تبیان، دستیار زندگی
در فاصله كمى تا سال ،۲۰۰۸ جورج كلونى همچنان به ارائه كارهایى كه خودش دوست دارد، در صحنه سینما مشغول است و صرفاً در فیلم هایى شركت مى كند كه ایده آل اوست و اگر موج و روندى در این خصوص وجود داشته باشد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«جورج كلونى» و نقش هاى متفاوت در هالیوود

جورج كلونى

در فاصله كمى تا سال ،۲۰۰۸ جورج كلونى همچنان به ارائه كارهایى كه خودش دوست دارد، در صحنه سینما مشغول است و صرفاً در فیلم هایى شركت مى كند كه ایده آل اوست و اگر موج و روندى در این خصوص وجود داشته باشد، سركرده آن موج و نماد، كلونى است و اگر این روزها یك «تك رو»ى هدفمند در هالیوود كار كند، نام او باز كلونى است.

سال ها به كلونى، مثل دیگر بازیگران مطرح تكلیف مى شد كه چه نقشى را بازى كند و یا به او رل هایى پیشنهاد مى شد و با او بود كه بپذیرد یا رد كند و در چنان عصرى بود كه كلونى در فیلم هایى بازى كرد كه شاید پرفروش بوده باشند، اما درخشان و حتى گاهى خوب هم نبودند (نمونه: «بت من و رابین») و هرچند او در آن مقطع در كارهاى درخشانى هم حضور یافت (نمونه: «خارج از دید» كار سال ۱۹۹۷ استیون سودربرگ) ولى اكثریت با مواردى بود كه بازیگر پیشین سریال پزشكى و بیمارستانى ER، از كارش احساس رضایت نمى كرد و نمایش خودش را كامل نمى دید.

از ۳ ، ۴ سال پیش به این سو و اگر دقیق تر بخواهیم بگوییم از ۱۰ سال پیش، كلونى تغییر رویه داد و از آن تاریخ، اغلب به كارهایى پرداخته كه برابر با دید و احساس و سلایقش باشد. او در این راه از عامل شهرتش نیز استفاده مى كند و آن را پشتوانه كسب رل ها و بازى در فیلم هایى قرار مى دهد كه خود مى پسندد و آن را باور دارد و جدیدترین نمونه آن، فیلم تازه «مایكل كلیتون» است كه به تازگى در آمریكا، كانادا و بخشى از اروپا اكران شده و اثرى دراماتیك و مبتنى بر سوژه ها و مسائل قضایى و البته جنایى است.

به این ترتیب كلونى مى تواند در ۴۷ سالگى و ۱۰ سال بعد از این كه تبدیل به ستاره روز هالیوود شد، نگاهى از نو به ۷ ، ۸ سال گذشته و دستاوردهایش در این مدت بیندازد و بخصوص بابت ۳ ۴، سال اخیر احساس رضایت كند، زیرا در كارهاى باارزشى در مقام هاى مختلف بازیگر، نویسنده، كارگردان و تهیه كننده ظاهر شده و در مواردى هم تمام مسئولیت هاى فوق را با یكدیگر آمیخته است. اگر بپذیریم كه دگردیسى و تغییر وضع كلونى نه فقط از ۲۰۰۴ بلكه از یك دهه پیش شروع شده، باید به این نتیجه برسیم كه او آگاهانه و با قصد قبلى در فیلم هاى پرفروشى مثل «توفان كامل» و سه گانه «اوشن» بازى كرده است تا با پول آنها بتواند در فیلم هایى حضور یابد كه فاقد حس و شم قوى تجارى، اما حاوى موضوعات سیاسى و اجتماعى دلخواه وى هستند و بهتر بگوییم او پول ناشى از حضورش در كارهاى پرفروش را صرف تهیه و ساخت فیلم هاى دلخواهش و كارهایى كرده است كه دلمشغولى اول و اصلى او هستند و موضوعاتى مهمتر را مطرح مى كنند و از این طریق بود كه كلونى در مقام كارگردان و سناریست، فیلم جالب، سیاسى و افشاگر «شب بخیر و موفق باشى» را ساخت و در «سیریانا» ایفاى نقش كرد و هر دو كار را به سال ۲۰۰۵ انجام داد. اولى، موجب كاندیدایى كلونى براى جوایز اسكار برترین فیلم، بهترین سناریو و موفق ترین كارگردانى شد و دومى نیز وى را در عداد نامزدهاى اسكار نقش دوم مرد قرار داد.

