تبیان، دستیار زندگی
درست 23 سال از شهادت آقا مهدی زین الدین فرمانده لشكر خط شكن و همیشه پیروز 17 علی بن ابی طالب(ع) می گذرد، فرماندهی كه بر قلب ها فرماندهی و قلب ها را تسخیر كرد، آن سال كه امروز پس از سال های سال همه از مهربانی و مدارا، اقتدار و شجاعت او سخن به میان می آورند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیینه دلتنگی ها

پیکر مطهر شهید زین الدین

اشاره:

درست 23 سال از شهادت آقا مهدی زین الدین فرمانده لشكر خط شكن و همیشه پیروز 17 علی بن ابی طالب(ع) می گذرد، فرماندهی كه بر قلب ها فرماندهی و قلب ها را تسخیر كرد، آن سال كه امروز پس از سال های سال همه از مهربانی و مدارا، اقتدار و شجاعت او سخن به میان می آورند. آقا مهدی فرماندهی بود كه نیروهای لشكرش همیشه به او افتخار می كردند و صمیمانه به او وفادار بودند. آن روزها آقای مهدی لشكری را فرماندهی می كرد كه نیروهایش از استان های قم، مركزی، سمنان، قزوین و زنجان گردهم آمده بودند. همه به او عشق می ورزیدند و امروز هم خاطرات و تصاویر او زینت بخش محفل انس آنان است، آنچه كه درپی می آید حاصل گفت وگو با سردار مهدی مهدوی نژاد فرمانده لشكر 17 علی بن ابی طالب(ع) است كه در آستانه سالگرد شهادت او تهیه شده است كه با هم می خوانیم:

- اولین آشنایی شما با آقا مهدی؟

بعداز عملیات محرم و رمضان، زمانی كه از كردستان به جنوب آمدم، در منطقه دشت عباس به اتفاق چند نفر از دوستان به صورت غیررسمی خدمت ایشان رسیدیم. در پاسگاه زید، سردار شهید اسماعیل صادقی به من گفت شما بمانید تا بعداز ظهر آقا مهدی می آید و من ایشان را ملاقات كردم.

- در آن زمان چه سمتی داشتید؟

شهید زین الدین فرمانده لشكر بود و من را به عنوان فرمانده گردان معرفی كرد.

- اسم گردان شما؟

امام سجاد(ع)

- بچه های قم بودند؟

بله.

- مدت آشنایی شما با آقای مهدی؟

- تقریبا دو سال

- در كدام عملیات نیروی ایشان بودید؟

من بعداز خط پدافندی در عملیات والفجر 3، در منطقه مهران، والفجر 4 و عملیات خیبر.

اصلا احساس ولایتی كه او بر ما داشت حتی اگر افرادی از لحاظ تشكیلات هم از او بالاتر بودند آن نفوذ كه ایشان داشت را نداشتند. خیلی از مسائل را تحت تأثیر قرار می داد حتی بعداز جنگ ما متوجه این موضوع شدیم.

- آن زمان لشكر 17 چه تعداد نیرو داشت؟

به طور متوسط 6 تا 7 گردان پیاده و گردان رزم و خدمات

- یعنی چند هزار نفر نیرو؟

نیروهای لشكر چهار تا پنج هزار نفر بودند.

- فكر می كنید اگر شهید زین الدین فرمانده نبودند فرد لایق تری به جای ایشان وجود داشت؟

به هیچ وجه چنین تصوری نمی كنم. نه تنها من بلكه هیچكس فكر نمی كرد كسی بهتر از او باشد.

فاصله آقا مهدی با دیگران خیلی زیاد بود ضمن آنكه نیروهای آماده لشكر بسیار زیاد بودند این فاصله، فاصله بسیار زیادی بود!

- امتیاز آقا مهدی در چه بود؟

مهمترین مساله اخلاص ایشان و نفس پاك او بود، وقتی صحبت می كرد كاملاً دلنشین بود. امروز وقتی نوار سخنرانی آقا مهدی را گوش می كنید هنوز خیلی از آن هایی كه با او مأنوس بودند بلافاصله شروع می كنند به اشك ریختن یعنی هنوز از سال 62 تا الان كه 24 سال می گذرد وقتی صحبت ها پخش می شود تاثیرگذار است كه به نظرم عامل اصلی آن اخلاص است.

از نظر مدیریتی با توجه به سنی كه داشت رشد خوبی كرده بود و این به خاطر محیط خانوادگی بود كه باعث شد از ایشان یك شخصیت ممتاز به وجود بیاورد. هر چه از عمر او می گذشت درخشش او بیشتر می شد. بعضی حداقل چند سال اختلاف سنی داشتند. فرماندهان گردانی مثل شهید ساعدی، شهید رستم خانی آدم هایی مقتدر، شجاع و توانمند بودند ولی وقتی به آقا مهدی می رسیدند و احساس می كردند جمیع جهاتی را كه باید یك فرمانده داشته باشد را آقا مهدی دارد و مشكل را راحت و روان حل می كرد و تفهیم می كرد.

- آقا مهدی چند ساله بود؟

25 سال داشت.

ویژگی مدیریتی ایشان چه بود؟

كلان نگری و ترجیح دادن كل به جزء، فكر كردن در مورد كلیت جنگ. و این باعث شده بود تمام مسایل و مشكلات را به جان و دل بخرد. از طرفی در بعضی مسایل بسیار حساس می شد مثلاً برای چك كردن یك راهكار آن قدر وقت داشت كه تعجب می كردیم. نگاه جامعی به نیروها می گذاشت همه را از خود می دانست و اگر به استان هایی كه در زمان جنگ در لشكر نیرو داشتند بروید می بینید تصویر آقای مهدی را بزرگ كرده و در خانه هایشان نصب كرده اند.

