موسسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان

منصور در دوران حکومتش هفت بار امام صادق علیه السلام را نزد خود احضار کرده است؛ گاهى در مدینه و در ربذه به هنگام عزیمت حج و دیگر بار در کوفه و بغداد ، و در همه این جریانات تصمیم بر قتل امام داشت و با امام بدرفتارى کرده و با وى سخن ناروا گفته است

امام جعفر صادق علیه السلام در جواب او اظهار داشت : خداوند متعال بدن انسان را از دوازده قطعه تركیب كرده و آفریده است ، تمام بدن انسان داراى 246 قطعه استخوان ، و 360 رگ مى باشد.

بدانید مهربانترین شما نسبت به ما کسانی هستند که بر سر سفره ما خوب غذا می خورند. آنگاه برای تشویق مهمانان به غذا خوردن و برای اینکه مبادا برخی از آنان از روی خجالت و شرم گرسنه بمانند از قول پیامبر صلی اله علیه و آله احادیثی در ارتباط با خوردن نقل می کرد تا

امام صادق عليه السلام دانشگاه عظيمي در رشته هاي مختلف علوم عقلی و نقلي آن روز بنيان گذارد و شاگردان بزرگي تربيت كرد كه تعدادشان به چهار هزار نفر مي رسيد مانند جابرن حيان که بيش از دويست جلد كتاب در موضوعات گوناگون نگاشت و كتاب هايش در قرون وسطي به زبان ه

علت واکنش مشترک امام یعنی همان حمايت علني این بود که قيامها با هر هدفي که صورت مي گرفت زمينه مساعد براي زعامت امام بر جامعه مسلمين وجود نداشت

كتابشناسی امام صادق عليه السلام

پیرمرد قبیله ی ما را در دل شب،کشان کشان بردند با طنابی که دور دستش بود پشت مرکب،کشان کشان بردند

من كیستم حقیقت حق را خزانه ام بیرون ز مرز فكر و خیال و فسانه ام بنیانگذار مذهب و مسندنشین علم فیض مدام فلسفه عارفانه ام

رفتار حضرت از طرفی منفعلانه است بدین معنی که ایشان در یرابر حاکمان جور زمان خویش کوتاه آمده و متعرض آنها نمی شدند.از طرفي ديگر در برخي گزارشات امام عليه السلام برخورد جدي تند و جسورانه و کاملا تهاجمي با خلفاي جور داشتند .

مردى از امام صادق علیه السلام اندرزى درخواست نمود! آن حضرت به او فرمودند:

دوران امام جعفر صادق عليه السلام در ميان ديگر دورانهاي ائمه اطهار، دوراني منحصر به فرد بود و شرايط اجتماعي و فرهنگي عصر آن حضرت در زمان هيچ يک از امامان وجود نداشته است و اين به دليل ضعف بني اميه و قدرت گرفتن بني عباس بود.

مردی غروب کرد وقتی افق شکست خورشید دیگری جای پدر نشست او یک امام بود هرچند بی قیام او یک رسول بود جبریل شاهد است

ای کاش می مُردم، نمی دیدم اینگونه احوال امامم را شرمنده ام از اینکه می گویم تعبیرهای نا تمامم را

امشب شب شهادت صادق آل‌پیامبر است؛ شبی كه خورشید مدینه دانش، چهره فروزانِ اهل بیت و وارثِ علومِ رسالت، در ظلمتكده دورانِ منصور، به خونِ دل نشست.

به راستی دوزخ دنیا برای مردان بهشتی، تنگنای سیاه و تاریکی است که جز پریدن مرغ روحشان چاره‏ای دیگر نیست و امشب، امام صداقت و مهرورزی، به بالاترین قله حقیقت قدم می‏گذارد و زهر کینه در جویبار سرخ اندام مبارکش، تلنگری برای پرواز او تا عرش خواهد شد.

من هرگز فقیه تر از جعفر بن محمد ندیده ام او مسلّم اعلم امت اسلامی است

عرض كردم فدايت شوم چرا سجده نمودى؟ فرمود من به ياد نعمت خدا بر خود افتادم. عرض كردم آقا نزديك بازار سجده ميفرمائيد با اينكه مى‏آيند و ميروند؟! فرمود مرا كسى نمى‏بيند

توتجسّم صبر و اخلاص هستی و چشمه ی جود و سخا؛ آرى! تو نام آور فراست و شجاعت و جلوه ی هیبت و جلالتی و تا ابد اسلام رهین اخلاق و صداقتت و تشیع، مدیون «فقه» و علوم تو است. معنای ملوت را تو به ما یاد دادی و کتاب ایمان را تو برای مسلمانان تفسیر نمودى. طلوع خو

حاشا اگر گمان کنم که لحظه‏ای نام تو فراموش بشود! تابش خورشید پیشانی‏ات، کلام صادقانه و نیکویت و روش روشن‏بینانه‏ات، همیشه مایه مباهات اندیشه مسلمین خواهد بود.

این کاروان بلند علم است که از باغستان روشن دریافت‏های تو آغاز شده و تا مرز تیرگی‏های جهل آدمی، توشه‏های دانایی و حکمت را روانه کرده است. آن امیر ایمان‏آوردگان و معرفت‏شناسان بود که سرود و اینک تو که با صلابت و یقین، «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» ر