كلونى هیچ یك از اسكارهاى مورد نظر براى «شب بخیر و موفق باشى» را نبرد، اما اسكار مرتبط با «سیریانا» را صاحب شد. فرقى نداشت. همین نامزدها و موفقیت هنرى این فیلم ها تصویرى به كلى متفاوت از كلونى ترسیم كرد و او را در جایگاهى رفیع تر از سابق قرار داد. ۱۰ سال پیش كه فیلم «بت من و رابین» یكى از فیلم هاى چهارگانه مرد خفاشى اكران شد و مثل بسیارى از موارد مشابه از كلونى هم به عنوان ایفاكننده نقش اصلى (بت من) درخواست شد كه در تور تبلیغاتى این فیلم شركت جوید و به این سو و آن سو برود و در شهرها و ایالات مختلف براى فیلم تبلیغ كند، به وى «بر» خورد و هر چند این كار را انجام داد، اما با اكراه فراوان و حق و كلاس خود را بسیار بیش از آن مى دید كه درگیر و گرفتار مسائلى از این دست شود. ۱۰ سال بعد از آن واقعه كلونى كه شهرتش با سریال تلویزیونى ER شروع شد و با ایفاى همان نقش نه چندان محبوبش (بت من) به اوج رسید، مى گوید: «كار واقعاً سختى بود، زیرا در دل مى دانستم كه فیلم خوبى از آب در نیامده و در این گونه موارد وقتى از یك فیلم تعریف مى كنید و در تورها و برنامه هاى تبلیغاتى آن شركت مى كنید، بیشتر احساس مى كنید كه دروغ مى گویید. چه مى شود كرد؟ این هم بخشى از كار و شغل تان است و باید به آن تن دهید. همان روزها بیشتر مصمم شدم كه دیگر در تورها و سفرهاى تبلیغاتى كارهایى كه كاملاً به صلاحیت و برتر بودن شان اعتقاد نداشته باشم، شركت نكنم.»

این چنین بود كه كلونى بیش از پیش به سمت طرح هایى كشیده شد كه قدرى اندیشه عمیق تر پشت سرشان باشد و یك نمایش سطحى و وسیله پولسازى صرف نباشند. بجز «خارج از دید» كه یك فیلم پلیسى درخشان و به روایتى بهترین فیلم استیون سودربرگ بوده است، كلونى در آثار دیگرى از این دست نیز شركت جست و «سه پادشاه» كار دیوید.او.راسل و «آه. برادر. تو كجاهستى»، ساخته برادران كوئن نمونه هایى هستند كه در این خصوص به ذهن مى آیند.

«خارج از دید» فقط یك مورد از همكارى هاى پرشمار كلونى با سودربرگ بوده است و این دو در سه گانه «اوشن» نیز با یكدیگر مشاركت و همكارى داشته اند.

كار توأمان كلونى با برادران كوئن نیز بعد از فیلمى كه گفتیم، با ساختن رمانس «بى رحمى غیرقابل تحمل» و كار كمدى جدیدى همچون «پس از خواندن، بسوزان» استمرار یافته است. فروش برخى از این فیلم ها در قیاس با آثار موسوم به Blockbuster اندك بوده، اما این مسأله نیز كلونى را از ادامه پیمودن راهش بازنداشته است و او بیش از پیش مى خواهد فیلم هایى را بسازد و در آنها شركت كند كه ارزش اش را داشته باشند و به زعم وى، چیزى را به صنعت سینما بیفزایند.

اینها حرف هاى خود كلونى در این باره است: «فیلم هایى كه مى سازید باید به گونه اى باشند كه حتى در مقام یك تماشاگر عادى نیز میل به رفتن به سالن و تماشاى آن را داشته باشید. این بسیار مهمتر از این است كه مثلاً یك فیلم در هفته آغازین نمایش اش با شروعى توفانى دهها میلیون دلار بفروشد، ولى موضوعش در درازمدت در ذهن ها نماند و فیلمى فقط براى زمان و روزهاى نخست عرضه اش باشد.

جورج كلونى

به همین خاطر است كه هر طرحى را دست مى گیرم، ابتدا سوژه و سناریوى آن را نگاه مى كنم و سپس مى بینم كه كارگردان آن كیست. حتى اگر این نگرش و روش انتخاب باعث شود كه دائماً با سودربرگ و برادران كوئن كار كنم، باز ایرادى در قضیه نمى بینم و اگر پیامد آن، كارگردانى فیلم توسط خودم باشد، باز مخالفتى با آن ندارم.

