شدهء سمت چپ ایوان ظاهراً در تاریخ بعد تری ساخته شده است، زیرا مجاور و متصل به جرز سر در بنا گردیده است.

ارك تبریز(2)

درست است که قسمت بالای دیوار در زمانهای اخیر ساخته شده، ولی از طرف دیگر کنارهء دهنه های صفحهء شرقی( چپ) این دیوار تزئیناتی دارد که مخصوص گچ کاری قرن چهاردهم میلادی است.قبل از دقت درجزئیات این دیوار باید خاطر نشان کرد و توضیح داد که چرا ساختمان تقریباً معاصر با ایوان اصلی در این محل پیدا  شود.منطقی و طبیعی است تصور شود که ایوان در اصل دارای سقف به شکل استوانی متقاطع بوده است، در تصویری که شاردن جهانگرد معروف کشیده، جزئیات ایوان  به قدری خوب نشان داده شده است که می توان به خوبی دید که در آن زمان کلیهء دیوار عقب، که طاق در مقابل آن ساخته شده بود و همچنین قسمتی از خود طاق متقاطع سر جای خود وجود داشته است.بدین ترتیب احتمال می رود که کمی بعد از آنکه طاق ساخته شد قسمتی از آن – ولی نه همهء آن- سقوط کرده. دیوارهای کناری و طاقهای سر درها یا لااقل یکی از آنها، در اثر سقوط طاق یا سستی بنا آسیب دید. تعمیراتی که در آن زمان به عمل آمد، شامل تجدید بنای سمت چپ و پر کردن دهنهء سر در می باشد.کناره های دهنهء سمت شرقی این دیوار ارتباط نزدیکی با ساختمان زاویه و خانقاه واقع در همان ناحیه داشت.آثار خطوط اتصالی طاق با گنبد باقیمانده و نغولهای گچی تزئین شده در دهنهء جدید ایوان قرار داشت این دهنه بعداً مسدود گردید، ولی در نقشه جای آن با خطوط نقطه دار معین شده است.

ارك تبریز(2)

در پایان این شرح مختصر نقشهء ایوان، دو نکته باید خاطر نشان شود- اول آنکه انتهای تمام شدهء سمت شرقی ایوان باقی نمانده است وساختمان قدیمیتر و در خط منقوطی که در چهار متری جنوب انتهای تعمیرشدهء دیوار نشان داده شده پایان می یابد، ولی تصور می رود که این قسمت موجود در همان نقطه ای قرار دارد که دیوار اصلی پایان می یافت- دوم آنکه از سمت غربی ایوان در شمال جرز سر در، اثری نمانده بجز انبوه آجرهایی که در این خط دیوار افتاده است.بر سطوح دیوارهای آجری داخلی سوراخهای چوب بست در فواصل منظم دیده می شود.سوراخهای دیگربر سطح دیوار وجود دارد، ولی تعداد آنها به اندازه ای نیست که بتوان آنها را نقاط اتصال سفال یا پوشش دیگری محسوب داشت.ایوان تا بالای کف اصلی از خاک خرابه پر شده، به طوری که اثری از ازاره دیده نمی شود، ملی احتمال می رود که ازارهء طاق از سنگ تراش یا مرمر بوده است.

غیر از ایوان که شرح داده شد هیچ قسمت دیگری از مسجد باقی نمانده است- در تهیهء نقشهء ناحیهء صحن، چوبی که در نوشته های سیاحان بدان اشاره شده در خارج دیوار دورادور قرار داده شده و به عنوان راه آبی تصور شده که از رودخانه ای در نیم کیلو متری شمال بنا منشعب می شود.طاقنماهای دور صحن ساده نشان داده شده، گر چه در حقیقت هر دهنه ای ممکن بود یک یا دو ستون داشته باشد، طرح مدخل اصلی و مدخلهای کناری کاملاً فرضی و احتمالی است و همچنین ممکن است که در وسط دیوار های جانبی ایوانهای بزرگ وجود داشته است.

ارك تبریز(2)

جهانگردان اشاره ای  به وجود مناره یا مناره هایی در کنار این مسجد کرده اند، احتمال نمیرود که از بر آمدگی نیم دایره ای پشت محراب ایوان منارهء بلند سر بر آورده باشد.اگر بستر آجرهای طاق بزرگ متمایل به دیوار عقب ایوان بود امتداد عمودی این برآمدگی برای نگهداری و پشتیبانی طاق به کار می رفت.شاردن و دیگران ذکری از وجود سه در برای این مسجد کرده اند، ممکن است این هر سه، در جانب دیوار چپ یعنی انتهای باز ایوان بوده اند و ممکن است در مدخل اصلی صحن و یا اینکه جداگانه در سه سمت صحن قرار داشته اند.تصویر شاردن نشان می دهد که جلوی ایوان، دیوارحاجبی وجود داشته، ولی این دیوار ممکن است در دورهء بعد اضافه شده زیرا وجود چنین دیواری کاملاً بر خلاف نمونه های شناخته شده و سبک معماری و میراث مربوط به این نوع است. احتمال بیشتر آن است که سه درگاه در چنان مدخل عظیم ایوان، قرار داشته اند و درگاه مرکزی فقط در مواقع معین باز می شده.دهنهء این بنا از دهنهء ایوان مدائن بزرگتر وطاق آ ن از گنبد کلیساهای اروپا بلندتر بوده است.وجود این بنا سه نکته را به خوبی روشن می کند، ترقی فوق العادهء علم و هنر و معماری را در ایران آن روز، مهارت سازندگان آن بنا و تغییراتی را که به خاطر ایجاد این بنا در شیوهء معمول معماری به عمل آمده است(14).»

