خاندان صدر همگي از چهرههاي تابناک علم و فضيلت و مجاهدت در ايران و عراق و لبنان و خاندان مادرياش (آل ياسين) از رجال سرشناس و دانشمندان عصر خود بودند. از دوران کودکي آثار نبوغ سرشار وي تحسين همگان را برميانگيخت.
وقتي سخن از تحول ميگوييم، يعني تغييرات گستردهاي که نتايج مشهود و متفاوتي در يک دوره زماني نه چندان طولاني به ارمغان آورد؛ اما اين تحولات ميتواند هم در اساس و کليت نظام حوزه ـ يعني نگرشها و اهداف و غايات آن ـ تصور شود و هم در عناصر و اجزاي آن؛ به ويژه
مقام معظم رهبري مي فرمايند: بسيارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفه هائى هستند كه مبنايش ماديگرى است، مبنايش حيوان انگاشتن انسان است، عدم مسئوليت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است.
ميگويم آقا بياييد همه با هم باشيم، همديگر را حذف نکنيم. من مطمئنم مقام معظم رهبري هم اين را ميپسندند که همه با هم باشيم. خيلي از سختگيريها را بايد کنار بگذاريم.
مطالبات رهبري در زمينه ايجاد تحول و نو گرايي در حوزه و درنتيجه شکوفايي و بالندگي آن بيش از آنکه به تحسين و تحليلهاي تئوري نياز داشته باشد به شجاعت، جسارت، اقدامات عملي،عميق و ريشهاي احتياج دارد.
نوشتار ذیل، در اصل به عنوان برنامه براى يكى از مدارس در حال تأسيس علوم دينى حوزه علميه قم، توسط شهيد آيتاللَّه مطهرى نگارش يافته است و با عنوان وظايف حوزههاى علميه، در مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى آمده است و با اندکی تغییر تقدیم می گردد.
مقصود از ولايت مطلقه ، ولايت مطلقه در اجراى احكام اسلام است ، يعنى فقيه و حاكم اسلامى ، ولايت مطلقه اش ، محدود به حيطه اجراست نه اينكه بتواند احكام اسلام را تغيير دهد
وظيفه فقيه در ساحت قدس مسائل علمى و احكام اسلامى ، اجتهاد مستمر با استمداد از منابع معتبر و اعتماد بر مبانى استوار و پذيرفته شده در اسلام و پرهيز از التقاط آنها با مبانى حقوق مكتب هاى غير الهى و دورى از آميختن براهين و احكام عقلى با نتايج قياس و استحسان و
تصرف در امور مربوط به امامت و ولايت كه نام برده شد، فقط در حيطه اختيارات خود امام يا نائب و ولى منصوب اوست نه در اختيار افراد جامعه تا مردم براى آن ، وكيل تعيين كنند و به همين جهت ، نمى توان حاكم اسلامى را كه عهده دار چنين امورى است ، وكيل مردم دانست ، بل
فقاهت، همواره با دگرديسي ها و نوآوري ها در آميخته بوده است. گسترش يافتن دامنه فقه از چارچوب كتابهايى چون «مقنع» و «مقنعه» به ساحت فراخ و بحثهاى پرشاخ و برگ و فرعهاى گسترده و پردامنه، كه در كتابهايى بسان جواهر و مكاسب نمود يافته، گواه اين سخن است.