تبیان، دستیار زندگی
جهان غرب پس از گذر از قرون وسطی و پاگذاردن به سده های تعقل و تفكر كوشید تا علل وعوامل حاكمیت مطلق كلیسا در قرون تاریك وسطی را از بین برده ، معدوم سازد. لذا جهان غرب در راهی سرازیر و پرشتاب دست به تقدس زدایی گشود تا از این طر...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اولیاء الطاغوت و اصحاب النار

جهان غرب پس از گذر از قرون وسطی و پاگذاردن به سده های تعقل و تفكر كوشید تا علل وعوامل حاكمیت مطلق كلیسا در قرون تاریك وسطی را از بین برده ، معدوم سازد. لذا جهان غرب در راهی سرازیر و پرشتاب دست به تقدس زدایی گشود تا از این طریق كلیسا را از پایه های اصلی قدرتش محروم سازد و اینچنین به یك انتحار معنوی دست زد. این فرآیند شاید در جهان غرب و دنیای مسیحیت یك اقدام ناگزیر بوده است ولی متاسفانه جهان غرب در تعمیم این نوع تفكر به تمام ادیان می كوشد بدون آنكه توجه داشته باشد كه میان دینی مانند اسلام و مسیحیت دوران قرون وسطی تفاوت از زمین تا آسمان است. دین اسلام یك دین پویا، پاسخگو و استدلال پذیر است ولی مسیحیت دوره وسطی یك دین جامد، تحكمی و چكشی و بدون استدلال  و منحصراً طاعتی بود، واز زاویه ای دیگر قرآن در مقایسه با كتاب مقدس( تورات و انجیل) بسیار استدلال پذیر و منسجم است و هیچ آیه ایی نقیض آیه دیگر نیست. ولی بعضی متفكرین غرب و دانشجویان مسلمان ولی غربزده آنان در نسخه برداری كامل از تقدس زدایی جهان مسیحیت ، ریشه زنی مقدسات در جهان اسلام را بنا نهادند كه حاصل آن را در چاپ و انتشار كتاب سخیف آیات شیطانی شاهد بودیم. جهان غرب( البته منظور آن دسته ایی است كه از راه ستیزه با ادیان و فرهنگ های سایر ملل سعی در تحمیل فرهنگ خود دارد) زیركانه دریافته است كه مشتركات دنیای اسلام اعتقاد به یگانگی خداوند، رسالت پیامبر مكرم اسلام و اعجاز و ماندگاری قرآن است ؛ تمام فرق و مذاهب اسلامی هر چه با یكدیگر اختلاف داشته باشند، یكدیگر را نقد كرده و یا احیاناً دشنام دهند وقتی پای یكی از این هر سه پیش آمد چون " بنیان مرصوص" در یك صف می ایستند، پس كوشید در یك اقدام از اعتبار و اهمیت این هر سه بكاهد و یا آن را به سخره بگیرد.

رشد اسلام گرایی در غرب، آن را از درون به زانو درآورده است. در بیرون از مرزهای اروپا و امریكا این دنیای اسلام است كه از نظر اقتصادی، نظامی و سیاسی در چنگال دنیای غرب گرفتار آمده ولی اسلام و قرآن از درون به آرامی و با اطمینان در امپراتوری زور و زر آنان رسوخ كرده و قدرت آنان را از درون در معرض تهدید قرار داده است. جهان غرب با انتشار كتاب آیات شیطانی اوج استیصال خود را در برابر عظمت و تاثیرگذاری فرهنگ و اندیشه اسلامی به نمایش گذاشت .

كتاب آیات شیطانی با هتك حرمت به ساحت مقدس حضرت رسول و دروغ انگاشتن قرآن دو پایه از سه گانه معتقدات مسلم مسلمین را هدف قرار داد تا از این طریق راه نفوذ غرب را در جهان اسلام بیش از پیش بگشاید. به خاطر آوریم سخن یك سیاستمدار انگلیسی را كه گفته بود تا قرآن در میان مسلمانان است نمی توان بر آنان تسلط یافت، و اینچنین با هدف قراردادن قرآن و هتك حرمت رسول اكرم ، درصدد بسط قدرت و نفوذ خود در دنیای اسلام بودند.

كتاب سلمان رشدی را باید به راستی "آیات شیطانی" دانست چرا كه اولیاءُ الطاغوت جز به سفارش شیاطین و طواغیت نمی گویند و نمی نویسند و ماحصل زبان و قلم آنان جز نشانه ها و ردپاهای شیطان نخواهد بود و خداوند خود در قرآن می فرماید:" انا جعلنا الشیاطین اولیاء للذین لا یومنون- اعراف /27".

