تبیان، دستیار زندگی
، الکساندر ماسـِرون، آلن مندلبوم، آندره پزار و جان سینکلر) بند 3 – 1  : عشق بر : این همان عشقی است که در سروده هفدهم برزخ نیز از آن سخن به میان آمده و منشأ تمام اعمال خوب و بد ما به شمار می رود. بند 3 -  عشقی که ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

توضیح ابیات دشوار

(به قلم دوروتی سه ِ یرز، الکساندر ماسـِرون، آلن مندلبوم، آندره پزار و جان سینکلر)

بند 3 – 1  : عشق بر : این همان عشقی است که در سروده هفدهم برزخ نیز از آن سخن به میان آمده و منشأ تمام اعمال خوب و بد ما به شمار می رود.

بند 3 -  عشقی که مسیر پرپیچ و خم را راست جلوه می داد: به دنبال خیری خیالی رفتن که انسان به اشتباه تصور می کند خیری واقعی و راستین است، موجب می شود که انسان آن را به عنوان راه راست در نظر پندارد.

بند 6- 4  : چه عذر موجهی: مگر نه آن که دانته از پیش، از این هشدار اطلاع داشت؟

بند 9 – 7  : کز هر دو سوی: دانته احتمالا قصد داشته به خوانندگانش بفهماند که این مسیر، که در کوه کنده شده بود، بی اندازه پرپیچ و خم بوده است. دو شاعر ناگزیر هستند از مسیری کج و معوج بالا بروند و این کار به سختی انجام می شود.

بند 12 – 10 : به سمتی که می چرخد برو: لازم است که آنها پیوسته از سمت چپ و راست بروند، و سپس از راست به چپ بروند. هر بار که این مسیر تغییر پیدا می کند، (و باید گفت که این راه، پیوسته در حال تغییر است!) لازم است که دو شاعر براساس مسیر چرخش داخل کوه پیش بروند.

بند 15 – 13 : ماه رو به افول: در شب پنجشنبه تا جمعه ی مقدس، قرص ماه کامل بود. بنابراین در روز دوشنبه عید پاک، در ربع آخر خود به سر می برد. و این نشان می دهد که تقریباً چهار ساعت از زمان طلوع خوشید گذشته بود (یعنی حدود ساعت نه و نیم بامداد).

بند 16: مکان تنگ: اقتباس از نوشته های انجیل به روایت متی و لوقا و مرقس.

بند 18- 16 : کوه اندکی خود را پس کشیده بود: در آنجا ایوانی هست که در بند های بعدی، دانته به توصیف آن خواهد پرداخت.

بند 21 – 19 : کز صحرایی لم یزرع: این نخستین صفه از هفت صفه کوه برزخ است که عرض آن حدود پنج متر است (یعنی سه برابر طول قد یک انسان.)

بند 30 – 28 : حصار مدور: دو شاعر به گونه ای ایستاده اند که پشتشان به شکافی است که تازه از آن صعود کرده اند، و دانته در سمت چپ ویرژیل حضور دارد و شاعر باستانی رو به سوی دیوار صفه(در حدود چهار متر دورتر) ایستاده است. دانته به جلو می رود تا در سمت راست ویرژیل بایستد.

بند 33- 31 : مجسمه هایی که دانته به توصیف آنها می پردازد، نمونه هایی از تواضعی است که برای درس عبادت ارواح مغرور که در نخستین صفه حضور دارند، در آنجا نصب شده اند.

پـُلیکلِت: نام مجسمه سازی یونانی که از شهرتی بسیار زیاد برخوردار بود. او در اوایل قرن پنجم (یعنی حدود 480 پیش از میلاد مسیح) به دنیا آمده و شاهکارهایش صرفاً از طریق نوشته هایی که شاعران لاتینی دوران باستان از خود به یادگار گذاشته بودند، برای مردم قرون وسطی شناخته شده بود .ارسطو اغلب از شاهکارهای این مجسمه ساز، در نوشته هایش تعریف کرده است.

بند 45 – 34: نخستین مجسمه دیواری، مربوط به زمانی است که حضرت مریم عذرا از بارداری خود، با خبر می شود. هر بار دو نمونه ارائه می شود که نمونه های اول همیشه مربوط به زندگی ساده حضرت مریم می باشد. در اینجا، از تواضع و شکسته نفسی حضرت مریم  در پذیرش این بار الهی در بطن خود، سخن گفته شده است.

صلحی: منظور صلحی است که میان خداوند متعال و انسان ها وجود دارد.

