چه کسی دنیا را اداره میکند؟
نگاهی به جهان تکنوپولار و تغییرات قدرت جهانی
مفهوم "technopolar world" اشاره به یک نظریه یا تحلیل جهانی دارد که در آن فناوری نقش محوری در تعیین ساختار قدرت و نفوذ در سطح جهانی دارد.
تا اواخر قرن بیستم دنیای ما دو قطبی (Bi polar)بود. ایالات متحده و شوروی ابرقدرتهای نظامی بودند که دنیا را به دو بلوک شرق و غرب تقسیم کرده بودند و هریک از کشورهای جهان میبایست یا شرقی باشند یا غربی. با فروپاشی شوروی در سال 1991 جهان تک قطبی (Uni Polar) شد و ایالات متحده بخاطر برتری قدرت نظامی و اقتصادی حرف اول و آخر را میزد. درسالهای اخیر هم جهان به سمت چندقطبی(Multi Polar) شدن در حال حرکت است و زمان یکهتازی آمریکا به پایان رسیده است. اما در سالهای اخیر نظریهپردازان روابط بینالملل با مفهوم جدیدی به عنوان جهان (Technopolar) یا دنیای فناوری قطبی، از به اتمام رسیدن نظم کلاسیک جهان خبر میدهند.
مفهوم technopolar world یا دنیای فناوری قطبی، دنیایی است که شرکتهای فناوری در آن نفوذ بیسابقهای در صحنه جهانی دارند، جایی که حاکمیت و نفوذ توسط قلمرو فیزیکی یا قدرت نظامی تعیین نمیشود و کنترل بر دادهها، سرورها و مهمتر از همه الگوریتمها حرف اول را میزند.
این روزها ممکن است اطلاعات شخصی هرکسی هک شود. الگوریتمهایی که با دادههای مغرضانه تغذیه میشوند، تصمیمات مخربی میگیرند که بر نحوه زندگی و کار میلیاردها نفر تأثیر میگذارد. اوباش اینترنتی هرجومرج ایجاد میکنند، خشونت را تحریک و جرقهای را در روند بورس و سهام ایجاد میکنند. دهها میلیون نفر در حال طراحی تئوری توطئه هستند و وجه مشترک همه این واقعیتها این است که از فضای دیجیتال نشئت میگیرند، جایی که تعداد انگشت شماری از شرکتهای بزرگ فناوری مجریان اصلی آن هستند.
امروزه، دولتها با شکل جدیدی از رقابت از سوی شرکتهای فناوری مواجه هستند. در واقع فضای دیجیتال شکلی از حاکمیت را بر بعد کاملاً جدیدی از ژئوپلیتیک اعمال میکند.
بخشهای کلیدی زندگی روزمره مردم و حتی برخی از عملکردهای ضروری دولت، به طور فزایندهای در دنیای دیجیتال وجود دارد و آینده توسط شرکتهای فناوری و پروژههای غیرمتمرکز بلاکچین شکل میگیرد و کشورها در متوقف کردن این روند شکست خواهند خورد.
این تئوری همچنین میتواند شامل بررسی تأثیرات فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، و فناوریهای دیجیتالی دیگر بر اقتصاد، سیاست و اجتماع باشد. در چنین دنیایی، موازنه قدرت ممکن است بهشدت تحتتأثیر پیشرفتهای فناورانه قرار گیرد و کشورهایی که در این زمینهها عقب بمانند، ممکن است در معرض خطر کاهش نفوذ و قدرت خود باشند.
در مجموع، این مفهوم بر اهمیت فزاینده فناوری در شکلدهی به آینده جهانی تأکید میکند و پیشبینی میکند که فناوریها چگونه میتوانند معادلات قدرت سنتی را تغییر دهند.
البته ما هنوز در یک دنیای کاملاً تکنوقطبی نیستیم، اما در یک نظم دیجیتالی هستیم که در آن شرکتهای بزرگ فناوری بر استانداردها، عملیات، تعاملات، امنیت و اقتصاد در قلمرو مجازی تسلط دارند و باید گفت این تازه آغاز راه است.
جایی که شرکتهای فناوری دامنه خود را فراتر از حوزه دیجیتال به اقتصاد، سیاست و حتی امنیت ملی گسترش میدهند، قطعاً رقابت بین دولتهای ملی و شرکتهای فناوری را بیشتر میکند و ایدههای سنتی در مورد قدرت جهانی را به چالش میکشد .
گنجاندن شرکتهای فناوری در مدلهای حکمرانی ممکن است برای پیمایش مؤثر در پیچیدگی دنیای فناوری قطبی ضروری باشد و در نهایت، نحوه انتخاب این شرکتها برای اعمال قدرت و تعامل آنها با دولتها، مسیر آینده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ما را شکل خواهد داد.
