تبیان، دستیار زندگی
. تحلیل هویت شعر شعر خوب، یعنی احساسات موزونی كه از اندیشه ای پرهیجان و از روی اخلاقی عالی برخاسته باشد. چه تصور می كنید، وقتی كه از  شما بپرسند «شعر خوب یعنی چه؟» آیا می توانید فوراً جواب دهید؟ در این باب ادبای عر...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعر خوب

. تحلیل هویت شعر

شعر خوب، یعنی احساسات موزونی كه از اندیشه ای پرهیجان و از روی اخلاقی عالی برخاسته باشد.

چه تصور می كنید، وقتی كه از  شما بپرسند «شعر خوب یعنی چه؟» آیا می توانید فوراً جواب دهید؟

در این باب ادبای عرب و عجم خیلی بحث كرده اند. آنچه بالاخره به ما جواب داده اند این بوده است: شعر خوب آن است كه ذوق انسانی آن را انتخاب كند. می توان فهمید شعر خوب چیست، ولی نمی توان دلیل خوبی آن را ذكر كرد، یدرك و لایوصف.

ولی آنچه ما می توانیم  روی آن بحث كنیم، قدری بالاتر از این مقدار وصف و تحقیقی است كه از روی طفره یا قصور فكر برای ما از پدران ادیب و علمای معانی بیان به میراث رسیده است.

ما می دانیم كه بعضی از صنایع با روح و ذوق انسانی ارتباط دارند. یك تابلو قشنگ، یك رنگ آمیزی ماهرانه، یك مجسمه بدیع، یك گل لطیف معطر و یك دستگاه موسیقی دلربا ، به عین مثل یك شعر خوب، بدون اینكه بیننده یا شنونده  را به تفكر و استدلال و استنتاج مجبور كند، او را محظوظ نموده،اندیشه یا روح او را حركت داده و در برابر خوبی و خوشی خود خاضعش می نماید. ولی این تأثیر و عمل سریع، بدون یك انتظام و قاعده و تحقیق نبوده و باید آن قاعده و مقیاس را به دست آورد.

در اینجا یك بحث عمیق پسیكولوژی(1)، یك تحقیق روحی و اخلاقی ثابت و منظم دست اندركار است كه سابقین از آن همه تحقیقات و قاعده ی منظمه فقط به استدراك و حكمیت ذوق مستمع اقتصار(2) ورزیده و از این بحث دلچسب طفره رفته اند.

تحلیل هویت شعر

برای فهمیدن شعر خوب باید هویت شعر را تحلیل كرد. باید فهمید كه شعر نتیجه ی عواطف و انفعالات و احساسات رقیقه ی یك انسان حساس و متفكر است. پس شعر خوب چیزی است كه از احساسات، عواطف و انفعالات و از حالات روحیه صاحب خود، از فكر دقیق و پرهیجان و لمحه ی گرم تحریك شده ی یك مغز پرچوش و یك خون پر حرارت، حكایت كند. باید دانست اشخاصی كه فقط از روی علم و ورزش و قدرت حافظه و تتبّعات زیاد در اشعار متقدمین و متأخرین طبع شعری یافته و شعر می گویند، شاعر نبوده و اشعار آنها از روح آنها حكایت نمی كند. شاعری كه در روز عید نوروز یا عید ولادت پادشاه، مجبور یا موظف یا محتاج است كه قصیده ای سروده و به موقع معین، با طرز معین و قاعده ی مخصوص، برای ممدوح خود قرائت نماید، آن شاعر نیست. اگر هم باشد قصیده ای را كه بدین ترتیب ساخته است، نمی توان مثل یك تابلو نقاشی، یك زمزمه ی عاشقانه، یا یك غزل پر حرارت تلقی نمود. شعری كه مقصود ماست شعری است كه از یك اندیشه ی شاعر خلق و در یك وقت آزاد، یا در تاریكی و در بحبوحه ی احساسات و تراكم عواطف و عوارض گوناگون و در یك حال هیجانی گفته شده باشد؛ این چنین شعر، یعنی نماینده ی یك روح پرهیجان.

