جایگاه رفیع بخشش در آموزههای دینی؛
ببخشیم یا قصاص کنیم؟
بخشش دامادی که پدر و مادر همسرش را با تبر کشت!
پس از 3 سال، ساعت 5 صبح، زمان قصاص فرامیرسد. قصاص مردی که بهخاطر اختلافات خانوادگی، پدر و مادر همسرش را با تبر به قتل رسانده است. طناب دار بهدستان پسر خانواده مقتول داده میشود تا بر گردن قاتل بیاندازد. او از این کار منصرف میشود. خودش میگوید: "دو روز به محرم مانده بود که به خاطر امام حسین (ع) بخشیدم و از اعدام منصرف شدم."قاتل شهید امربهمعروف بخشیده شد
ماه رمضان سال 78، هادی محبی در حال رفتن به مسجد شخصی را میبیند درحالیکه سیگار میکشیده، برای خانمی مزاحمت ایجاد کرده است. با تذکر هادی شعله تهدید، درگیری و انتقامجویی در چشم برهم زدنی برافروخته میشود و هادی به قتل میرسد.پدر شهید در رابطه با بخشش قاتل فرزندش گفت: "کشته شدن فرزندم خیلی سخت بود. اما تلاش کردیم با این موضوع کنار بیاییم تا جایی که درنهایت روزی که برای اجرای حکم رفته بودیم، قاتل را عفو کردیم."
یک سیلی، فاصله بین بخشش و قصاص شد
درگیری فیزیکی میان دو جوان در شهر نور، منجر به کشته شدن یکی از آنها شد. در پی این حادثه و صادر شدن رأی قصاص در ماه صفر، مادر مقتول از قصاص در این ماه صرفنظر میکند. اجرای حکم به اسفندماه موکول میشود و اینبار به پیشنهاد مسئول زندان برای جلوگیری از اجرای حکم در هیاهوی سال نو، اجرا به تأخیر افتاده و برای اواخر ماه فروردین نوشته میشود.در مواردی شاهد تأکیداتی بر عقوبت و مجازات شخص خطاکار شده و آن زمانی است که عفو در برابر عقوبت و مجازات شخص خطاکار بر جرأت و جسارت وی در تکرار عمل ناپسندش بیافزاید. توجه به این مهم را در بیان امیرالمؤمنین علی (ع) شاهد هستیم که حضرت عفو و بخشش را برای کسی که با علم به زشتی عمل، منجر به گناهی شده و عفو و بخشش باعث تباه شدن انسانیت باشد» را سزاوار نمیدانند
دقایقی قبل از طلوع آفتاب طناب دار به گردن متهم آویخته میشود، صدای مردم از هر طرف به گوش میرسد که خواستار بخشش متهم هستند. پدر و مادر مقتول به سمت قاتل میروند. قاتل در حال گریه، التماس میکند که او را ببخشند. مادر سیلی بهصورت قاتل میزند و به همراه شوهرش طناب را از گردن او بیرون می آوردند، آنها گذشت کردند.
این سه نمونه از مصادیق بخششهایی است که همه ما کموبیش در فضای مجازی، روزنامهها و صفحات حوادث با آنها مواجه بودهایم. بخششهایی که با شنیدنش ناخودآگاه خود را جای خانواده مقتول میگذاریم و با خود میگوییم که اگر خدایی ناکرده من جای اینها بودم چه عکسالعملی نشان میدادم؟ آیا میتوانستم ببخشم و گذشت کنم؟ اصلاً آیا این بخشیدنها و گذشت ها ارزشمند هستند؟
بخشش عملی آگاهانه است؛ نه احساسی
روانشناسان، جامعهشناسان و عالمان تعاریف زیادی در رابطه با عفو و بخشش ارائه دادهاند. در جمعبندی بین نظرات میتوان اینگونه گفت که "بخشش" عبارت است از "تغییر ارادی، آگاهانه و آزادانه قلبی برای جایگزینی افکار بد با اندیشههای خوب، تندی و عصبانیت با احساس ترحم و شفقت و نیز چشمپوشی از حقوق خود" و زمانی آن را دارای ارزش اخلاقی میدانند که با دلایل درستی صورت گرفته باشد. بهاین معنی که اگر قرار باشد انسان قرصی را مصرف کند تا عصبانیت و کینهتوزی او را به افکار مثبت و انسان دوستانه تبدیل کند، سپس دیگران را ببخشد، عفو و گذشت بهحساب نمیآید و ارزش اخلاقی ندارد.چرا باید از خطای دیگران بگذریم و آنها را ببخشیم؟ دین بهعنوان اساس و پایههای باور ما در مورد بخشش چه نگاه و رویکردی دارد؟