اصلاً فرض كنید كه اوضاع خراب شد و فیلم فروش نكرد. ایرادى ندارد. به خودم خواهم گفت كه بهاى گزاف ساخت فیلم دلخواهم را پرداخته ام. به هرحال كارى است كه خودم كرده ام و باید تبعات آن را بپذیرم، اما بسیار بهتر از پیامدهاى جواب ندادن فیلم هاى بد دیگران (با شركت خود من) است.

با این حال حتى شكست هاى اخیر تجارى و یا هنرى كلونى نیز رخدادهایى توأم با وقار و متانت جلوه كرده و قابل قبول بوده اند. به عنوان مثال سودربرگ از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ كلونى را در دو فیلم دیگر خود نیز هدایت كرد و با این كه نه «سولاریس» (۲۰۰۲) در گیشه ها جواب داد و فقط یك بازسازى بد از روى فیلم تقریباً كلاسیك آندرى تاركوفسكى (۱۹۷۲) نشان داد و نه «آلمانى خوب» (۲۰۰۶) توانست فروشى درحد تبلیغات و ادعاهاى مرتبط با آن داشته باشد اما لااقل برخورد خوبى از سوى منتقدان و نویسنده ها با آن ها صورت گرفت.

كلونى تجربه كارگردانى اش و انتقال خود از مقابل به پشت دوربین را از سال ۲۰۰۲ و با ساخت «اعترافات یك ذهن خطرناك» شروع كرد (این فیلمى بودكه براساس كتاب خاطرات فانتزى وار چاك باریس ساخته شد)، با فیلم بسیار بهتر و سیاسى «شب به خیر و موفق باشى» در سال ۲۰۰۵ به تجربه دوم كشیده شد و به آذرماه امسال و تجربه سوم او بسط خواهد یافت كه یك رمانس ورزشى (فوتبالى ) با بازى خود وى ، رنه زل ویگر و جان كراسینسكى است و «Leather heads» نام دارد. بدون شك هیچ یك از كارهاى كلونى در مقام كارگردان با «شب بخیر و موفق باشى» برابرى نمى كند. او در این فیلم ، ایام سیاه مك كارتیسم و دورانى را كه هنرمندان صاحب گرایش به كمونیسم درجامعه آمریكا نشان و از كار بركنار مى شدند و یك سناتور سیاهدل (جوزف مك كارتى) بانى چنان رویكرد و طراح و مجرى چنین طرحى بود، به شكل سیاه و سفید و به شكلى كلاسیك به تصویر كشیده و ناگهان فیلمسازى چنان غنى و فردى آن قدر عمیق و صاحب قوه تفكر سیاسى نشان داده است كه نمى توان باور كرد او همان جوان سطحى و خوش سیما و خوش نشین اوایل دهه ۱۹۹۰ است كه به نظر مى رسید فقط به درد ایفاى نقش پزشك محوله به وى در سریال «ER» و یا دهها رل مشابه در فیلم هاى معمولى اكشن و اجتماعى مى خورد و عمق و غنایى در وى نیست. كلونى در این فیلم یك گزارشگر شبكه هاى تلویزیونى آمریكا به نام «ادوارد.آر.مارو» را رودرروى مك كارتى قرار مى دهد و این ماجراى حقیقى را با هنرمندى و ظرافت یك تحلیلگر سیاسى و اجتماعى دهه هاى پیشین تشریح مى كند و وقتى مردم و رسانه ها از او پرسیدند این آگاهى و اشراف وى بر موضوع از كجا آمده است ، وى صرفاً گفت: «پدرم كارمند همان شبكه تلویزیونى بودكه مارو در آن كار مى كرد و قصه هاى زیادى را دراین خصوص براى ما تعریف كرد و ما پى بردیم كه این مرد چطور یك تنه در برابر آن سناتور زیاده خواه و مزدور ایستاده بود.»

فیلم جدید «مایكل كلینتون » كه مطلب را با آوردن نام آن آغاز كردیم ، جورج كلونى را در راه اصلى خود كه مربوط به یك دادستان سابق دچار بحران اقتصادى است فراروى بیننده ها قرار داده است. او از سر ناچارى قبول كرده است كه به عنوان یك جوركننده حساب هاى مالى و معامله گر در یك شركت حقوقى و تبلیغاتى درمنهتن نیویورك كاركند.

منبع : روزنامه ایران (وصال روحانى‎ )