تبیان، دستیار زندگی
حكایت – گفت آورده اند كه : جفتی كبوتر بودند و دانه فراهم می آوردند تا آوند پر كنند ، نر گفت : اول تابستان است و در دشت علف بسیار ، این دانه نگاهداریم تا زمستان...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كبوتر

كبوتر

حكایت – گفت آورده اند كه : جفتی كبوتر بودند و دانه فراهم می آوردند تا آوند پر كنند ، نر گفت : اول تابستان است و در دشت علف بسیار ، این دانه نگاهداریم تا زمستان كه در صحرا چیزی نیابیم ، بدین روزگار گذاریم ، ماده هم بر آن اتفاق كرد، و بر این قرار گرفت ، و دانه آنگاه كه بنهادند نم داشت ، چون تابستان در آمد آوند را پر ندید ، ماده را گفت : این در وجه قوت زمستان بود چرا خوردی ؟ ماده گفت : نخوردم ، هر چند انكار كرد سود نداشت ، و تصدیق نیافت می زدش تا سپری شد . پس در فصل زمستان كه بارانها متواتر شد دانه نم كشید و آوند به قرار اصل باز رفت ، نر وقوف یافت كه نقصان چه بوده است ؟ جزع كردن  گرفت و می نالید و می گفت : دشوارتر آنكه پشیمانی سود ندارد . و مردم عاقل باید كه در نكایت و نكال تعجیل روا نبیند ، تا همچون آن كبوتر به سوز هجر مبتلی نگردد.

و فایده كیاست آنست كه عواقب كارها دیده آید ، و در مصالح حال و مآل غفلت ورزیده نشود ، چه اگر كسی همه ادوات بزرگی فراهم آرد چون استعمال به وقت و در محل دست ندهد از منافع آن بی بهره ماند .