رفتاری چنان لطیف و زیبا: این رفتار، از تواضعی بسیار بزرگ حکایت دارد، به گونه ای که انگار آدمی قادر است ندای غیب را بشنود که می گوید: «زیرا که پروردگار نظر کرد به تواضع و فروتنی کنیز خود!» (اقتباس از انجیل به روایت لوقا.)

بند 44 ECCE ANCILLA DEI :: به لاتین یعنی: « زیرا که پروردگار نظر کرد به تواضع و فروتنی کنیز خود!»

بند 54 – 46 : دانته در سمت چپ ویرژیل گام بر می دارد، یعنی در سمتی که انسان قلبش در آن قسمت است. از آنجا که دو شاعر، کوه را  دور می زنند و به سمت راست می چرخند، پس دانته در کنار دیوار شیب دار است، حال آن که ویرژیل در کنار پرتگاه حضور دارد تا به این شکل از سقوط احتمالی شاگردش ممانعت کند. دانته برای آن که قادر شود دومین حجاری را که درست پشت حجاری حضرت مریم عذرا قرار دارد، بهتر ببیند، از ویرژیل جلو می زند و در مقابل او می رود.

بند 55  : ارابه و گاوهایی: دو نمونه ای که آشکار می شوند از کتاب عهد عتیق، و تاریخ کلاسیک باستانی اقتباس شده است، تا فروتنی و تواضع نسبت به انسان های دیگر را نمایان سازد . حضرت داود، در مقابل سفینه مقدس، به رقصیدن می پردازد، و حاضر است که تحقیر همسرش میشل را نیز تحمل کند (اقتباس از کتاب شاهان بخش ساموئل).

بند 57 – 55  :  آنجا: اوزا UZZAH، دستش را بر روی سفینه مطهر و مقدس قرار داد، تا مانع افتادن آن شود، اما ناگهان کشته شد.

بند 63 – 58 : نخست قوه ی بینایی و شنوایی، و سپس قوه ی بینایی و شامه درگیر می شوند. حالت کامل و بی نقص این شاهکار به گونه ای است که حواس آدمی را به اشتباه می اندازد.

بند 69- 64 : با دامنی به کمرزده: این اتهامی است که همسر نخست حضرت داود، بر علیه وی خواهد زد. این زن، میشُل، دختر شاؤل بود.

کما بیش از پادشاهی و پیامبری نشان داشت: از این جهت ظاهری شاهامه داشت که لباس مخصوص روحانیون را بر تن کرده بود. در ضمن ، از این جهت از واژه ی کمابیش استفاده شده است که حضرت داود، بدون در نظر گرفتن تحقیر میشل مشغول رقصیدن در کنار سفینه مقدس بود.

بند 81- 73 : آنجا افتخار والای شهریار رومی: این سومین نمونه از تواضع و فروتنی است که مربوط به امپراتور تراژَن است و بر اساس افسانه ای بسیار معروف است که در قرون وسطی همه از آن اطلاع داشتند و دیون کاسیوس Dion Cassius در کتاب خود تاریخ رومیان،در فصل نوزدهم نگاشته است. داستان دیگری نیز وجود دارد که در آن قید شده پاپ سَن گرگوار اول، ازخداوند متعال التماس کرده که تراژن دوباره زنده شود و از دوزخ رهانیده شود. و خداوند دعای او را اجابت کرد و پس از آن که تراژن دوباره زنده شد، به آیین مسیحیت گروید، تا آن گاه که بدرود حیات گفت.

(در بخش بهشت، دوباره با تراژن مواجه خواهیم شد. دانته او را در فلک ارواح عادل و عدالت پرور مشاهده خواهد کرد.)

بند 90 – 88  : آن که بر جای من خواهد نشست: یعنی جانشین امپراتور تراژن.

بند 93 – 91  : ترحم نیز دست و پایم را بسته است: منظور تراژن این است که ترحمی که نسبت به آن بیوه زن نگون بخت احساس می کرد، او را از رفتن به میدان جنگ باز می داشت و خود را موظف می دید که نخست قاتلان پسر آن بیوه زن را کیفر دهد. البته بانو دوروتی سه یرز، معتقد است که در اینجا، واژه Piata به معنای معمول خود که ترحم می باشد، نیامده است؛ بلکه تقوایی است که لاتین آنPietas می باشد و همان تقوای مذهبی است که انسان را به انجام دادن وظیفه ای اخلاقی وادار می کند. بنابراین، شاید دانته میل داشته از جمله سیسِرون Ciceron تقلید کند که می گفته است : Pietas Justitia یعنی تقوا و عدالت.

بنده 96 – 94 آن که : کنایه از خداوند متعال است.