- جاذبه او بیشتر بود یا دافعه؟

همان طوری كه شهید مظلوم آیه الله دكتر بهشتی فرمودند جاذبه در حد اعلی، دافعه در حد ضرورت، احساس می كردیم هر فردی به او نزدیك می شد در قلب او نفوذ می كرد و دوست داشت آقا مهدی را ببیند و با او صحبت كند.

چهره ای دوست داشتنی داشت، برخورد، صحبت كردنش خوب بود،در برخوردها اگر احساس می كرد باید برخورد كند قاطع بود.

اگر از شهری نیرو می آمد وقتی به او می رسیدند با آنها طوری برخورد می كرد كه انگار او اهل آن شهر است. او به روحانی ها خیلی علاقه نشان می داد حتی دست آنها را می بوسید كه ما تعجب می كردیم.

در عملیات والفجر 4 وضعیت خوبی نداشتیم. زمانی كه در جنگ ،دوران نبرد تن به تن و استفاده از نارنجك دستی متداول گشته بود آقا مهدی پشت بیسیم وقتی از او پرسیدم شما وضعیت ما را می دانید گفتند بله می دانم شما بایستید كسی حق ندارد سستی كند.

اگر می دید كسی با خودرو یا موتور سیكلت با سرعت می رود خودروی او را متوقف می كرد و تذكر می داد كه بیت المال است!

- آخرین باری كه ایشان را دیدید كی بود؟

سال 1363 آخرین بار در مهاباد وقتی لشكر برای عملیات آماده شده بود. آقا مهدی آمده بود به هر جا سر می زد و وضعیت بچه ها را چك می كرد و درگردان سركشی می كرد و از بچه ها سؤال می كرد.

-چه وقتی خبر شهادت ایشان را به شما دادند؟

من شهید صادقی را دیدم به من گفت: آماده شوید برای حضور در جلسه در ارومیه. رفتیم ارومیه. كسی خبر نداشت، غیرمنتظره بود یكباره دیدیم جنازه ایشان را آوردند. تعجب كردیم. آن وقت همه فكرها مشغول جنگ بود فكر نمی كردیم آقا مهدی شهید شده باشد.

-شیرین ترین خاطره از آقا مهدی؟

او به ما خیلی لطف داشت. در منطقه عملیاتی جفیر گردان ها داشتند آموزش می دیدند، در بین آنها به من گفت رانندگی بلدی؟ گفتم بله. گفت ماشین را بیاور برویم و من افتخار كردم كه راننده ایشان باشم.

كنار دژبانی پشت سر ایشان نماز خواندیم كه برای من خیلی دلنشین بود.

از دیگر لحظات بیاد ماندنی عملیات والفجر 4بود. وقتی برگشتم خیلی خسته بودم. عملیات طوری بود كه شهدای زیادی داشتیم، ارتفاع بلندی بود و او از آنجا عملیات را هدایت می كرد من زمانی كه دو تا از بی سیم چی ها شهیده شده بودند وقتی به بالای ارتفاع رسیدیم، آقا مهدی بلافاصله از سنگر بیرون آمد و مرا در آغوش گرفت و گفت خسته نباشی، خدا قوت. من احساس می كنم هنوز آن صحنه برایم دلنشین است.

-اگر آقا مهدی در میان ما بود چه مسئولیتی داشت؟

رشد افراد را خیلی نمی توان به طور قطع معلوم كرد. آقای احمدی نژاد كه زمان جنگ از نیروهای آقا مهدی به شمار می رفت الان رئیس جمهور است، این است كه نمی شود اتفاقات را پیش بینی كرد.

آقا مهدی ظرفیت بالایی داشت و همسنگران او هم مثل شهید احمد كاظمی درخشش عجیبی داشت یا سردار قاسم سلیمانی كه همطراز آقا مهدی بود الان موفق هستند.

-آیا می تواند الگوی خوبی برای جوانان باشد؟

بله. نوع تحصیلات دانشگاهی و حوزوی، ازدواج، مدیریت و اخلاق و وظیفه شناسی و كاركردن او همه و همه برای جوانان الگوست. او توانست در جوانی یك لشكر را فرماندهی كند.

صلابت و اقتدار او برای همه درس بود. او وقتی از جبهه برمی گشت به خانواده های معظم شهدا سركشی می كرد.

-بعد تعبدی ایشان چگونه بود؟

وقتی آقا مهدی به جلسات می آمد، با دعای فرج شروع می كرد. او چهره معنوی داشت و سخنرانی های او پشتوانه روایی و حدیثی داشت، یعنی صحبت هایش با حدیث و روایات بود. به علماء احترام زیادی قائل بود. به محض اینكه اعلام می شد آقا مهدی می خواهد صحبت كند تمام حسینیه لشكر مملو از جمعیت می شد.

هرچه شبهای عملیات نزدیك تر می شد بچه ها به فرماندهانشان علاقمندتر می شدند ولی علاقه به آقامهدی خیلی ویژه بود.

-بهترین جمله در مورد آقا مهدی؟

احساس می كنم عزیزی بود كه در مكتب امام(ره) توانست در بوته آزمایش و مشكلات، همه ما را در آن برهه از زمان عزیز نگه دارد.

منبع:روزنامه کیهان