امام راحل در كمتر از 5 ماه از چاپ و انتشار این كتاب سخیف با اعلام ارتداد سلمان رشدی و مهدورالدم بودن وی تمام نقشه های آنان را باطل كرد واین اقدام امام  مصداق عینی آیه "و مكروا و مكرالله و الله خیرالماكرین" شد. آنان درصدد بودند با نمایاندن سلمان رشدی مسلمان كه اینك به اعتقادات خود با تمسخر و استهزا نگریسته و به شهرت و ثروت دست یافته است راه را بر شیفتگان این راه باطل بنمایند ولی حكم امام سبب شد كه سلمان رشدی از بیم جان در اختفا زندگی كرده ، هزینه های سرسام آور امنیتی را بر حامیان خود تحمیل كند.

اولین و آشكارترین نتیجه اقدام شجاعانه امام این بود كه بزرگترین توطئه فرهنگی غرب در همان ابتدا معدوم گردید و اسلام در سایه این دشمنی آشكار تجدید قوا یافته، مسلمین متحد شدند. به خاطر داریم كه در هر گوشه دنیا مسلمانان دست به راهپیمایی زدند، كتاب های سلمان رشدی را به آتش كشیدند و مسلمانان متمول از هر مذهب و ملیتی با درنظر گرفتن جوایز بسیار برای اجرای حكم، از فتوای امام راحل در این زمینه حمایت و استقبال كردند. " در طول یكسال پس از صدور حكم تاریخی امام، آمار مربوط به جمع بندی موضع گیری های موافق، مخالف، بی طرف و مشروط به شرح ذیل بود:

59 درصد كلیه مواضع اعلام شده در رسانه ها و مراكز فرهنگی جهان با صدورحكم امام موافق بودند و آن را دفاع از كیان یك عقیده و عكس العمل لازم در برابر یك تهاجم شوم فرهنگی می دانستند.

26 درصد مخالف صدور حكم و آن را مقابله با آزادی عقیده می دانستند.

9 درصد متوجه استدلال های زیربنایی نشده و علاقمند به تحقیق بیشتر بودند.

و 7 درصد هم خنثی و غیرشفاف موضع گیری كرده بودند...

بررسی گسترده محل اقامت نظردهندگان 5 قاره جهان و بیش از یكصد شهر و قومیت مختلف را نشان می دهد كه حكایت از عمق تاثیر این حكم در جهان دارد. "

مخالفان حكم امام در اعدام سلمان رشدی با استناد به آزادی عقیده و آزادی گفتار كه یكی از اصول اساسی دموكراسی است با این حكم مخالفت می كردند ولی جالب است بدانیم كه در انگلستان ( كه بزرگترین حامی  و متحد سلمان رشدی بود و در آغاز كاملاً رویاروی جهان اسلام قرار گرفت) اصل ممنوعیت انتشار كتاب های موهن و مستهجن كه مخل امنیت ملی و مذهب مسیح باشد ، پذیرفته شده است. به دنبال همین موضوع شایسته است یادآور شویم كه كتاب "آخرین وسوسه مسیح" نوشته "نیكوس كازانتزاكیس" نویسنده یونانی  در تمام كشورهای مسیحی ممنوع الانتشار است. در صورتیكه میزان هجمه و توهین به ساحت مقدس حضرت مسیح با آنچه در كتاب سلمان رشدی آمده قابل قیاس نیست. حال آنكه شایسته است به این مدافعان سینه چاك آزادی بیان یك نكته بدیهی وابتدایی را تذكر دهیم كه : آزادی بیان با آزادی هتك حرمت بسیار متفاوت است ، اولی نتیجه تعقل وتفكر ودومی حاصل ذهنی بیمار و دلی تاریك است .

در غرب كه خود را بزرگترین حامی آزادی بیان و دموكراسی می داند، آزادی بیان یك مفهوم بی حد و مرز نیست، اما این محدودیت ها دقیقاً در مواردی اعمال می شود كه مانع حقیقت یابی و تبیین واقعیت های تاریخی می شود. نمونه بارز این واكنش را در ممنوعیت كتاب "اسطوره های صهیونیستم" و محكومیت نویسنده آن "روژه گارودی" می توان یافت گارودی در كتاب خود براساس روش های علمی و مستدل به نقد اسطوره هایی كه صهیونیستم بر آن استوار است پرداخته است، ولی عكس العمل دولت و دادگاه فرانسه ، ممنوعیت چاپ و انتشار این كتاب و محكومیت گارودی بود.