با بررسی منابع دینی به این حقیقت میرسیم که «گذشت» یکی از اصول اساسی در برخورد با لغزش افراد است. چنانچه خداوند در قرآن کریم، در آیات مختلف در مقابل خطاهای گوناگون افراد، گذشت و چشمپوشی از خطا را بهعنوان یک ارزش برتر مطرح کرده است؛ بهطور مثال در آیهای پس از بیان چگونگی حکم قصاص میفرماید: «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخیهِ شَیْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ: پس اگر کسی از سوی برادر خود، چیزی به او بخشیده شود، (و حکم قصاص او، تبدیل به خونبها گردد،) باید از راه پسندیده پیروی کند.و او [قاتل] نیز ، به نیکی دیه را بپردازد.»(1) و در جایی دیگر جزای بدی را بدی معرفی میکند اما خداوند را مسئول پاداش کسی که عفو کرده و نیکوکاری کند میداند.(2)
وقتی جواز عفو و بخشش باطل میشود
علیرغم همه تأکیداتی که بر عفو و بخشش وجود دارد، در مواردی بر عقوبت و مجازات شخص خطاکار تاکید شده و آن زمانی است که عفو در برابر عقوبت و مجازات خطای کسی، بر جرأت و جسارت وی در تکرار عمل ناپسندش بیافزاید. توجه به این مهم را در بیان امیرالمؤمنین علی (ع) شاهدیم که حضرت «عفو و بخشش را برای کسی که با علم به زشتی عمل، منجر به گناهی شده و عفو و بخشش باعث تباه شدن انسانیت باشد» را سزاوار نمیدانند. (3)"بخشش" اصلی مقدم بر "عقوبت"
به طور کلی و در نگاه عام در منابع دینی، بخشش اصلی مقدم بر عقوبت بوده چنانچه در نهجالبلاغه امام علی (ع) در نامه 53 به مالک، وی را به رعایت اصل بخشش ملزم کرده به این صورت که هیچوقت از بخشیدن دیگران پشیمان نشود. در نامه 69 به «حارث همدانی» میفرمایند: «به هنگام قدرت، خشم خود را فرو خور و چون توانایی یافتی، گناه دیگران را عفو کن تا عاقبت نیک از آن تو باشد.»در جایی دیگر حضرت یکی از بهترین اخلاق دنیا و آخرت را «عفو و گذشت نسبت به بدیهای دیگران» معرفی میکنند.(4)
رسانهها، صداوسیما، جراید و فعالان شبکههای مجازی نباید با پررنگ کردن تنها بُعد "عفو و بخشش" در قضایای مختلف، تبعات اجتماعی منفی برای جامعه ایجاد کنند. به نظر میرسد پیگیری اثرات اجتماعی و کم کردن تبعات منفی بخشش در حوزههای مختلف قضایی برعهده مسئولین امر است چرا که شاهد هستیم مردم در خصوص رعایت اخلاق اسلامی وظیفه خود را به خوبی انجام دادهاند.
لذتی که در عفو هست در انتقام نیست
دلیل این ارزشگذاری برای موضوع "عفو و بخشش" چیست؟ در میان متون دینی و البته منابع علمی دلیل اینهمه توجه را میتوان به اثرات و پیامدهای روحی - روانی که این فضیلت اخلاقی به همراه دارد پیدا کرد. اثراتی چون؛ تبدیل دشمنیها به دوستی (5)، جذب خیر و برکت الهی و بخشش و آمرزش بندگان (6)، افزایش عزت، برطرف کردن کینهها، خشونتها و در یک کلام سلامت روح، آرامش و سلامت جسم که منجر به طولانی شدن عمر میشود. (7)
و این جمله معروف که میگوید: «در عفو و گذشت لذتی وجود دارد که در انتقام نیست» را میتوان مصداق عینی برای نتایج حاصل از عفو و بخشش دانست؛ آرامش و لذتی که تنها کسانی میتوانند شیرینی آن را درک کنند که آن را تجربه کرده باشند.
مینا پورفرخ، روانشناس در خصوص بخشش و سلامت جسم و روان معتقد است: «بخشش، فراموش کردن نیست بلکه واگذاری به یک قدرت برتر است تا شانهها احساس سبکی کنند. بسیاری از افرادی که از دردهای جسمانی شکایت دارند، دچار مسائل حلنشده روانشناختی هستند که آنها را دچار دردهای سایکوسوماتیک یا روانتنی نموده است. در حقیقت ریشه دردهای جسمانی در روان فرد است که او را دچار بیماریهای اضطرابی، افسردگی، وسواس، ناراحتیهای گوارشی و قلبی و حتی اختلال در حافظه کرده است.» (8)
معیاری برای یک انتخاب صحیح
در بررسی انگیزههای بخشش، برخی علت اصلی را معامله با خدا و اهلبیت معرفی کردهاند که قرآن کریم برای ایشان پاداش "اجر عظیم" (9) را در نظر گرفته است.پی نوشت:
1- آیه 178، سوره بقره
2- آیه 40، سوره شوری
3- شرح غررالحكم، ج 1، ص 391
4- اصول کافی، ج 3، ص167
5- آیه 34، سوره فصلت
6- آیه 280، سوره بقره
7- اصول کافی، ج 23، ص 108، کنز العمال، ج 3، ص 373، حدیث 7004، میزان الحکمه، ج 3، حدیث 13184
8- خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)؛ به نقل از رادیو سلامت
9- آیه 11، سوره توبه