در این کشورها، شرکتهای فناوری بزرگی مانند اپل، گوگل، سامسونگ، هوآوی، فورد، تویوتا، سونی و غیره فعالیت میکنند و تأثیرات عمیقی در فضای بینالمللی داشتهاند. این کشورها نقش مهمی در توسعه فناوری، موجودیت اقتصادی، همکاریهای بینالمللی و تعیین تواناییهای رقابتی کشورها دارند.
اتحادیه اروپا قوانین جدیدی را تصویب خواهد کرد که برخی از شیوههای تجاری بزرگ فناوری را محدود میکند. رگولاتورهای ایالات متحده موارد ضد انحصار را پیش خواهند برد و روند طولانی و بحثبرانگیز نوشتن قوانین جدید برای حریم خصوصی دیجیتال را آغاز خواهند کرد. چین به فشار بر شرکتهای فناوری خود ادامه خواهد داد تا با اولویتهای ملی تعیین شده توسط دولت هماهنگ شوند و دولتها در هند و جاهای دیگر محدودیتهایی را برای انواع دادههایی که میتوانند از مرزهایشان خارج شوند، اعمال خواهند کرد.
این فقط یک چالش برای ایالات متحده یا غرب نیست. این موضوع برای کشورهای درحالتوسعه نیز مطرح است، جایی که دولتها با مبادلات شدیدتری بین دسترسی به خدمات دیجیتالی که برای جذب فرصتهای اقتصادی در قرن بیست و یکم موردنیاز است و خطرات ناشی از امنیت سایبری ضعیف یا اطلاعات نادرست ویروسی مواجه هستند.
و بهتر است بگوییم باید منتظر عناوین بزرگی در مورد اینکه چگونه فناوریهای بزرگ، پایتختهای جهان را به پا میکنند، باشیم.
مفهوم technopolar world یا دنیای فناوری قطبی، دنیایی است که شرکتهای فناوری در آن نفوذ بیسابقهای در صحنه جهانی دارند، جایی که حاکمیت و نفوذ توسط قلمرو فیزیکی یا قدرت نظامی تعیین نمیشود و کنترل بر دادهها، سرورها و مهمتر از همه الگوریتمها حرف اول را میزند.
این روزها ممکن است اطلاعات شخصی هرکسی هک شود. الگوریتمهایی که با دادههای مغرضانه تغذیه میشوند، تصمیمات مخربی میگیرند که بر نحوه زندگی و کار میلیاردها نفر تأثیر میگذارد. اوباش اینترنتی هرجومرج ایجاد میکنند، خشونت را تحریک و جرقهای را در روند بورس و سهام ایجاد میکنند. دهها میلیون نفر در حال طراحی تئوری توطئه هستند و وجه مشترک همه این واقعیتها این است که از فضای دیجیتال نشئت میگیرند، جایی که تعداد انگشت شماری از شرکتهای بزرگ فناوری مجریان اصلی آن هستند.
امروزه، دولتها با شکل جدیدی از رقابت از سوی شرکتهای فناوری مواجه هستند. در واقع فضای دیجیتال شکلی از حاکمیت را بر بعد کاملاً جدیدی از ژئوپلیتیک اعمال میکند.
بخشهای کلیدی زندگی روزمره مردم و حتی برخی از عملکردهای ضروری دولت، به طور فزایندهای در دنیای دیجیتال وجود دارد و آینده توسط شرکتهای فناوری و پروژههای غیرمتمرکز بلاکچین شکل میگیرد و کشورها در متوقف کردن این روند شکست خواهند خورد.
technopolar world
مفهوم technopolar world اشاره به یک نظریه یا تحلیل جهانی دارد که در آن فناوری نقش محوری در تعیین ساختار قدرت و نفوذ در سطح جهانی دارد. در این سناریو، قدرت و تأثیرگذاری کشورها، مناطق یا سازمانها بر اساس تواناییهای فناورانهشان سنجیده میشود. بهعبارتدیگر، کشورها یا شرکتهایی که در توسعه و بهکارگیری فناوریهای پیشرفته پیشگام هستند، ممکن است نقشهای برجستهتری در عرصه بینالمللی ایفا کنند.این تئوری همچنین میتواند شامل بررسی تأثیرات فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، و فناوریهای دیجیتالی دیگر بر اقتصاد، سیاست و اجتماع باشد. در چنین دنیایی، موازنه قدرت ممکن است بهشدت تحتتأثیر پیشرفتهای فناورانه قرار گیرد و کشورهایی که در این زمینهها عقب بمانند، ممکن است در معرض خطر کاهش نفوذ و قدرت خود باشند.
در مجموع، این مفهوم بر اهمیت فزاینده فناوری در شکلدهی به آینده جهانی تأکید میکند و پیشبینی میکند که فناوریها چگونه میتوانند معادلات قدرت سنتی را تغییر دهند.
