تبیان، دستیار زندگی
اگر یارای فراموش کردن داشتم، همه چیز را از یاد می‌بردم، خاطرات آدمی، لبریز از غم و اندوه و پریشانی است»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نویسنده‌ای که حامی فقرا بود...

"چارلز دیکنز"

نویسنده ای که حامی فقرا بود...

چارلز دیکنز: «اگر یارای فراموش کردن داشتم، همه چیز را از یاد می‌بردم، خاطرات آدمی، لبریز از غم و اندوه و پریشانی است»

در ساعت‌های پایانی هفتم فوریه 1812، «چارلز جان هافمن دیکنز» متولد شد، «چارلزدیکنز» از پیشگامان نویسنده‌های انگلیسی در عصر ویکتوریا بود، که با قدرت بی‌نظیرش در داستان‌نویسی و خلق شخصیت‌ها و رمان‌های به یادماندنی، شهرتی جهانی در میان نویسندگان انگلیسی زبان، کسب کرد.

دوران کوتاه کودکی

«چارلز، کودکی شاد بود، که در خانواده‌ای نسبتاً مرفه، زندگی می‌کرد. بیشتر اوقات او، به گردش می‌گذشت و از همان آغاز، مشتاقانه آثار نویسنده‌های مشهور را مطالعه می‌کرد. «دیکنز» بعدها از این دوران به عنوان «خاطرات هیجان انگیز دوران کودکی» یاد می‌کرد. دورانی که نقش به سزایی در برانگیختن تخلیل این نویسنده بزرگ داشت. از آنجا که اوضاع مالی خانواده «دیکنز» تقریباً مناسب بود، او توانست، دوران ابتدایی را در یک مدرسه نسبتاً خوب ،به پایان برساند، اما بدبختی در کمین این کودک خوشبخت بود!

نویسنده ای که حامی فقرا بود...

چارلز،دومین فرزند از هشت فرزند خانواده بود و «جان دیکنز» برای فراهم آوردن یک زندگی مرفه و آبرومند برای خانواده پرجمعیتش ،به شدت زیر بار قرض رفت، تا جایی که به علت بدهی‌های فراوانی به زندان افتاد و این اتفاق به زندگی «چارلزدیکنز» به عنوان یک کودک خوشبخت، پایان داد.

نوجوان سخت کوش

چارلز 12 ساله، 10 ساعت در روز، در یک کارخانه کفش سازی، به سختی کار می‌کرد. او با پولی که به دست می آورد، کمک خرج خانواده بود و هر روز مجبور بود، صداهای گوش خراش دستگاه‌های غول‌پیکر و بوی تند چسب کفش را تحمل کند.

بعد از چند ماه، بالاخره پدر از زندان آزاد شد و خانواده دور هم جمع شدند، اما وضعیت مالی آن‌ها دیگر هیچ‌وقت مثل سابق نشد. چارلز همچنان در کارخانه کفش‌سازی، کار می‌کرد که پدر از دنیا رفت و جز قرض و بدهی، میراث دیگری برای او باقی نگذاشت.

«دیکنز» در رمان «دیوید کاپرفیلد»... که به علت شباهت بسیار زیاد به زندگی واقعی نویسنده، نوعی زندگی نامه، است... به خوبی این دوران را تشریح می کند: «تا آن جا که به یاد می‌آورم، هیچ‌کس، مطلقاً هیچ‌چیز برای من نداشت: نه نصیحت و راهنمایی، نه تشویق و دلگرمی و نه یاری و حمایت... اما همچنان امیدوار بودم که روزی خوشبخت خواهم شد!»

در بهار 1827، «چارلز دیکنز» به عنوان دفتردار در یک دفتر وکالت مشغول به کار شد، شغلی که بعدها بیزاری‌اش را نسبت به آن در بسیاری از آثارش، عنوان می‌کند.

عشق و ادبیات

«دیکنز» در هفده سالگی به عنوان تند نویس، در یک روزنامه استخدام و در همان سال با «ماریا بید نل» آشنا شد. سپس آنها تصمیم گرفتند تا با یکدیگر ازدواج کنند.«ماریا» در واقع همان «دورا» در داستان «دیوید کاپرفیلد» است. اما مخالفت خانواده «ماریا»، به این آشنایی پایان داد؛ آنها «ماریا» را به یک مدرسه خصوصی در پاریس فرستادند!

نویسنده ای که حامی فقرا بود...
در سال 1834، چارلزدیکنز به عنوان گزارش‌گر در روزنامه «مورنینگ کرونیکل» استخدام شد، او برای تهیه گزارش‌های خبری درباره انتخابات  و... به همه جای انگلستان سفر می‌کرد و تجربه می‌اندوخت.

او سرانجام شروع به نوشتن پاورقی در روزنامه کرد. این پاورقی‌ها به سرعت مشهور شدند؛ درمارس 1836، «چارلز دیکنز» کتاب «ماجراهای آقای بیک ویک» را منتشر کرد، که موفقیت ادبی بسیاری برای او رقم زد.«دیکنز» حالا دیگر یک نویسنده مشهور شده بود که با خلق آثاری چون: «الیورتویست» (1833)، دیوید کاپرفیلد (1850) و... روز به روز بر شهرتش افزوده می‌شد.

نویسنده ای که حامی فقرا بود...
بیشتر آثار «چارلز دیکنز» به طرفداری از فقرا، کارگران و کشاورزان، انقلاب صنعتی را به انتقاد می‌کشند. او در آثارش، زندگی و بدبختی فقرا را بسیار ملموس و طبیعی تصویر می‌کنند.

«چارلز دیکنز» در آوریل 1834 با «کاترین تامسون هاگرث» ازدواج می‌کند. آن‌ها صاحب 10 فرزند می‌شوند. سال‌های شهرت و افتخار و ثروت در انتظار این خانواده پر جمعیت است. آنها در سال 1856 در یک خانه مجلل و باشکوه، ساکن می‌شوند، جایی که چارلز با آرامش، به خلق آثار جاودانه اش، ادامه می‌دهد.

نویسنده ای که حامی فقرا بود...

حادثه و سال‌های پایانی

9ژوئن (19خرداد)، سال 1865، هنگامی که «دیکنز» با قطار مسافربری از فرانسه به انگلستان باز می‌گشت، دچار حادثه شد، همه واگن‌ها از ریل خارج شدند، به غیر از واگنی که «چارلز» در آن مشغول نوشتن بود. او از این حادثه جان سالم به در برد، اما عوارض ناشی از این حادثه او را بسیار ضعیف کرد.

چارلز بعدها  از این واقعه را استفاده کرد و از آن ،در اثر «مرد نشانه‌ای» (The signal- men) استفاده برد.

بعد از بهبودی، دیکنز سفری به دور دنیا آغاز کرد، در این سفرها،او آثارش را به طور شفاهی در برابر میلیون‌ها شنونده مشتاق می‌خواند.

. اما هیجان و خستگی ناشی از این سفرها، برای نویسنده ناتوان ،قابل تحمل نبود. سرانجام هنگامی که او برای یک سفر به دور انگلستان برنامه‌ریزی می‌کرد، بیمار شد و درست پنج‌سال پس از حادثه قطار، در روز 9 ژوئن 1870(17 خرداد)، در خانه‌اش در «هیام»Higham در گذشت.

جسد «چارلزدیکنز» در قطعه شعرا، به خاک سپرده شد. بر روی سنگ قبر او نوشته شده : «او حامی فقرا، دردمندان و ستم‌دیدگان بود و با مرگش یکی از بهترین نویسندگان انگلیسی از دنیا رفت».

 

نوشته : پگاه شفتی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.