تبیان، دستیار زندگی
قرآن كریم تفكر عقلى را امضا نموده و آن را‎ ‎جزء تفكر مذهبى قرار داده است البته به عكس هم، تفكر ‏عقلى نیز پس از آنكه حقانیت و‎ ‎نبوت پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم تصدیق نموده است‏...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تفكر مذهبى

(4)

تفكر

تفكر شیعی=اندیشه منطقی و فلسفی

تحلیل راه‌های تفكر دینی؛ طریق دوّم : بحث عقلى

تفكر عقلى،‎ ‎فلسفى و كلامى‎

در 3 مطلب گذشته گفته‌شد كه قرآن كریم تفكر عقلى را امضا نموده و آن را‎ ‎جزء تفكر مذهبى قرار داده است البته ‏به عكس هم، تفكر عقلى نیز پس از آنكه حقانیت و‎ ‎نبوت پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم تصدیق ‏نموده است، ظواهر قرآن را كه‎ ‎وحى آسمانى است و بیانات پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و اهل ‏بیت گرامش‎ ‎را در صف حجتهاى عقلى قرار داده و حجتهاى عقلى كه انسان با فطرت‎ ‎خدادادى نظریات خود ‏را با آنها اثبات مى كند دو قسم است‎ ‎‏“برهان و جدل‎ “.‎

برهان چیست؟‎

‏“برهان‎ “ ‎دلیل و حجتى است كه مواد آن مقدماتى حق (واقعى) باشند اگر چه مشهود یا مسلم نباشند و ‏به عبارت دیگر، قضایایى باشند كه‎ ‎انسان، با شعور خدادادى خود اضطراراً آنها را درك و تصدیق مى‌كند. ‏

چنانكه مى‌دانیم عدد‎ ‎سه از چهار كوچكتر است، این گونه تفكر، تفكر عقلى است و در صورتى كه در كلیات ‏جهان‎ ‎هستى انجام گیرد مانند تفكر در مبداء آفرینش و سرانجام جهان و جهانیان تفكر فلسفى‎ ‎نامیده ‏مى‌شود‎.

و‎ ‎‏“جدل‎ “ ‎حجت و دلیلی است كه‏‎ ‎همه یا برخى از مواد آن از مشهورات و مسلّمات گرفته شود. ‏

چنانكه در میان گروندگان‎ ‎ادیان و مذاهب معمول است كه در داخل مذهب خود، نظریات مذهبى را با اصول ‏مسلمه آن‎ ‎مذهب، اثبات مى‌كنند. قرآن كریم هر دو شیوه را به كار بسته و آیات بسیارى در این‎ ‎كتاب ‏آسمانى در هر یك از این دو شیوه موجود است‎ :‎

اولاً: به تفكر آزاد در كلیات‎ ‎جهان هستى و در نظام كلى عالم و در نظامهاى خاص مانند نظام آسمان و ‏ستارگان و شب و‎ ‎روز و زمین و نباتات و حیوان و انسان و غیر آنها امر مى كند و با رساترین ستایش از‎ ‎كنجكاوى عقلى آزاد‌مى ستاید. ‏

و ثانیا: به تفكر عقلى جدلى كه معمولاً بحث كلامى‎ ‎نامیده مى‌شود مشروط به اینكه با بهترین صورتى (به ‏منظور اظهار حق، بى لجاجت، مقرون‏‎ ‎به اخلاق نیكو) انجام گیرد، امر نموده است ؛ چنانكه مى فرماید‎:

‎”‎اُدْعُ اِلى سَبیلِ رَبِّكَ بِاْلحِكْمَةِ وَ اْلَمْوعِظَةِ‎ ‎الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ‎ “ ‎‏(2)‏

پیش قدمى شیعه در تفكر فلسفى‎ ‎و كلامى در اسلام‎

كاملاً روشن‎ ‎است كه از روز اول، گروه اقلیت شیعه از اكثریت اهل تسنن جدا شده و پیوسته با مخالفین ‏خود‎ ‎در نظریات خاصى كه داشت به استدلال و محاجّه مى‌پرداخت. درست است كه دلیل آوری و محاجه دو ‏طرفى است و‎ ‎هر دو در آن سهیم مى‌باشند ولى پیوسته شیعه جانب حمله و دیگران جانب دفاع‎ ‎را به ‏عهده داشته‌اند و پیشقدمى در تهیه وسایل كافى مبارزه در حقیقت از آن كسى است‏‎ ‎كه به حمله ‏مى‌پردازد‎.

و نیز در پیشرفتى كه تدریجاً نصیب مبحث كلامى شد و در قرن‎ ‎دوم و اوایل قرن سوم با شیوع مذهب ‏اعتزال به اوج ترقى رسید پیوسته علما و محققین‏‎ ‎شیعه - كه شاگرد مكتب اهل بیت بودند- در صف اول ‏متكلمین قرار داشتند. گذشته از‎ ‎اینكه‎ ‎‏(3)‏‎ ‎سلسله متكلمین اهل سنت از اشاعره و معتزله و غیر‎ ‎ایشان به ‏پیشواى اول شیعه على علیه السّلام مى‌رسد‎.

