هنگامى كه پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم به دنیا آمد كاخ من شكافى برداشت ، آنگاه به رسالت مبعوث شد. من خواستم اسلام را بپذیرم ولى زرق و برق سلطنت مرا از ایمان و اسلام بازداشت و اكنون پشیمانم .
دست به پرده كعبه گرفت و با آهى سوزان مرا نفرین كرد، به خدا قسم هنوز نفرینش تمام نشده بود كه این بیچارگى مرا فرا گرفت و تندرستى را از من سلب نمود؛ بعد پیراهن خود را بالا زد، دیدیم یك طرف بدن او خشك شده و حس و حركتى ندارد.
هنگامى كه به كوه لكام رسید و وارد غار شد مشاهده كرد كه مثرم از دنیا رفته و جسد او در رو انداز روزانه اش پیچیده شده و بسوى قبله قرار داده شده است . و هم چنین او دو مار سیاه و سفید را دید كه كنار بدن او از آن مواظبت مى كنند.
در دلم «قد قامتِ» عشقت قیامت میکند
قصهام را «بشنو از نی چون حکایت میکند»
باز هم حس میکنم حوض دلم دریا شدهاست
مثل این که «یا علی» هایم صد و ده تا شده است
پس با این شواهد به وضوح می توان فهمید که مرا از «شاهد منه» در سوره هود امیرالمومنین علیه السلام می باشد و این مؤیدی بسیار قوی برای این است که تشخیص دهیم منظور از «من عنده علم الکتاب» در سوره رعد خط فاصله که قرار است همانند خداوند، شهادت و گواهی او پیامبر
اوست كه بتها را در خانه من مىشكند (در كعبه) و اوست كه در پشت بام خانه من اذان مىگوید و مرا تمجید مىكند. خوشا به حال كسى كه او را دوست بدارد و از او اطاعت كند، و واى بر حال كسى كه دشمن او باشد و بر وى عصیان كند
در نزدیکی یمن چهل هزار نفر آماده حمله به مدینه شدند که اگر می آمدند مدینه را نابود می کردند، یعنی مسأله عظیم تر از جنگ خندق بود و اگر حمله می کردند و مدینه را فتح می کردند از اسلام هیچ اثری نمی ماند، حتی قبر پیامبر را هم ویران می کردند.
ابوطالب کلیددار کعبه بود از این رو فوراً به سوی کعبه میرود ولی هرچه میکند در خانه کعبه باز نمیشود! تا سه روز بنت اسد ظاهراً بدون غذا و پرستار در خانه کعبه میماند و در تمام کعبه صحبت از این ماجرا بود.
پیامبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که حمله میبرد و فرار نمیکند و خدا و رسولش او را دوست میدارند، او هم خدا و رسولش را دوست میدارد، و خدا خیبر را بدست او میگشاید.
اى رمیله هیچ مؤمنى بیمار نمىشود، مگر این كه ما هم به خاطر او بیمار مىشویم و اندوهى به او نمىرسد، جز این كه ما هم اندوهگین مىشویم و هیچ دعایى نمىكند، مگر این كه برایش آمین مىگوییم و هر گاه ساكت باشد، برایش دعا مىكنیم
امام علیه السلام در بين اين دو خطر قرار گرفته بود و و طبيعي بود كه حق خويش را فداي حيات مسلمانان كند و آن چنان عمل كرد كه حق خويش در مورد خلافت حفظ شود و به گونهاي احتجاج نمود كه به اتحاد مسلمانان لطمهاي وارد نشود كه موجب بهره برداري دشمنان شود.
قرآن را ظاهری است و باطنی و همه آنچه را كه خداوند در قرآن تحریم كرده است، ظاهر قرآن و باطن آن امامان جور هستند و همه آنچه كه خداوند در قرآن حلال كرده است، ظاهر قرآن و ائمه حق باطن آن هستند
عدم رهیافت شک و تردید در حق شناسی در این گستره از حیات امام علی علیه السلام حکایت از ژرفای ایمان ایشان دارد. بدون تردید، به خاطر برخورداری از ایمانی چنین راسخ بود که در همان اوان راه، از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان جانشین و خلیفه ایشان معرفی ش