تیمور بختیار؛ پدر ساواک
از مهمترین اقدامات رژیم در سالهای پس از کودتا، تأسیس و راهاندازی "سازمان اطلاعات و امنیت کشور" بود که بعدها به «ساواک» (برگرفته از حروف نخستین کلمات این نهاد جدید) معروف شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1397/05/24
تأسیس ساواک در اواخر سال ۱۳۳۵ در مجلس سنا و سپس مجلس شورای ملی این قانون به تصویب رسید و این سازمان رسماً از اوایل سال ۱۳۳۶، فعالیت خود را به ریاست سپهبد بختیار آغاز کرد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ش. تلاش شاه در جهت تثبیت اوضاع داخلی با استراتژی نظامی دولت وقت ایالات متحده (آیزنهاور) در مورد کشورهای جهان سوم هماهنگی داشت. در اواسط دههٔ ۳۰ دولت آمریکا اقدام به آموزش و تجهیز نیروهای شبهنظامی، پلیس و اطلاعاتی کشورهای جهان سوم کرد.
در ایران صرفنظر از حمایت مالی و تسلیحاتی ایالات متحده از ارتش ایران، آموزش و تربیت بخشهای ضد اطلاعات درون ارتش نیز جزء برنامهها شد. فرمانده یگان تازه تأسیس ضد اطلاعات در ارتش به عهدهٔ تیمسار بختیار بود و یک هیئت نظامی پنج نفره از جانب سیا برای تربیت این گروه به ایران آمدند. گسترش و تثبیت این یگان منجر به تأسیس «سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا ساواک» گردید.
گروه مشاوران آمریکایی تا زمان بازنشستگی بختیار در ایران فعالیت میکردند و تقریباً همهٔ کارکنان نسل اول ساواک در امور جاسوسی، بازجویی، تحلیل اطلاعاتی و تهیهٔ گزارش و تکنیکهای سازمانی و عملیاتی آموزش دیدند. در مورد علت انتخاب بختیار به ریاست ساواک، اقوال مختلفی است. کسانی چون حسین فردوست معتقدند که تیمور به پیشنهاد آمریکاییان برای ریاست ساواک برگزیده شد ولی در اصل محمدرضا او را رییس ساواک کرد تا از فرماندهی واحدهای نظامی به دور باشد (چون از احتمال کودتای نظامی از جانب وی میهراسید) اما نظر دیگر آن است که نمایش وفاداری به شاه و انجام عملیات متهورانه در دوران کودتا عامل مهم در انتخاب وی به ریاست ساواک بود.
تیمور بختیار از سال ۱۳۴۱- ۱۳۳۶ ش. در کابینههای منوچهر اقبال و جعفر شریف امامی، معاون نخستوزیر و رییس ساواک بود. وی کارمندان ساواک را، که از ابتدا با کمک آمریکا و اسرائیل تأسیس شده بود، از افراد دفتر فرمانداری نظامی تهران و ادارهٔ اطلاعات رکن ۲ ارتش انتخاب کرد تا بتواند بخشهای پراکنده در شهربانی، وزارت کشور، ضد اطلاعات ارتش و فرمانداری نظامی را حول محور ساواک گرد آورد.
با تأسیس ساواک، تیمور بختیار رفتهرفته به مرد شمارهٔ دو ایران تبدیل شد. وی که مردی قوی، خشن و شخصیتی مناسب برای سیاست پلیسی بود ارتباط خود را با دربار عمیق نمود و رفته رفته سعی در به دست آوردن قدرت از دست رفتهٔ ایل بختیاری کرد. در واقع ذهن او بر دو هدف سیاسی متمرکز بود اول سعی باطنی برای از میان برداشتن هرگونه فعالیت سوسیالیستی در ایران، دوم برقراری پایههای قدرت برای رسیدن به تارک هرم قدرت سیاسی در کشور.
ویژگی دیگر فعالیت بختیار با توجه به شخصیت و جایگاه وی در ساختار سیاسی حاکم، تلاش برای کسب منصب نخستوزیری بود؛ به طوری که بختیار از طریق ارتباطات گسترده با شخصیتهای داخلی و خارجی سعی نمود موقعیت سیاسی خود را ارتقا بخشیده و زمینههای کسب مدارج بالاتر را فراهم نماید. مطبوعات در زمینهٔ پیدایش چنین تصوری در اذهان مردم نقش برجستهای داشتند.
