اتحاد نیازمند محوریست که طرفین بر سر آن توافق نظر داشته باشند و اگر ما روی قرآن کریم و سنت مشترک پیامبر اتحاد کنیم، مشکلات بسیاری از سر راه امت برداشته میشود.
استاد علامه سید مرتضی عسگری (ره) در جلد پانزدهم کتاب نقش ائمه علیهم السلام در احیای دین به اسرار صلح امام حسن علیه السلام با معاویه پرداخته است. در مقدمه کتاب نویسنده محترم اینگونه مسیر کتاب را بیان می نماید:
در آن اوضاع که عقیده اسلامی در قلوب رسوخ نکرده ، عادات و تقالید جاهلی هنوز از دِماغها بیرون نرفته بود، هرنوع جنگ داخلی و دسته بندی گروهی مایه انحلال جامعه و موجب بازگشت بسیاری از مردم به بت پرستی و شرک می شد.
از کتاب¬های حدیثی و تاریخی معتبر روشن میشود هیچ کس حق ترک لشگر را نداشت و رسول خدا صلی الله علیه و آله بر متخلفان به صراحت نفرین و لعن کرده است. اما در حالی که پیامبر، ابوبکر را نیز به شرکت در سپاه اسامه فرمان داده بود و اسامه هم، غلام ابوبکر را فرمانده
اگر مدرك و دليل دفن پيامبر در اتاق مسكونى آن حضرت را اين حديث قرار دهيم موضوع هيچ ارتباطى با پيامبر نخواهد داشت زيرا اين عائشه است كه مىگويد: مىترسم قبر پيامبر را مسجد قرار دهند، نه پيامبر! از طرف ديگر اظهار نظر منقول از عائشه نه با احاديثى كه از طريق
وقتی که آن حضرت از این دنیا رحلت می کند نبوت و خبرهای که مخصوص شان رسالت است مانند نزول و تشریع احکام به کلی قطع می شود و این همان فیض خاص و ارزشمندی است که امیرالمومنین علیه السلام از قطع شدن آن افسوس می خورد.
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: آنچه كم و كافى باشد بهتر از زيادى است كه دل را مشغول دارد. خداوندا محمد و آل محمد را به اندازه كفاف روزى عطا فرما.
چه بسیارند نامهای بزرگ که به بدنامی رفتهاند! درس تو این بود که زندگی زیبا داشته باشید تا مرگ زیبا داشته باشید. گردونههای تمدن را که در دستهای جهالت بود، به دستهای اخلاق سپردهای، و ما اگر هدایت یافتهایم، به مدد انفاس قدسی توست.
کسانی که معتقدند محتوای آن نامه هیچگاه به مردم ابلاغ نشد؛ بدانند که نقص بزرگی را خواسته یا ناخواسته متوجه رسول خدا صلی الله علیه وآله می کنند؛ زیرا معنای چنین اعتقاد باطلی این است که مردم، نیازمند برنامه مهمی برای هدایت بودند ولی پیامبر صلی الله علیه وآله
دیوارهاى حرا، هنوز طنین نیایش هایت را جار مى زند. خشت خشت کعبه از تو مى گوید؛ از تو که دسیسه هاى کفار را به هیچ گرفتى و مصمم و پرشور، ایمانت را فریاد کردى. آفتاب تا ابد چشمان پیامبرى ات را وام
دار است.
برخیز! که تمام کوچهها سوگند خوردهاند که دیگر دندان تو را نشکنند.
ای بهانه خلقت کاینات! چگونه وداع میکنی با دخترت؛ تو بهتر میدانی که روزهای بعد از تو چقدر سیاه بر روزگار او خواهد گذشت؟ چگونه وداع میکنی با علی علیهالسلام ؛ تو میدانی که بعد از تو حتی
اى کاش کتاب عمر تو سر نیامده بود. مثل تو دیگر در پهنه زمین تکرار نخواهد شد، اما با تکرار صلوات بر تو، نور حضورت را در قلب خود احساس مى کنیم.
با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته و زمزم، اشک عزا به رخسار مکه مى ریزد.