تبیان، دستیار زندگی
من یك بار اصرار به نوشتن مقاله در مجله هاى خارجى را دعوت به صدور كالاى علم به خارج و نوعى مهاجرت روحى دانشمندان خواندم. كسانى آزرده شدند. اگر سخن من خطا است آزردگى چه وجهى دارد؟ به جاى آزرده شدن بیایند بطلان آن را نشان دهند و بگویند پژوهش كردن و نوشتن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

توهم توسعه علمی ایران

از طریق افزایش تعداد مقالات در فهرست ISI

رضا داورى اردكانى

ISI در دانشگاه هاى ما صرف یك مركز فهرست نویسى و اطلاع رسانى نیست بلكه میزان و ملاك علم و تعیین كننده صلاحیت علمى دانشگاهیان ماست چنانكه هركس با آنجا نسبتى دارد و در مجله هاى مورد قبولش مقاله مى نویسد، دانشمند مسلم است و كسى كه توفیق وصلت با آن را نیافته است، در دایره دانایى جایى ندارد.

ISI سازمان خوبى است كه در حدود پنجاه سال پیش تأسیس شده است. این سازمان مقاله هایى را كه در مجله هایى كه خود به رسمیت شناخته و چاپ شده است، فهرست مى كند و وسیله اى فراهم مى كند كه طالبان، به مقاله هاى مورد نظر خود به آسانى دست یابند و البته با رجوع به آن مى توان پیشرفت علم در جهان و در كشورها را با تقریب اندازه گرفت و سطح علم كشورها را سنجید. پیداست كه فهرست ISI به عنوان میزان سنجش چندان دقیق نیست اما به هرحال یكى از موازینى است كه باید با میزان هاى دقیق تر تكمیل شود. دانشمندان ما هم از چندین سال پیش به اهمیت چاپ مقاله ها در مجله هاى ISI پى برده اند و در این كار كم و بیش اهتمام كرده اند.

این اهتمام به ویژه از جهت سیاسى و حفظ حیثیت كشور موجه است زیرا سرعت رشد پیشرفت علمى و تناسب یا بى تناسبى پژوهش در كشورها و رتبه علمى هر كشور را به تقریب معلوم مى كند. تا اینجا نه فقط هیچ اشكالى بر ISI وارد نیست بلكه اقبال به آن شایسته و لازم به نظر مى رسد. قضیه وقتى دشوار مى شود كه ISI نه فقط ملاك مطلق در رتبه بندى علمى كشورها و تعیین مقام و مرتبه دانشمندان مى شود بلكه مقام بلندى پیدا مى كند و به صورت هیكل مقدسى درمى آید كه چون و چرا در مطلق بودن آن جهل و كفر به شمار مى رود. در این صورت چه بسا كه ISI به كلى بى فایده و حتى مضر شود.

ISI را باید همان كه هست بازشناخت و پذیرفت و از آن فایده برد. ISI مركزى است كه مقاله ها را فهرست مى كند و البته مقاله هاى همه مجله ها در فهرست آن نمى آید. شاید تعداد مجله هاى ایرانى كه مقالات آن فهرست مى شود از عدد انگشتان یك دست كمتر باشد و چه خوب است كه اگر مى خواهیم میزان پژوهش ها و مقاله هاى دانشمندان كشورمان در آن بیشتر منعكس شود، تعداد این مجله ها افزایش یابد.

ما از ابتدا تلقى صحیحى از ISI نداشتیم و چون تازه وارد راه علم سنجى شده بودیم و ملاك و میزان نداشتیم (و اگر هم داشتیم و داشته باشیم به طور معمول به ملاك هاى خودى اعتماد نمى كنیم) ناگزیر ISI را ملاك مطلق علم و جهل فرض كردیم و به كسى كه مقالاتش در فهرست ISI درج نشده است، نمره صفر دادیم و او را در علم بى صلاحیت دانستیم.