حال چه می شود كه یك شعر خوب می شود، یا چه می شود كه خوب نمی شود. البته خود شعر فی نفسه مدنظر نیست، بلكه بحث بر این است كه چه می شود كه منشأ یكی را خوب و دیگری را ناخوب نامیده، از یكی خوشتان آمده و از دیگری خوشتان نمی آید؟

هیچ در نظر دارید كه گاهی یك شعر ساده معمولی در حالتی كه شما دارای هیجان و حرارتی بوده اید، در شما فوق العاده اثرگذار بوده تا جایی كه آن را از بر نموده اید و برای همه كس خوانده اید، بعضی شما را تصدیق و برخی شما را تكذیب نموده اند، و این نشان دهنده ی آن است كه همان شعر در یكی تأثیر خوب و در دیگری تأثیر غیر خوب داشته، و حتی شاید خود شما هم گاهی از ادعای خوبی آن شعر منصرف شده باشید؟

هیچ وقت ملتفت شده اید كه اشعار ملل خارجه، مخصوصا اشعاری كه به خوبی معروف است و در كلاس ها تدریس می شود، غالباً در شما اثر نكرده و از آن چیزی مهیج نمی فهمید و در عوض گاه در میان سخنان بیگانگان اشعار غیر معروف و بد آنها را می خوانید و خوشتان می آید؟

هیچ می دانید كه اشعار شعرای ایرانی، آنهایی كه صاحبان آنها بی پول، محروم، مظلوم و در به در بوده اند بهتر است از شعرای متمول و متنعم مثلاً فردوسی و مسعود سعد سلمان ؛ اولی به واسطه ی فقر و اخلاق ساده و پاكیزه كه در حیات روستایی گری و بیچارگی كنج ده «طابراز» و «پاز» داشته ، و دومی به علت حبس و توقیف سیاسی كه او را از امارت و ریاست در كنج قلعه ی «نای» و «مرنج» مدتها مقید نموده بود، اشعارشان دارای لطافت و پاكیزگی است و به خوبی با انسان صحبت می كنند و از روح شاعر خود حكایت می نمایند. ولی تغزل های عنصری، غزل های فرخی و انوری، و مدایح حكیم سنایی ابداً زبان و رنگ و مزه نداشته و فقط علم و قدرت یا بی حرارتی شاعر را به ما می فهماند و بس؟

این سؤالات را برای این كردیم كه در موقع تحقیق خوبی و بدی شعر، چندان احتیاج به فكر و استدلال نباشد.

شعر خوب، یعنی احساسات موزونی كه از اندیشه ای پرهیجان و از روی اخلاقی عالی برخاسته باشد. لغت، اصطلاحات، حسن تركیب، سجع و وزن قافیه، صحت یا سقم قواعد و مقررات نظمیه، اینها هیچ كدام در خوبی و بدی شعر نمی توانند حاكم و قاضی واقع شوند. هر چه هیجان و اخلاق گوینده در موقع گفتن یك شعر، یا ساختن یك غزل، قوی تر و نجیب تر باشد آن شعر بهتر و خوبتر خواهد بود.

شعر خوب را به دو قسمت تقسیم می كنیم:

1-   شعر خوب عمومی.

2-

شعر خوب خصوصی.اساس شعر خوب عمومی، احساسات شدیده و اخلاق عالیه ی شاعر است. و برای اینكه ما بفهمیم كه شعر كدام شاعر بهتر است، می رویم شرح حال او  و شرح اخلاق او را به دست می آوریم و مواقعی كه شعر گفته، آن مواقع را نیز كشف می كنیم، آن وقت می بینیم كه به همان نسبت یعنی ، نسبت كلی از حیث اخلاق و نسبت خصوصی از حیث هیجان شاعر، شعر خوب می نماید و این خوبی هم باز به همان نسبت ، هر چه درجات اخلاقیه و هیجان شاعر عمومیت داشته باشد، یعنی دارای اخلاق خوب عمومی و هیجان پسندیده و عمومی بوده باشد، به همان نسبت، شعر، عمومی تر و قابل ترجمه عمومی ملل خواهد بود.

محال است كسی كه دارای اخلاق حمیده و صفات پسندیده، از قبیل بی طمعی، حرّیت فكر و عقیده، رحم و عدالت طبیعی، نخوت و استغنای روحی، صحت مزاج و صحت فكر و اندیشه و امثال اینها نباشد، بتواند شعری بگوید كه همه كس آن را خوب بداند.

در بخش دوم به عواملی كه در شعر خوب دخیل است خواهیم پرداخت.

1)Psychology علم الروح، روانشناسی

2)كوتاه و مختصر