تبیان، دستیار زندگی
ابوالقاسم طالبی که این روزها فیلم سینمایی "دست‌های خالی" را بر پرده سینماهای تهران دارد، فیلمسازی است که آثارش به بیانیه‌ای آشکار برای ارائه نقطه‌نظراتش تبدیل می‌شوند ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بیانیه یا فیلم

مرور کارنامه ابولقاسم طالبی

دست‌های خالی

ابوالقاسم طالبی که این روزها فیلم سینمایی "دست‌های خالی" را بر پرده سینماهای تهران دارد، فیلمسازی است که آثارش به بیانیه‌ای آشکار برای ارائه نقطه‌نظراتش تبدیل می‌شوند.

طالبی فارغ التحصیل رشته حقوق قضایی است. فعالیت هنری را با نگارش قصه های کوتاه شروع کرد و اولین نمایشنامه خود را با نام "آن کس که می داند" در اصفهان نوشت. پس از ساخت چند فیلم کوتاه و ویدئویی فعالیت سینمایی را سال 1371 با دستیار کارگردانی جواد شمقدری در فیلم "بر بال فرشتگان" آغاز کرد. طالبی مدتی هم کار مطبوعاتی را با نشریه "سینما ویدئو" تجربه کرد و در مجموعه شش فیلم در کارنامه دارد.

طالبی فیلمسازی است که در کارنامه کوچک او آثاری با رویکرد دیرهنگام به موضوعاتی که در مقطع دیگری داغ بودند به چشم می خورد. مانند توجه به فیلم اکشن در سال 74، توجه به افغان ها در سال 1382، توجه به بحران عراق در سال 1383، توجه به توطئه و مسائل سیاسی در سال 1379 و ... با ذکر این نکته که او فیلمنامه نویس مجموعه آثارش هم بوده است.

"ویرانگر" محصول سال 1374 است. فیلمی درباره توطئه گروههای سیاسی ضدرژیم (موساد) که به دنبال خود اکشن و تعقیب و گریزهای معمول فیلم های دهه شصت و اوائل انقلاب را به همراه دارد. فیلم از الگوی آشنای این گونه آثار پیروی و در طراحی روابط گروهها و تقابل آنها مانند نمونه های مشابه و طبق پیش بینی حرکت می کند.

طراحی نمایشی روابط به گونه ای که شوهر خواهر مأموری که برای ضربه زدن به رژیم آمده، یک افسر اطلاعاتی است و خود به خود مسائل این دو گروه به جای پراکنده شدن، به نوعی در یک مسیر و سرانجام قرار می گیرد، از چنین الگویی آمده است. البته چنین چینشی سال هاست کارکرد خود را از دست داده و مخاطب غیرحرفه ای را متوجه نمایشی بودن همه چیز کرده است. کشمکش، تعقیب و گریز، تیراندازی، انفجار، گروگانگیری و ... از مولفه های مشترک فیلم های صرفاً اکشن هستند که در این فیلم هم وجود دارد و تلاشی برای فراتر رفتن از محدوده آنها نشده است. جمشید هاشمپور، مهناز اسلامی، حسن جوهرچی و اصغر محبی از بازیگران این فیلم بودند.

"آقای رئیس جمهور" محصول سال 1379 است. فیلمی که با تغییر زاویه ای کوچک متوجه رقابت های سیاسی، شرایط متشنج و آشفته جامعه و دور افتادن یک رزمنده سابق و روزنامه نگار فعلی از آرمان هایش شده است. حضور کاراکتری که شخصیت اصلی او در پرده می ماند تا افشاگری در مورد خیانتکار بودنش یکباره صورت بگیرد و نهایتاً سیر تحولی که برای مصطفی ریاحی در نظر گرفته نشده، به نوعی سیاست و این مباحث را در حد طرح یک موضوع نگه می دارد بدون آنکه آسیب شناسی شود و نهایتاً پدرخوانده ای که بازی را می برد. یوسف مرادیان، اردلان شجاع کاوه و مهشید افشارزاده بازیگران این فیلم بودند.

دست‌های خالی

"نغمه" محصول سال 1380 است. فیلمی با بازی حسین یاری، حمیرا ریاضی و فقیهه سلطانی که حاشیه های احساسی زندگی یک جانباز را محور قرار می دهد. برخورد تصادفی محمود با دختر جوان زمینه ای می شود برای ورود نگاه جوان امروز به گوشه و کنار زندگی قهرمان گذشته که موقعیت دراماتیک جذاب و خاصی است.