این یك ظلم ساده نیست بلكه مى تواند اقدامى در جهت سست كردن رشته ارتباط علم با جامعه علمى كشور و فراهم ساختن مجال براى ظاهرسازى و مقاله پردازى باشد. این ظلم ناشى از یك جابه جایى كوچك است. علاقه و اعتقاد پژوهندگان و متصدیان اداره علم كشور به ISI چندان هم بى وجه نیست. عمود و ستون اصلى خیمه و خانه علم باید اصلى وحدت بخش و قابل دلبستگى باشد چنانكه براى تأسیس و قوام عالم علم باید در جست و جوى چنین اصلى بود.

البته ISI كه در زمره اقتضاها و ضرورت هاى تمركز قدرت علم و تكنولوژى است، نمى تواند اصل بنیانگذار خانه علم ما باشد و چنین خانه هایى هرگز نمى تواند بنا شود. ISI یك مركز فهرست نویسى و اطلاع رسانى است و در همین حد باید آن را پذیرفت. لازم نیست بگویم كه من با فهرست نویسى مخالف نیستم و نوشتن مقاله در مجله هاى ISI را از جهتى مفید مى دانم. اصلاً فهرست نویسى چیزى نیست كه كسى با آن مخالف باشد ولى ISI در دانشگاه هاى ما صرف یك مركز فهرست نویسى و اطلاع رسانى نیست بلكه میزان و ملاك علم و تعیین كننده صلاحیت علمى دانشگاهیان ماست چنانكه هركس با آنجا نسبتى دارد و در مجله هاى مورد قبولش مقاله مى نویسد، دانشمند مسلم است و كسى كه توفیق وصلت با آن را نیافته است، در دایره دانایى جایى ندارد.

مع هذا حرفى نیست، مقاله نویسى در مجله هاى ISI را تشویق كنیم اما الزام دانشمندان به این كار و موكول كردن ارتقا در مراتب دانشگاهى به داشتن مقاله در ISI نشانه خوبى نیست و شاید با روح علم ناسازگار باشد. این الزام ها كه با نظر به بعضى ملاحظه هاى سیاسى توجیه مى شود، تدبیرى است كه نه سیاست مداران بلكه دانشگاهیان نه چندان آشنا با سیاست اتخاذ كرده اند. اكنون هم چنان از ISI دفاع مى كنند كه گویى كعبه و مقصد نهایى علم است و اگر به آن رو كنیم، رستگار مى شویم و بى اعتنایى به آن عین كفر و جهل است. نیت آنان به احتمال قوى نیت خیر است اما تدبیرشان یا بهتر بگویم تحكم شان هیچ سودى براى علم كشور ندارد. مهمترین حجتى كه در دفاع از الزام به نوشتن مقاله در ISI دارند این است كه ما ملاك دقیق دیگرى نداریم. پاسخ این است كه هرجا علم هست ملاك هم هست پس بگردیم و ملاك یا ملاك ها را پیدا كنیم. علم زمان ما كه كمتر نظرى و بیشتر تكنیكى و تكنولوژیك است، اثرش را در توسعه نشان مى دهد.

در دانشگاه هم باید نظر و حكم دانشمندان اهل نظر معتبر باشد. ما تا وقتى كه به دانشگاهیانمان اعتماد نكنیم، نظام علم و پژوهش نمى توانیم داشته باشیم. این بى اعتمادى گهگاه با نوعى تحقیر و خشونت نیز توأم مى شود چنانكه این عین خشونت و بى احترامى به دانش و دانشمند است كه تصدیق صلاحیت علمى او را به نوشتن مقاله در فلان مجله موكول كنند. علم هرجا باشد علم است. علم به مجله ها اعتبار مى دهد و نه بالعكس. اصلاً تاریخ كه به ملاك هایى مثل ISI نیاز ندارد. چه بسا كسانى كه پیش از ISI به دنیا آمده اند و نام ISI را نشنیده اند و حتى در زمان ISI بوده اند و به آن كارى نداشته اند؛ جهان، آنان را صاحب نظر و دانشمند مى شناسد. و شاید از میان كسانى كه صدها بار نامشان در فهرست ISI آمده است، در آینده هیچ نماند و این همه مقاله سازى باد هوا باشد. چنانكه گفتم از ISI به عنوان یكى از ملاك هاى توسعه علم و بویژه براى مقایسه كشورها تا حدى مى توان استفاده كرد. همچنین بر دانشمندان و استادان فرض است كه زبان هاى مركز جهان علم را فراگیرند كه اگر فرانگیرند، از علم باز مى مانند ولى این ها هیچ كدام موجب نمى شود كه ISI به كعبه علم و مطاف دانشمندان بدل شود. مى گویند ISI ملاك مطلق نیست بلكه یكى از ملاك ها و در زمره ملاك هاى دیگر است. اگر این طور فكر مى كنند سیاستگذاران بدى هستند و مراتب را نمى شناسند یا قصد توجیه دارند.