می توان نتیجه گرفت كه دول غربی و اروپایی خود را انسان درجه یك و مسلمانان را افراد درجه دو به حساب می آورند، آنها محق هستند كه كتاب هایی را كه در هتك مسیحیت نوشته شده است ممنوع اعلام كنند ولی مسلمین حق ندارند در برابر هتك حرمت كتاب آسمانی خود و رسول بر حق اسلام سخنی گویند. اینها تنها یادآور یك قانون است: قانون جنگل؛ و امام در این دنیای سراسر دروغ با شجاعت انسانی كه تنها به خدا متكی است این چهره سراسر فریب را به جهانیان نمایاند.

حال به جاست كه به وضعیت سلمان رشدی پس از گذشت 15 سال از انتشار آیات شیطانی نظری افكنیم، در سالهای اخیر رشدی تدریجاً به آمریكا و چند كشور غربی دیگر عزیمت كرده است ومقامات انگلیسی شدیداً تلاش دارند تا به هر طریق ممكن از بازگشت وی به لندن جلوگیری نمایند. مقامات سازمان هوانوردی امریكا مقررات سختگیرانه امنیتی برای پروازهایی كه سلمان رشدی در آن حضور دارد اتخاذ كرده اند كه این مقررات هزینه های مالی و دردسرهای امنیتی فراوانی برای این سازمان ها در پی دارد... شركت "ایركانادا" نیز اعلام كرده است به خاطر این دردسرها از پذیرش سلمان رشدی معذور است. سخنگوی این شركت ( بزرگترین شركت هواپیمایی كانادا) گفته است:" تدابیر فوق العاده امنیتی مربوط به سلمان رشدی ممكن است پرواز هواپیماها را تا 3 ساعت به تاخیر اندازد... و ما در نهایت یك نتیجه گرفتیم كه بهتر است از ورود رشدی به پروازهای خود جلوگیری كنیم."

سفر سلمان رشدی به كانادا موجی از اعتراض محافل دانشگاهی و علمی این كشور را به همراه داشت. معترضین رشدی را یك مهره سیاسی كه برای ایجاد آشوب های اجتماعی، آلت دست دیگران شده است لقب داده اند. رشدی در سفر به كشورهای دیگری نظیر اسپانیا، اتریش و سویس نیز با همین استقبال های گرم!! روبرو شد. این سرنوشت محصولی است كه تاریخ مصرف آن به اتمام رسیده است.

ولی متاسفانه دشمنی غرب بااسلام و  پایه های مستحكم آن به سلمان رشدی و كتاب او خاتمه نیافته است. در این روزها و ماهها شاهد آن هستیم كه طی تبلیغات گسترده ای قرآن را حاصل افسانه ها و داستان های آرامی(1) می دانند و می خوانند ، و به بیان صریح قرآن كه آن را عربی فصیح می خواند وقعی نمی گذارند.

سوره یوسف آیه 2 گواهی براین مدعاست : "انا انزلناه قرانا عربیا لعلكم تعقلون"

و همچنین درسوره حجر،  آیه 9 خداوند  تاكید می نماید: "انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون". ( البته ما قرآن را بر تو نازل كردیم و ما هم او را محققاً از آسیب حسودان و منكران حفظ خواهیم كرد.)

به راستی كه در پاسخ آنها كه قرآن را ساخته و پرداخته ذهن بشر و یا كپی برداری از كتب تورات و انجیل و یا افسانه های آرامی می دانند و حضرت رسول را عامل این جریان قلمداد می كنند ، با بیان قرآن باید گفت: كه " انا انزلنا الیك الكتاب بالحق" و "  انا كفینك المستهزئین" .(حجر، 95). غربیان باید بدانند كه آنان نه تنها منكران قرآن و نه همچنین قدرتمندترین دشمنان آن هستند . در طی 1400 سال قرآن كریم و رسول مكرم اسلام در معرض این هجمه ها قرار داشته اند وماندگاری دین اسلام  خود در میانه این دشمنی ها خود گویای برحق بودن آن است .

پی نوشت:

1- آرامی: نام دسته ایی از زبان های سامی كه در اصل به سوریه تعلق داشت. زبان حضرت عیسی نیز آرامی بوده است. و در امپراتوری هخامنشی زبان دیوانی به شمار می رفته است.

منبع :

ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی بهمن 1381