تبیان، دستیار زندگی

17شهریور؛ سالروز تولد ملاقلی‌پور

رسول به جستجوی چه آمد تیک‌تاک سهمگین مرگ نه شنیدنی و نه دیدنی‌ست، بلکه آمدنی است. همچون هجوم بهمن با سرعت نور از نوک قله! تجربه 23 سال کارگردانی رسول قبل از نگارش «عصر روز دهم» به یکباره ایستاد. وقتی قلب او ایستاد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
17شهریور؛ سالروز تولد ملاقلی‌پور

رسول ملاقلی‌پور حوالی همین امروز کمی بعد از روزهای میانی ماه شهریور در شمالی‌ترین نقطه ایران؛ اردبیل به دنیا آمد. 51 سال بعد، وقتی در شمال کشور این بار در مازندارن به جست و جوی نگارش «عصر روز دهم» بود. قَلبش که سالها برای ایران، دفاع مقدس و جبهه تپیده بود، ایستاد.
عصر روز دهم مانند اسمش به شب نرسید، به پایان نرسید، ناتمام ماند. تا بعدها مجتبی راعی کار ناتمام رسول را تمام کند. با این حال ابتدای آن فیلم تا آخرش، یاد رسول بود تا جایی که نگاه خسته دوربین به موتوسیکلتی دست دوم در شهر می‌رسید، باز چشم ها رسول را جستجو می کرد.
ملاقلی‌پورِ نوجوان عاشق عکاسی بود. در 20 سالگی بازیگری تئاتر را به خاطر تقویت فن بیان و از بین بردن لکنت زبان انتخاب کرد. اما رسول عاشق عکاسی بود. جنگ که شد، جوان 25 ساله عشقِ عکاسی دوربین به دست گرفت و رفت جبهه.
حالا در قامت یک خبرنگار و عکاس در خرمشهر حضور داشت. از آخرین روزهای مقاومت در خرمشهر عکس و خبر تهیه ‌کرد. با آخرین نفرات مجبور به عقب نشینی به شرق خرمشهر شد و همه اینها در حالی بود که با دوربین سوپر 8 توانسته بود برای بار دوم فیلمبرداری را همزمان با عکاسی تجربه کند.
در بحبوحه جنگ وقتی تجربه زنده از مقاوت جوانان و دفاعِ مقدس آنها را دید، قلم برداشت. داستان نینوا را نوشت، کارگردانی کرد. در سال 64 با فیلم «بلمی به سوی ساحل» به شهرت نسبی رسید اما «پرواز در شب» برای او سیمرغ به ارمغان آورد و حالا در قامت یک فیلم‌ساز مطرح دفاع مقدس شناخته می‌شد.
رسول همچنان در خطِ دفاع مقدس فیلم ساخت، از «افق» و «مجنون» تا «خسوف» و «پناهنده»، از «نجات یافتگان» تا «سفر به چزابه» که البته چزابه برای او شهرتی بسیار داشت، از توده مردم تا کوچه و بازار، همه دیگر رسول را به نام سفر به چزابه می‌شناسند.
کارگردان مطرح سینمای دفاع مقدس حالا در سال 77 دو فیلم کارگردانی می‌کند؛ اول «کمکم کن» را ساخت بعد «هیوا». هیوا بار دیگر او را در صدر آثار جشنواره فیلم فجر قرار داد و هفدهمین دوره جشنواره نیز به نام رسول شد.
حالا در سال‌های پایانی چهل سالگی رسول با احتیاط بیشتری می نوشت، کارگردانی می‌کرد و می ساخت. «نسل سوخته»، «مزرعه پدری» و «قارچ سمی» سه فیلمی بود که طی سال های 78 تا 82 مانند 11 اثر گذشته خود هم نوشت و هم ساخت.
اما در آستانه پنجاه سالگی ارادت رسول به حضرت زهرا (س) باید بالاخره در سینمای او نیز ظهور می‌کرد. سه سال تمام نشست و نوشت تا شد «میم مثل مادر». در آستانه بیست و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر بود که به نشانه اعتراض فقط چند ماه به برگزاری جشنواره، فیلم خود را اکران کرد تا در بخش رقابتی جشنواره نباشد.
«میم مثل مادر» را همه دیدند، شاهکاری دیگر از رسول ملاقلی‌پور. او انگار حالا دیگر دِینش را به سینما ادا کرده است. درباره امام حسین (ع) هم قبلاً ساخته بود، درباره جنگ، درباره نسل سوخته. حالا می‌خواست دوباره سراغ کربلا برود. وقتی روزهای پایانی سال برای تحقیق درباره عصر روز دهم عازم شمال کشور شده بود. دیگر هیچ وقت بازنگشت.

منبع : خبرگزاری ایرنا