این تازه آغاز راه است
بزرگترین شرکتهای فناوری در حال طراحی، ساخت و مدیریت ابعاد کاملاً جدیدی از ژئوپلیتیک هستند. در این فضای دیجیتال جدید، نفوذ آنها بسیار عمیق است. آنها در حال نوشتن الگوریتمهایی هستند که تصمیم میگیرند مردم چه ببینند و چه بشنوند، فرصتهای اقتصادی و اجتماعی آنها را تعیین میکنند و در نهایت بر آنچه فکر میکنند، تأثیر میگذارند. افراد زمان بیشتری را در فضای دیجیتال سپری خواهند کرد و زندگی مردم به نوبه خود به طور فزایندهای به سیستمهای اقتصادی مبتنی بر پلتفرمهای غیرمتمرکز بلاکچین وابسته خواهد شد که دولتها در حال تلاش برای کنترل آن هستند.البته ما هنوز در یک دنیای کاملاً تکنوقطبی نیستیم، اما در یک نظم دیجیتالی هستیم که در آن شرکتهای بزرگ فناوری بر استانداردها، عملیات، تعاملات، امنیت و اقتصاد در قلمرو مجازی تسلط دارند و باید گفت این تازه آغاز راه است.
چگونه فناوری موازنه قدرت جهانی را تغییر میدهد
همانطور که هوش مصنوعی و سایر فناوریهای دگرگونکننده پیشرفت میکنند و زندگی روزمره ما را بیشتر و بیشتر بهصورت آنلاین تغییر میدهند، پیشبینی میشود تغییراتی در قدرتمندی دولتها هم به وجود بیاید.جایی که شرکتهای فناوری دامنه خود را فراتر از حوزه دیجیتال به اقتصاد، سیاست و حتی امنیت ملی گسترش میدهند، قطعاً رقابت بین دولتهای ملی و شرکتهای فناوری را بیشتر میکند و ایدههای سنتی در مورد قدرت جهانی را به چالش میکشد .
گنجاندن شرکتهای فناوری در مدلهای حکمرانی ممکن است برای پیمایش مؤثر در پیچیدگی دنیای فناوری قطبی ضروری باشد و در نهایت، نحوه انتخاب این شرکتها برای اعمال قدرت و تعامل آنها با دولتها، مسیر آینده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ما را شکل خواهد داد.
کدام کشورها در رأس دنیای تکنوپولار قرار دارند؟
در دنیای تکنوپولار، چند کشور اصلی با توانایی فناوری بالا و تأثیر بزرگ از بقیه کشورها جدا میشوند. این کشورهای اصلی شامل آمریکا، چین، ژاپن، آلمان و کره جنوبی میشوند. این کشورها به لحاظ توانمندیهای فناوری، تحقیق و توسعه، صنعت فناوری و اقتصاد مبتنی بر دانش در جهان برجسته هستند.در این کشورها، شرکتهای فناوری بزرگی مانند اپل، گوگل، سامسونگ، هوآوی، فورد، تویوتا، سونی و غیره فعالیت میکنند و تأثیرات عمیقی در فضای بینالمللی داشتهاند. این کشورها نقش مهمی در توسعه فناوری، موجودیت اقتصادی، همکاریهای بینالمللی و تعیین تواناییهای رقابتی کشورها دارند.
اتحادیه اروپا قوانین جدیدی را تصویب خواهد کرد که برخی از شیوههای تجاری بزرگ فناوری را محدود میکند. رگولاتورهای ایالات متحده موارد ضد انحصار را پیش خواهند برد و روند طولانی و بحثبرانگیز نوشتن قوانین جدید برای حریم خصوصی دیجیتال را آغاز خواهند کرد. چین به فشار بر شرکتهای فناوری خود ادامه خواهد داد تا با اولویتهای ملی تعیین شده توسط دولت هماهنگ شوند و دولتها در هند و جاهای دیگر محدودیتهایی را برای انواع دادههایی که میتوانند از مرزهایشان خارج شوند، اعمال خواهند کرد.
این فقط یک چالش برای ایالات متحده یا غرب نیست. این موضوع برای کشورهای درحالتوسعه نیز مطرح است، جایی که دولتها با مبادلات شدیدتری بین دسترسی به خدمات دیجیتالی که برای جذب فرصتهای اقتصادی در قرن بیست و یکم موردنیاز است و خطرات ناشی از امنیت سایبری ضعیف یا اطلاعات نادرست ویروسی مواجه هستند.
و بهتر است بگوییم باید منتظر عناوین بزرگی در مورد اینکه چگونه فناوریهای بزرگ، پایتختهای جهان را به پا میکنند، باشیم.