خلاصه از مطالب مزبور چنین مستفاد می شود که این بنا در زمان علیشاه مسجد جامع و مزین به کاشی و ازارهء سنگی و ستون مرمری و کتیبه و گچبری بوده، بعدها رو به ویرانی نهاده و متروک شده، در دوران قاجاریه صحن و محل زاویه و مدرسهء علیشاه مبدل به انبار غلات و مخزن  مهمات قشون گردیده و حصاری دور آن کشیده شده و نام ارک یافته و بارها هدف گلولهء توپ مهاجمان قرار گرفته و آسیب بیشتر به دیوارهای آن وارد آمده است، در بلواهای تبریز و انقلاب مشروطیت هم بنا های اطراف آن، مخزن مهمات دولتی بوده و خود آن یکی از سنگرهای مسلط بر شهر محسوب میشده که به دست مشروطه خواهان افتاده و باعث تقویت آنان گردیده است.در حوادث بعد نیز چند بار شهر تبریز از فراز آن گلوله باران شده و در اوایل حکومت رضاشاه صحن آن به صورت گردشگاه عمومی در آمده و نام « باغ ملی» یافته است(15).

ارك تبریز(2)

تاج الدین علیشاه جیلان تبریزی در اصل دلال جواهر و احجار کریمه بود، فضل و سوادی نداشت، مردی قابل و زرنگ و کارآمد بود ، در ضمن معاملات بازرگانی خود با غالب عیان و امرا رفت و آمد و آشنایی پیدا کرد و به همین وسیله درپیشگاه سلطان نیز خود را شناساند و مورد توجه خدا بنده قرار گرفت، نفوذ یافتن تاج الدین علیشاه در دربار اولجایتو باعث وحشت سعدالدین شد و او به همین نظر در صدد برآمد که علیشاه را از خدمت اولجایتو دور کند و به این قصد روانهء بغدادش کرد تا کارخانه های مخصوص نساجی آن شهر را اداره کند.علیشاه به بغداد رفت و به زودی امور کارخانجات آنجا را به خوبی مرتب نمود و پارچه های نفیس و گرانبهایی تهیه کرد که پیش از او هیچکس مانند آنها درست نکرده بود و چون سلطان به این شهر آمد مقداری هدایا و تحفی که خود در این کارخانه ها فراهم ساخته بود به او تقدیم داشت که اسباب حیرت سلطان شد و از این تاریخ توجه اولجایتو( محمد خدا بنده) به علیشاه فزونی گرفت.مصاحب اردو شد، چون به سلطانیه رسیدند، علیشاه در آن شهر به خرج خود ابنیه و بازار زیبائی ساخت ، اولجایتو از این عمل علیشاه بیشتر خرسند گردید و او را زیادتر مورد نوازش قرار داد.خواجه سعدالدین از این کارها بسیار دلتنگ می شد، اما خواجه رشیدالدین احترام او را همچنان رعایت می کرد تا اولجایتو به سعایت علیشاه و نزدیکان خواجه رشیدالدین ، خواجه سعدالدین و همدستان او را به سال 711 ه. ق ، در قریهء محول یک فرسخی بغداد به قتل رسانید و از همان تاریخ علیشاه را شریک وزارت خواجه رشیدالدین قرار داد.علیشاه نخست عهده دار امور مالی و تدارکات بود، بدین وظیفه قانع نشد، اولجایتو کشورهای زیر فرمان خود را دو قسمت کرد، وزارت یک قسمت را به عهدهء علیشاه واگذاشت و دیگری را به عهدهء رشیدالدین ، باز علیشاه قناعت نکرد تا قرار شد هر دو مشترکاً  کارها را اداره کنند، در 28 رمضان 716 اولجایتو در گذشت.کار شکنی های علیشاه شدت گرفت تا در 17 جمادی الاولای سال 717 خواجه رشیدالدین فضل الله و فرزند شانزده سالهء وی عزالدین ابراهیم را به فرمان سلطان ابو سعید به قتل رسانیدند و از آن تاریخ به بعد شش سال تمام تاج الدین علیشاه فرمانروای واقعی سرزمینهای زیر فرمان ایلخان بزرگ شد و در جمادی الا خرای سال 724 ه. ق ، دراوجان، جان به جان آفرین تسلیم نمود، جسد او را به تبریز آوردند و در جوار مسجدی که خود ساخته بود به خاک سپردند.( مستفاد از ص 318- 302 ، 327- 329 تاریخ مغول عباس اقبال آشتیانی، تهران 1341 ش، ص 192، 193، 207 ، 208 ج 3 ، حبیب السیر ، تهران 1333 ش .)

پی نوشت:

12- نقل به تلخیص و تغییر چند عبارت از ص 106، موًیدالدوله طهماسب میرزا سال 5- 1284 ه.ق، در آذربایجان سمت پیشکاری و امارت داشت و دو سال و چند ماه با قدرت تمام فرمانروائی کرد، سپس به تهران احضار شد.

Donald N. W ilber-13

14- نقل به تلخیص و تغییر چند عبارت از ص 159- 161 .

15- نقل از آثار و ابئنیه تاریخی شهر ستان تبریز کارنگ ص 23 تبریز 1347  ش .

منبع:

نقل از آثار باستانی آذربایجان