شكست قامت خورشید ...
و اینك، بوى قافله عشق، مشام جادهها را نوازش مىدهد و حجم اشتیاق، قلب انتظار را مىآشوبد و تپهها پشت به پشت، سرك مىكشند و در آرزوى به آغوش كشیدن قدمهاى قافله عشق انتهاى جاده را مىپایند و قلب كویر در هرم نگاه آسمان، تبدار است و در عطش دیدار قافله سالار عشق، سر به دامن گذاشته است و آسمان، چشم در چشم كویر، راه سپید مردان حماسه و عشق را دنبال مىكند . خورشید، حیاتش را در آینه چشمان خورشید حقیقت مىجوید .
مردان پر غرور و سرافراز، هم قدم با نسیم و هم نفس با شنهاى تفتیده، راه بى انتها را مىپیمایند . نبض زمین در التهاب رویش حادثهاى عظیم مىتپد. اسبان مفتخر به هم گامى خداوندگاران شرف و عزت و آزادگى، نجیب و با وقار گام برمىدارند و روح آزادهشان را در زیر پاى آزادهترین آزادگان عالم قربانى مىكنند و به آن مىبالند .
و شتران به نرمى حریر راه مىپیمایند تا سختى راه بر لطیفترین روحهاى پاك، گران نیاید و جسم عزیز زیباترین حوریان زمینى، مغموم نگردد .
و فرزند معرفت، ماه بنىهاشم، بال در بال ملائك، چشم به افق نگاه خورشید امامت دوخته و از پنجره نگاه حسین ( علیهالسلام)، افقهاى دوردست حیات با عزت را نظاره مىكند و اهلبیتش را از تیررس نگاه هر حادثهاى دور مىسازد و جان در سر قدومشان مىنهد. و تاج عزتش، شرف خدمتگزارى به فرزندان فاطمه (علیهاالسلام) است .
هرم نگاهت دل شیطان شكست آب ز عمق شرفت، مست گشت
آب، شرمنده از حجم شرم تو، در آخرین تبسم چشمانت به اهلبیت حسین
(علیهالسلام)، و مشك شرمنده از ارتفاع آه تو در آخرین ترنم لبهایت براى اهلبیت حسین (علیهالسلام)، و خاك شرمنده، آنگاه كه صورت مه جبین تو را در خود دید، و چشمههاى عطش خشكید، چون دستهاى تو بر ساحل دید، و شكست قامت خورشید در آخرین قیام صدایت: «یا اخا ادرك اخا» و ... .نام مستعار کاربر : حامد...