وقتى نوشتن مقاله در ISI شرط لازم باشد و كسى كه صد مقاله محققانه دارد اگر در فهرست ISI چیزى نداشته باشد، دانشمند شناخته نمى شود و ارتقا به درجات دانشیارى و استادى بر او حرام است، ISI دیگر در ردیف ملاك هاى دیگر نیست بلكه ملاك قطعى و تعیین كننده و مطلق است.

وقتى نوشتن مقاله در ISI شرط لازم باشد و كسى كه صد مقاله محققانه دارد اگر در فهرست ISI چیزى نداشته باشد، دانشمند شناخته نمى شود و ارتقا به درجات دانشیارى و استادى بر او حرام است، ISI دیگر در ردیف ملاك هاى دیگر نیست بلكه ملاك قطعى و تعیین كننده و مطلق است. در این باب خیلى سخن ها مى توان گفت.

یكى این كه چرا تا این اندازه به خود بى اعتمادیم و حكم را به دیگران وا مى گذاریم. آیا در مجله هاى خارجى مقالات سطحى بى پایه چاپ نمى شود و هرچه چاپ مى شود اعتبار علمى دارد؟ در زمانى كه علم در حال جهانى شدن است و زبان جهانى  براى خود اختیار مى كند با این جهانى شدن مخالفت نكنیم اما اصرار هم نداشته باشیم كه كارگر این جهانى شدن شویم و اداى این وظیفه را خدمت به علم كشور قلمداد نكنیم. سعى كنیم كه علم و تكنولوژى را به زبان خودمان بنویسیم تا این زبان با آنها انس پیدا كند و بدانیم كه این انس زمینه لازم پیشرفت علم است. وانگهى نوشته اگر علمى و تحقیقى است به هر زبانى كه باشد جاى خود را باز مى كند و اگر ساختگى و قلابى باشد فقط به درد شهرت و تبلیغات بازار سوداگرى علم -كه به تازگى دائر شده است- مى خورد و خدا كند كه مقاله سازان و سوداگران متاع علم، راه بهره مندى و برخوردارى از بودجه پژوهش را به خود منحصر نسازند و پژوهشگران دقیق و صبور را مأیوس و منزوى نكنند.

رضا داورى اردكانى

تبدیل مركز ISI به كعبه مقاله سازان با بعضى تصمیم ها و اقدام هاى دیگر مناسبت دارد و افراط و تفریط به آن محدود و ختم نمى شود. دانشگاه ها اغلب به مقاله هاى استادان اگر در مجله هاى غیرمنتسب به دانشگاه یا مراكز علمى چاپ شوند یا نشانى از خودى بودن در آن ظاهر نباشد، نمره نمى دهند یا نمره بسیار كمى مى دهند. معنى این تلقى این است كه علم مهم نیست بلكه دانشگاه مهم است. ملاك هم تعلق و انتساب به دانشگاه است نه مقام علمى استاد. اگر بنویسند كه او استاد دانشگاه تهران است و مقاله اش در مجله هاى داراى عنوان علمى- پژوهشى چاپ شود، نمره اى مى گیرد و اگر این شرایط حاصل نباشد مقاله اش اعتبار ندارد و یا مثلاً در حدود یك دهم نمره و امتیاز به آن تعلق مى گیرد. دادن عنوان علمى- پژوهشى به مجله ها هم گرچه موجه به نظر مى آید، در كشور ما صورت و وجه خوبى نداشته است. اگر وزارت علوم و تحقیقات و فناورى هیأت هایى از استادان را مأمور مى كرد كه مجله ها را پیوسته زیر نظر داشته باشند و اعتبار آنها را معین كنند و حتى در صورت لزوم به آنها تذكراتى بدهند، مى شد به مجله هایى كه آنها را علمى- پژوهشى دانسته اند، اعتماد كرد. اما این كه شرایط صورى سخت، مقرر شود و یك اداره پس از مدت ها و حتى گاهى سال ها مكاتبه حكم «ثابت و دائم» به علمى- پژوهشى بودن یا نبودن مجله اى بدهد، وضع همین مى شود كه اكنون وجود دارد. یعنى بسیارى از مجله هاى داراى عنوان علمى- پژوهشى، مجله هاى مهجور كم خواننده اند و مقالاتى را كه دانشگاهیان به حكم وظیفه رسمى براى ارتقا و داوطلبان دوره هاى دكترى به ملاحظه رعایت مقررات مى نویسند، چاپ مى كنند و گمان نمى كنم كسانى كه بر حسب تعلق خاطر علمى، پژوهش مى كنند، اگر نیازى به ارتقاى شغلى نداشته باشند، علاقه و اصرارى به درج مقالات خود در این مجله ها داشته باشند. زیرا این مجله ها خوانندگان كمترى دارد.