این گفته ها: دانته دوباره روی این نکته تأکید می کند و میل دارد بگوید که حالت کمال و بی نقصی موجود در آن حجاری ها، به گونه ای بود که گفته های ذکر شده به وسیله شخصیت های ترسیم شده، به سهولت از لبانشان تفهیم می شد و این کلام قابل رؤیت و قابل حدس زدن، چیزی تازه هستند ، زیرا در روی زمین، هرگز چنین وضعیتی دیده نشده بود و هیچ مجسمه ای به آن درجه از کمال نرسیده بود. جالب اینجاست که در جایی که منتقد هنر مدرن تمایل دارد از هنر قرون وسطی تعریف کند و سمبولیسم به کار برده شده توسط هنرمندان آن دوره از تاریخ را ستایش کند، منتقد قرون وسطایی بیشتر تمایل داشت که از مشاهده تصاویری بسیار رئالیستی و واقع گرایانه که مانند عکاسی بودند، زبان به تجلیل بگشاید... این صرفاً نظریه دانته نیست. حتی به این خاطر هم نیست که هنرمندان قرن چهاردهم میلادی در شرف نزدیک شدن به رنسانس بودند، بلکه این حالت ترجیح، در اشعار آن دوران نیز مشاهده می شود. در واقع، با دقت بیشتر، می توان متوجه شد که دانته صرفاً طرفدار نوعی رئالیسم بی رنگ و طبیعی نیست، بلکه همواره به تحسین از رئالیسمی زبان می گشاید که از ماهیتی مافوق طبیعی برخوردار است و سعی دارد« حالت» تجسم شده را به نحو احسن بیان کند.

بند 105 – 97 : دانته تا اندازه ای پیشاپیش ویرژیل راه می رود و در حین تماشا کردن این تصاویر دیواری، در سمت راست او حضور داشته است. بنابراین، هنگامی که ارواح آن صفه از راه می رسند، از سمت چپ می آمدند.

بند100 : گروهی بی شمار: این گروه، ارواح مغروری هستند که شیوه ی کیفرشان به زودی توضیح داده خواهد شد.

بند 111 – 106 : روز رستاخیز: یکی از مفسران قدیمی درباره این قسمت اعلام کرد که به نظرش می رسد دانته بیشتر سعی داشته با روح خود سخن بگوید تا خوانندگانش را مخاطب قرار دهد؛ زیرا به خوبی مستحضر است که باید تا مدتها، برای گناه غرور، در آن صفه باقی بماند... در واقع موجودیت برزخ، موقت و پایان پذیر است. هر زمان که روز رستاخیز فرا برسد، کیفرهای بزرخ نیز به آخر خود می رسند.

بند 117 – 115  : آنان را چنان خمیده می سازد: آنان که در زمان حیاتش بسیار سربلند و مغرور بودند، در اینجا سرافکنده هستند؛ نگاهشان که سراسر آکنده از غرور بود ؛و همواره به سوی آسمان بلند می کردند، اکنون به سوی زمین خیره است.

بند 120 – 118 : ضربه بر سینه زنند: معنای این بند، به طور دقیق مشخص نیست و تعبیرهای متفاوت و گوناگونی به ذهن انسان می رسد. بـِنو  ِنوتو می نویسد: «شاید این به خاطر وضعیت خمیدگی آنها است: زانوان آنها در زیر وزن سنگینی که بر دوش دارند، پیوسته به سینه شان می خورد.»

بند 129 – 124 : پروانه آسمانی: منظور روح بشر است.

بی دفاع: روح بشر، بدون آن که هیچ وسیله ای برای مخفی نگاه داشتن گناهانش داشته باشد، در برابر قاضی نهایی قرار  خواهد گرفت.

بند 129- 127 : حشراتی نا تمام : یا Entomata واژه ای عجیب که معلوم نیست دانته آن را از کجا یافته است؟ نظریه ای که از همه معقولتر است، این است که او واژه Entoma را در یکی از ترجمه های ارسطو یافته، و آن را به عنوان یک واژه مفرد در نظر می پنداشته و به همین دلیل، سعی کرده است که جمع آن را با افزودن یکTA درست کند. مانندDogma وDogmata.

بند 135 – 130 : دانته، ارواح مغرور را به مجسمه هایی تشبیه کرده است که در معماری یونان و روم باستان، به عنوان حائل برای نگهداری سقفها به کار برده می شدند.

بند 138 – 136 : منقبض و خمیده بودند: ظاهرا درد و رنج آنها، بستگی به میزان گناهشان داشت.