یکی از علل مهم عزل تیمور بختیار را میتوان قدرتگیری بیحد و حصر وی به شمار آورد چون ایشان با توجه به موفقیتهایی که در زمان ریاستش بر ساواک بدست آورده بود همچون کشف شاخه نظامیان حزب توده و... به عنوان مرد قدرتمند شماره ۲ ایران میتوانست برای محمدرضا پهلوی به حساب آید. از بختیار در کشورهای غربی به عنوان یک شخصیت نخبه اطلاعاتی و امنیتی یاد میشد و این برای شاه خطرناک بود. البته دلایل دیگری نیز نقل شده که در کتاب «پدر ساواک» بدانها پرداخته شده است.
اولین قدمی که بختیار جهت براندازی رژیم شاه انجام میداد، تلاش در جهت جذب و متمرکز کردن نخبگان ناراضی در خارج از هستهٔ مرکزی سازمان الیگارشی حاکمهٔ تهران بود. این تلاش مداوم و بیوقفهٔ وی بعضاً توأم با شکست و گاهی هم با موفقیت روبهرو میشده است.
از دیگر اقداماتی که بختیار در جهت متمرکز کردن و جهت دادن ناراضیان انجام داد، تحریک و حمایت از اکراد ایران علیه حکومت تهران بود. هم چنین بختیار با توجه به هدفی که داشت، «براندازی از هر راه ممکن» سعی در ایجاد بلوا و آشوب و ازدیاد شکافهای قومی- محلی در میان اقوام ایرانی و حکومت مرکزی، برای رسیدن به امیال و اهداف خود کرد.
وی سعی در زنده کردن روح قومپرستی افراد و شخصیتهای قومی داشت که سالها وجود این روح در میان آنان، از بین رفته تلقی میشد از دیگر اقداماتی که بختیار در جهت براندازی رژیم شاه ایران تدارک دیده بود، اجرای عملیات نظامی در داخل ایران بوده است. هر چند که در نهایت این اقدام بختیار مانند بسیاری از اقدامات دیگرش عقیم ماند و عملی نگردید، ولی بختیار در یاری گرفتن از این راه جهت از بین بردن شاه به شدت مصمم بود. وی درصدد برآمده بود که با استفاده از نظامیان و ارتشیان ناراضی در درون نظام که توسط اقوام ناراضی حمایت و کمک میشدند، و با پشتیبانی عراق، شاه را از بین برده و حکومت مطلوب خود را رسمیت دهد.
با اقدامات و تبلیغاتی که بختیار در جهت براندازی حکومت شاه انجام داده بود، بهانهٔ خوبی به دست مقامات امنیتی رژیم داد تا نقشهٔ ترور او را طراحی نمایند.
عزیمت بختیار به عراق و ایجاد پایگاه عملیات ضد رژیم در جوار مرز ایران در کشوری که مورد حمایت بلوک شرق قرار داشت و از روابط سیاسی بسیار شکننده با دولت ایران برخوردار بود، زنگ خطر جدی برای دولت ایران محسوب میشد.
خصوصاً با گسترش حوزهٔ فعالیت و عملکرد بختیار و جذب نیروهای ناراضی چه آنهایی که در عراق با سایر کشورها زندگی میکردند، چه ناراضیان داخل ایران و تهیهٔ تسلیحات نظامی و تربیت و آموزش افراد مختلف به منظور ایجاد خرابکاری و عملیات نظامی در ایران، اقدام به ترور شخصیتهای سیاسی، ایراد سخنرانی و پخش اعلامیهها و شبنامهها به نفع بختیار همگی موجب نگرانی رژیم ایران و دستگاه امنیتی آن بود.
البته در مسالهٔ ترور بختیار اقوال مختلفی وجود دارد؛ برخی معتقدند عاملان قتل بختیار، سه دانشجوی ایرانی بودند که یک هواپیمای ایرانی را به مقصد بغداد میربایند. گفته میشود این سه تن در واقع مأموران ساواک بودند که با هدایت ساواک مدتی در بغداد بودند و موفق شدند خود را از نزدیکان بختیار نشان دهند و سرانجام در یک فرصت مناسب اقدام به ترور وی نمایند.
سرهنگ پژمان در خصوص قتل تیمور بختیار معتقد است عامل قتل، سازمان کا.گ.ب شوروی بود که به طور اشتباهی به جای کشتن شهریاری، رییس شبکهٔ مخفی حزب توده، تیمور را هدف قرار دادند و شهریاری جان سالم به در برد. اما اسناد موجود حاکی از آن است که ترور بختیار بر اساس طرح ساواک و توسط یکی از مأموران نفوذی ساواک صورت پذیرفت.
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ش. تلاش شاه در جهت تثبیت اوضاع داخلی با استراتژی نظامی دولت وقت ایالات متحده (آیزنهاور) در مورد کشورهای جهان سوم هماهنگی داشت. در اواسط دههٔ ۳۰ دولت آمریکا اقدام به آموزش و تجهیز نیروهای شبهنظامی، پلیس و اطلاعاتی کشورهای جهان سوم کرد.
