یك شب كه عشقت باز از دل در گذر شد نام ترا بردم پیاپى تا سحر شد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1386/06/06
در شام هجران تو افسردیم، بازآ
یك شب كه عشقت باز از دل در گذر شد | نام ترا بردم پیاپى تا سحر شد |
تا صبحدم آن شب به یادت گریه كردم | هر قطره اشكم در پى تو در سفر شد |
قابل نبودم تا جمالت را ببینم | اما قسم بر تو كه شوقم بیشتر شد |
شد علت دورى من از تو عیوبم | دل مبتلا هر روز بر عیب دگر شد |
هر بار آهم شد مؤثر بر دل تو | كار بدى كردم كه آهم بى اثر شد |
خود واقفم یارى ز من بدتر ندارى | دست ولایت از سر من بر ندارى |
زاده شدم تا با غم خوبان بمیرم | زشتم، به پایت، خوبتر از جان بمیرم |
خواهم به محرابم به هنگام نمازم | یا در تلاوت كردن قرآن بمیرم |
من دوست دارم در میان شورِ یاران | با ذكر نامت در صفِ خوبان بمیرم |
آلوده باشد دیدهام اما مدد كن | در موقع جان دادنم گریان بمیرم |
سلطان عشق آید به بالینم بگوید | خوش آمدى، با دیدنش عطشان بمیرم |
من دوست دارم مرگ را با دیدن تو | هر غصه را با لحظهاى خندیدن تو |
من دوست دارم تا حضورت را ببینم | مستى ایام ظهورت را ببینم |
اى عابر پس كوچههاى دل كجایى؟ | خواهم متانت در عبورت را ببینم |
عالم اگر ظلمت شود باكى ندارم | اى فاطمى سیرت چو نورت را ببینم |
من دوست دارم در شعاع نورِ پاكت | سر خوردگى خصم كورت را ببینم |
منّت كش عالم نگردم لحظهاى من | در خانه دل گر حضورت را ببینم |
اى حاضر و ناظر به اعمالم، كجایى؟ | گریه مكن دیگر به افعالم، كجایى؟ |
اى گمشده در كوچههاى غفلت دل | اى گوهر نشناخته در حیرت دل |
ما مشرك عشقیم، كردیمت فراموش | از یاد بردیمت زِ فرطِ غفلتِ دل |
اى سفرهدار آفرینش بىنگاهت | شد رزق ما محدود، رفته بركت دل |
حاصل ندارد بى تو عمر نوح كردن | نسیان تو اى بهترین، شد آفت دل |
حاصل ندارد بى تو عمر نوح كردن | نسیان تو اى بهترین، شد آفت دل |
ما را براى انتظارت آفریدند | ممزوج شد با انتظارت فطرت دل |
جانا به راه عشق تو، ایمان ببازیم | یادى ز ما كن تا به یادت جان ببازیم |
اى آیهها صبح و مساء در انتظارت | قرآن، مناجات و دعا در انتظارت |
خلق خدا چشم انتظارانِ ظهورت | تنها نه خلقى كه خدا در انتظارت |
دست خدا، دیگر به در از آستین شو | اى ذوالفقار مرتضى در انتظارت |
اى ذرههاى آفرینش بى قرارت | مروه، صفا، زمزم، منا در انتظارت |
كو پرچم هل من معین آل زهرا ؟ | اى سرزمین كربلا در انتظارت |
اى یوسف كنعانى زهرا كجایى؟ | موعود كعبه، منجى دلها كجایى؟ |
اى شارع احكام دین برگرد برگرد | اى رشته حبل المتین برگرد برگرد |
دریاب گمراهان در عصیان فنا را | اى رهنماى متقین برگرد برگرد |
گلشن، كویر غفلت از یاد تو گردد | اى لاله صحرا نشین برگرد برگرد |
آید به گوش از كربلا شبهاى جمعه | آواى بانوى حزین برگرد برگرد |
ذكر شهید كربلا این بود وقتى | افتاد از زین بر زمین برگرد برگرد |
برگرد تا خون شهیدان زنده گردد | برگرد تا شیعه به دوران زنده گردد |
گویند مىآیى ولى مُردیم، بازآ | در شام هجران تو افسردیم، بازآ |
بى تو صفا از زندگىها رخت بسته | از دل طراوت رفت، پژمردیم، بازآ |
عشق على و شیعهگى جرم است، آرى | ارثِ غریبى از على بردیم بازآ |
طعنهكِش ایام هجران تو گشتیم | ما خونِ دل در خونِ دل خوردیم، بازآ |
بشنو تمناى دل بیچارگان را | گرچه تو را صد بار آزردیم، بازآ |
ما مجرمیم اما تو خوب و با گذشتى | دیدى بدى از ما فزون اما گذشتى |
نور خدایى تو، به بدخواه تو لعنت | بدرالدجایى تو، به بدخواه تو لعنت |
سر تا قدم تصویر قرآن خدایى | شمس الضحایى تو، به بدخواه تو لعنت |
هر جا كه هستى، جانِ ما، جانت سلامت | اصل بقایى تو، به بدخواه تو لعنت |
بین قنوتت یك دعا بهر گدا كن | روح دعایى تو، به بدخواه تو لعنت |
بر سرزمین قلب عشاق حسینى | فرمانروایى تو، به بدخواه تو لعنت |
اصل ولایت در وجودت منجلى شد | لعنت به هر كس منكر آل على شد |
بگذار تا چشم انتظار تو بمانم | بگذار من هم بى قرار تو بمانم |
كیشَم مكن از بام خود، بگذار منهم | گردم پرستو، همجوار تو بمانم |
جان را به كف بنهاده و سوى تو آیم | اذنم بده تا جاننثارِ تو بمانم |
جانم سپر گردد تو را در هر بلایى | گردم فدایى، پاى كار تو بمانم |
ننگت نباشم، گُل شوم بر سینه تو | تا زندهام در انتظار تو بمانم |
از حق بخواهم تا مرا پاكم نمایى | در كربلا با دستِ خود خاكم نمایى |