اما اشکال از جایی ایجاد شد که فیلمساز نقطه نظر خاص خود را به عنوان حکمی از پیش نوشته شده بر فیلم حاکم کرده و به گفته دیگر یک تنه به قاضی رفته است. وقتی به مخاطب فرصت داده نمی شود در چینش موقعیت، روابط، مناسبات و ... کاراکترها را بشناسد و تغییر و تأثیرپذیری آنها را درک کند، چنین می شود که از ابتدا با اختصاص رنگ قرمز در پوشش تا خودرو نغمه، حکم اغواگری او صادر شده و نهایتاً این نوع نگاه به جانباز و همسرش هم تعمیم پیدا می کند، اما در جهت مخالف برای مثبت جلوه دادن آنها. فیلمی که رو بودن نقطه نظرات و نگاه شعاری حاکم بر آن حتی بازی خوب بازیگرانش را هم کمرنگ می کند.

"عروس افغان" محصول سال 1382 است. فیلمی با رویکرد مثبت به ملت افغان و مصائبی که گرفتارش هستند. از آن دسته فیلم هایی که تلاش می کنند هویت و اعتبار از دست رفته این مردم در کشورمان را بازسازی کرده و به نوعی با ارجاع به ریشه، اصالت، مناسبات و البته روابط و روال خاص زندگی آنها به این مهم دست پیدا کنند.

قصه روایت زندگی گل محمد است که برای تهیه شیربهای دختری که دوست دارد، به پاکستان می رود اما وقتی بازمی گردد که رژیم طالبان عوض شده و دختر مورد علاقه اش ازدواج کرده، اما این موضوع سوء تفاهمی بیش نیست! فیلمساز برای ترسیم بستری مناسب برای نشان دادن تغییر وضعیت سیاسی افغانستان و ... تمرکز خود را بر شکل گیری یک سوء تفاهم قرار داده در حالی که در عین مهم بودن تصویرسازی از وضعیت واقعی جامعه افغان، پرداختن به جزئیات داستان پردازی و دراماتیزه کردن آن از اهمیت خاصی برخودار است.

وجهی که با قرار دادن یک سوء تفاهم به گونه ای سهل الوصول به دست آمده است. هر چند  قرار گرفتن حسین یاری در نقش جوان افغان و گلاب آدینه و نورا هاشمی در نقش مادر و دختر افغان از رویکردی نو و تازه برخوردار است و جذابیت خاصی دارد. این فیلم در جشنواره فجر همان سال به نمایش درآمد ولی روی اکران عمومی را ندید.

"جنگ کودکانه" محصول سال 1383 است. فیلمی با بازی سلیمه رنگزن، یلدا قشقایی و ... که مسائل و مشکلات جنگ زدگان عراقی را محور قرار می دهد و این بار قصد اعتبار بخشی به این ملت محروم و درمانده را دارد. فیلمی که در جشنواره فجر همان سال به نمایش درآمد ولی هنوز به اکران عمومی درنیامده است.

فیلم ماجرای پسر 12 ساله عراقی است که در پی حمله آمریکا به عراق همه خانواده خود را از دست می دهد و برادر یک ساله اش را هم گم می کند. او برای پیدا کردن برادرش به طرف مرز ایران می آید و با رسیدن به اردوگاه مسائل و مشکلات خاصی را متحمل می شود. فیلمی که این بار هم با قضاوت از پیش تعیین شده به نوعی برای مخاطب رو بازی می کند و اهمیت نشان دادن مصائب عرض مسیر نقطه قوت آن است.

"دست‌های خالی" محصول سال 1385 است. فیلمی با بازی خسرو شکیبایی، فاطمه گودرزی، مریلا زارعی، مسعود رایگان و ... در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. فیلمی این بار با رویکرد به آزاده های جنگ که دچار مسائل خاصی هستند. اتفاقاً این بخش به جهت بازی شکیبایی و حس های لحظه ای خاصی که دارد جذاب از کار درآمده و می تواند مشکل موجی بودن او را با تمهیدات تصویری خاص برای مخاطب ملموس کند.

اما مشکل از جایی ایجاد می شود که فیلمساز به طرح چند موضوع مرتبط و متأثر از هم بسنده نکرده و نقبی می زند به قتل، محکومیت، بی ایمانی، شفا، معجزه و ... که در نهایت این مشکل چندمضمونی شدن به گونه ای مزمن شده و آشفتگی خاصی در کار پدید می آورد. فیلمی که از داشته های خود استفاده خوبی نمی کند. این فیلم از چهارشنبه 25 مهرماه در سینماهای تهران به اکران درآمده است.

منبع : خبرگزاری مهر

مطالب مرتبط :

گفت‌وگوی كارگردان «دست‌های خالی»