و اما كسانى كه به آثار‎ ‎صحابه پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آشنایى دارند خوب مى‌دانند كه در‎ ‎میان این همه آثار كه از صحابه (در حدود دوازده هزار نفر از ایشان ضبط شده) در دست‎ ‎است، حتى یك اثر ‏كه مشتمل به تفكر فلسفى باشد نقل نشده، تنها امیر المؤمنین علیه‎ ‎السّلام است كه بیانات جذاب وى ‏در الهیّات عمیق‌ترین تفكرات فلسفى را‎ ‎دارد.

صحابه و علماى تابعین كه به دنبال صحابه آمده‌اند و بالاخره عرب آن روز‎ ‎به تفكر آزاد فلسفى هیچ‌گونه ‏آشنایى نداشتند و در سخنان دانشمندان دو قرن اول هجرى‎ ‎نمونه‌اى از كنجكاوى فلسفى دیده نمى‌شود ‏تنها بیانات عمیق پیشوایان شیعه و بالخصوص‎ ‎امام اول و هشتم شیعه است كه ذخایر بى‌كران از افكار ‏فلسفى را داراست و آنان مى‌باشند كه گروهى از شاگردان خود را با این طرز تفكر آشنا ساختند‎.

آرى عرب از طرز‎ ‎تفكر فلسفى دور بود تا نمونه‌اى از آن را در ترجمه برخى از كتب فلسفى یونان به عربى‏‎ ‎در ‏اوایل قرن دوم هجرى دید و پس از آن كتب بسیارى در اوایل قرن سوم هجرى از یونانى‎ ‎و سریانى و غیر آن ‏به عربى ترجمه شد و روش ‍ تفكر فلسفى در دسترس عموم قرار گرفت و‏‎ ‎با این حال اكثریت فقها و ‏متكلمین به فلسفه و سایر علوم عقلیه كه مهمانان تازه‎ ‎واردى بودند، روى خوشى نشان نمى‌دادند و این ‏مخالفت اگرچه در آغاز كار به واسطه‎ ‎حمایتى كه حكومت وقت از این علوم مى‌كرد، تاءثیر قابل توجهى ‏نداشت ولى پس از كمى،‎ ‎صفحه برگشت و همراه منع اكید، كتب فلسفى را به دریا ریختند و رسائل اخوان ‏الصفا‎ - ‎كه تراوش ‍ فكرى یك عده مؤلفین گمنامى است - یادگارى است از آن روز و گواهى است كه‏‎ ‎چگونگى وضع ناهنجار آن وقت را نشان مى‌دهد‎.

پس از این دوره در اوایل قرن چهارم‎ ‎هجرى، فلسفه توسط‏‎ ‎‏“ابى نصر فارابى‎ “‎احیا شد و در اوایل قرن پنجم ‏در اثر تلاش فیلسوف معروف‏‎ ‎‏“بوعلى سینا”‏‎ ‎فلسفه توسعه كامل یافت و در قرن‎ ‎ششم نیز فلسفه اشراق ‏را‎ ‎‏“شیخ سهروردى‎ “ ‎تنقیح نمود و به همین جرم نیز به اشاره سلطان صلاح الدین ایوبى كشته شد! و دیگر ‏پس‎ ‎از آن داستان فلسفه از میان اكثریت برچیده شد و فیلسوفى نامى به وجود نیامد جز‎ ‎اینكه در قرن ‏هفتم در اندلس - كه در حاشیه ممالك اسلامى واقع بود - ابن رشد اندلسى‏‎ ‎به وجود آمد و در تنقیح ‏فلسفه كوشید.(4)‏

كوشش پایدار شیعه در فلسفه و سایر‎ ‎علوم عقلیه‎

شیعه چنانكه در‎ ‎آغاز، براى پیدایش تفكر فلسفى عاملى مؤثر بود در پیشرفت اینگونه تفكر و ترویج علوم‎ ‎عقلیه نیز ركنى مهم بود و پیوسته بذل مساعى مى‌كرد و از این روى با اینكه با رفتن‎ ‎ابن رشد، فلسفه از ‏میان اكثریت تسنن رفت، هرگز از میان شیعه نرفت و پس از آن نیز‏‎ ‎فلاسفه‌اى نامى مانند خواجه طوسى و ‏میرداماد و صدرالمتألهین به وجود آمده یكى پس‎ ‎از دیگرى در تحصیل و تحریر فلسفه كوشیدند‎.

همچنین در سایر علوم عقلیه كسانى‎ ‎مانند خواجه طوسى و بیرجندى و غیر ایشان به وجود آمدند. همه ‏این علوم و بویژه فلسفه‎ ‎الهى در اثر كوشش خستگى ناپذیر شیعه پیشرفت عمیق كرد چنانكه با سنجش ‏آثار خواجه‎ ‎طوسى و شمس الدین تركه و میرداماد و صدرالمتألهین با آثار گذشتگان روشن است.‏

‏... ادامه دارد


‏1- بخش اول كتاب‎ .

‏2- سوره نحل ، آیه 125‏‎.

‏3- شرح ابن ابى الحدید، اوایل ج 1‏‎.

‏4- مطالب فوق را باید از‎ ‎اخبار الحكماء و وفیات و سایر كتب تراجم به دست آورد‎.

برگرفته‌ای همراه با تصرف از كتاب شیعه در اسلام علامه طباطبایی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.