در این موارد عیب اصلى این است كه تحكم و حكم رسمى جاى علم و حقیقت را مى گیرد یعنى مقاله هایى علمى است كه رسماً علمى و تحقیقى شناخته شود و درجه علمى- پژوهشى هم با حكم رسمى معین مى شود. اگر بگویند این حكم تحكم عالمانه است و از سوى دانشمندان اعمال مى شود، غافلند كه دانش ابژكتیو است و تحكم ندارد. دانشمندان هم اگر تحكم كنند، كار خلاف علم یا لااقل غیرعلمى كرده اند.

من یك بار اصرار به نوشتن مقاله در مجله هاى خارجى را دعوت به صدور كالاى علم به خارج و نوعى مهاجرت روحى دانشمندان خواندم. كسانى آزرده شدند. اگر سخن من خطا است آزردگى چه وجهى دارد؟ به جاى آزرده شدن بیایند بطلان آن را نشان دهند و بگویند پژوهش كردن و نوشتن مقاله و بسته بندى كردن و صدور آن به خارج چه فوائد و محسناتى دارد. بى تردید چاپ و انتشار مقالات دانشمندان ما در مطبوعات مهم بین المللى مایه افزایش اعتبار و حیثیت علمى كشور است و از این حیث قدر ایرانیان دانشمند مقیم خارج از كشور هم كه مقاله مى نویسند نباید مجهول باشد. علم گرچه مایه شرف و حرمت و سرافرازى است اما در عصر ما آن را تنها براى سرافرازى نمى جویند. خیلى خوب است كه كشور ما كشورى دانش پرور باشد و در كنار كشورهایى كه به اصطلاح مراكز علم جهان اند، قرار گیرد اما این امر چنانكه گاهى مى پندارند به صرف افزایش تعداد مقالات و تكلیف كردن دانشگاهیان به نوشتن مقاله و چاپ و انتشار آن در ISI تحقق نمى یابد. كشورى كه در منطقه مركزى علم و تكنولوژى قرار ندارد اگر بخواهد به آن مركز بپیوندد بى تردید باید به بنیادكردن نظام پژوهش اهتمام روزافزون داشته باشد و با این اهتمام است كه تعداد مقالات و گزارش هاى تحقیقى افزایش مى یابد. این قضیه را همیشه معكوس نمى توان كرد یعنى به صرف افزایش مقالات، علم پیشرفت نمى كند بویژه كه مقصود و غرض هم نه علم، بلكه رسیدن به فلان رتبه و داشتن فلان تعداد مقاله باشد. ممكن است ما با همین تعداد مقالات كه مى نویسیم به نظم علمى و جهان علم راه یابیم اما بدانیم كه ممكن است تعداد این مقالات ده برابر شود و در علم كشور تحول اساسى روى ندهد. سیاست علم نانوشته و غیر رسمى كشور ما دو عیب اساسى و عمده دارد.

ادامه دارد....

دکتر رضا داوری اردکانی

منبع: ایران