تبیان، دستیار زندگی
آقای معلولی از خوانسار به حرم آمده بود که حدود 30 کیلوگرم وزن داشت و روی ویلچر بود و در حال گریه بود . رفتم جلو با او صحبت کردم و علت گریه‎اش را جویا شدم. گفت مدتی بود که زیارت حضرت نیامده بودم. گریه می‎کنم که هم عقده دلم خالی شود و هم حضرت این زیارت را
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معلولی که قدر عشق به اهل‎بیت را می‎دانست

آقای حاج احمدی

جناب آقای حاج احمدی خادم حرم حضرت معصومه علیهاالسلام که سی سال سن دارد و دو سال است که افتخار خادمی خانم نصیبش شده است.

وی در صحبت‎هایش به صحنه‎ای که نظاره‎گرش بوده و برایش خیلی جالب بوده اشاره می‎کند که:

آقای معلولی از خوانسار به حرم آمده بود که حدود 30 کیلوگرم وزن داشت و روی ویلچر بود و در حال گریه بود .

رفتم جلو با او صحبت کردم و علت گریه‎اش را جویا شدم. گفت مدتی بود که زیارت حضرت نیامده بودم. گریه می‎کنم که هم عقده دلم خالی شود و هم حضرت این زیارت را از من نگیرد.

پرسیدم با این شرایط چه احساسی داری؟ گفت تنها احساس و خواسته‎ام اینست که هیچوقت این عشق و علاقه به اهل‎بیت از من گرفته نشود. و آرزویم فقط همین است.

در این هنگام در گوشه‎ای ایستادم و اشک ریختم و به احساسش غبطه خوردم که ما با سلامتی قدر نمی‎دانیم و ناشکری می‎کنیم ولی این آدم با این معلولیت چگونه شاکر است.

وی در ادامه صحبت‎هایش به خاطره دیگری اشاره می‎کند که:

یه شب در کنار ضریح مطهر مردی را دیدم که از تبریز آمده بود. خیلی زیبا گریه می‎کرد و اشک می‎ریخت. گفتم آقا حاجت گرفتی یا اومدی که حاجت بگیری؟

گفت: من چندین سال پیش حاجت گرفته‎ام. چند سال پیش من دچار شرایط خیلی سختی شدم به حرم آمدم و در کنار ضریح ایستادم و به حضرت عرض کردم:

خانم من یه عمر است که با آبرو زندگی کردم و هیچگاه آبروی کسی را هم نریخته‎ام؛ از خودت می‎خواهم که آبرویم ریخته نشود. همه امیدم به شماست. شما بین من و خدا واسطه شوید که آبرویم ریخته نشود. وقتی از حرم رفتم، همه کارهایم یک به یک اصلاح شد. حالا هر سال به عنوان تشکر خدمت خانم می‎رسم.

منبع:

سایت تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.