در ایران صرفنظر از حمایت مالی و تسلیحاتی ایالات متحده از ارتش ایران، آموزش و تربیت بخشهای ضد اطلاعات درون ارتش نیز جزء برنامهها شد. فرمانده یگان تازه تأسیس ضد اطلاعات در ارتش به عهدهٔ تیمسار بختیار بود و یک هیئت نظامی پنج نفره از جانب سیا برای تربیت این گروه به ایران آمدند. گسترش و تثبیت این یگان منجر به تأسیس «سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا ساواک» گردید.
گفته میشود این سه تن در واقع مأموران ساواک بودند که با هدایت ساواک مدتی در بغداد بودند و موفق شدند خود را از نزدیکان بختیار نشان دهند و سرانجام در یک فرصت مناسب اقدام به ترور وی نمایند.
گروه مشاوران آمریکایی تا زمان بازنشستگی بختیار در ایران فعالیت میکردند و تقریباً همهٔ کارکنان نسل اول ساواک در امور جاسوسی، بازجویی، تحلیل اطلاعاتی و تهیهٔ گزارش و تکنیکهای سازمانی و عملیاتی آموزش دیدند. در مورد علت انتخاب بختیار به ریاست ساواک، اقوال مختلفی است. کسانی چون حسین فردوست معتقدند که تیمور به پیشنهاد آمریکاییان برای ریاست ساواک برگزیده شد ولی در اصل محمدرضا او را رییس ساواک کرد تا از فرماندهی واحدهای نظامی به دور باشد (چون از احتمال کودتای نظامی از جانب وی میهراسید) اما نظر دیگر آن است که نمایش وفاداری به شاه و انجام عملیات متهورانه در دوران کودتا عامل مهم در انتخاب وی به ریاست ساواک بود.
فعالیتهای بختیار در ساواک چه بود؟
تیمور بختیار از سال ۱۳۴۱- ۱۳۳۶ ش. در کابینههای منوچهر اقبال و جعفر شریف امامی، معاون نخستوزیر و رییس ساواک بود. وی کارمندان ساواک را، که از ابتدا با کمک آمریکا و اسرائیل تأسیس شده بود، از افراد دفتر فرمانداری نظامی تهران و ادارهٔ اطلاعات رکن ۲ ارتش انتخاب کرد تا بتواند بخشهای پراکنده در شهربانی، وزارت کشور، ضد اطلاعات ارتش و فرمانداری نظامی را حول محور ساواک گرد آورد.با تأسیس ساواک، تیمور بختیار رفتهرفته به مرد شمارهٔ دو ایران تبدیل شد. وی که مردی قوی، خشن و شخصیتی مناسب برای سیاست پلیسی بود ارتباط خود را با دربار عمیق نمود و رفته رفته سعی در به دست آوردن قدرت از دست رفتهٔ ایل بختیاری کرد. در واقع ذهن او بر دو هدف سیاسی متمرکز بود اول سعی باطنی برای از میان برداشتن هرگونه فعالیت سوسیالیستی در ایران، دوم برقراری پایههای قدرت برای رسیدن به تارک هرم قدرت سیاسی در کشور.
ویژگی دیگر فعالیت بختیار با توجه به شخصیت و جایگاه وی در ساختار سیاسی حاکم، تلاش برای کسب منصب نخستوزیری بود؛ به طوری که بختیار از طریق ارتباطات گسترده با شخصیتهای داخلی و خارجی سعی نمود موقعیت سیاسی خود را ارتقا بخشیده و زمینههای کسب مدارج بالاتر را فراهم نماید. مطبوعات در زمینهٔ پیدایش چنین تصوری در اذهان مردم نقش برجستهای داشتند.
علل عزل بختیار از ساواک چه بود؟
اما اسناد موجود حاکی از آن است که ترور بختیار بر اساس طرح ساواک و توسط یکی از مأموران نفوذی ساواک صورت پذیرفت.
اولین قدمی که بختیار جهت براندازی رژیم شاه انجام میداد، تلاش در جهت جذب و متمرکز کردن نخبگان ناراضی در خارج از هستهٔ مرکزی سازمان الیگارشی حاکمهٔ تهران بود. این تلاش مداوم و بیوقفهٔ وی بعضاً توأم با شکست و گاهی هم با موفقیت روبهرو میشده است.
از دیگر اقداماتی که بختیار در جهت متمرکز کردن و جهت دادن ناراضیان انجام داد، تحریک و حمایت از اکراد ایران علیه حکومت تهران بود. هم چنین بختیار با توجه به هدفی که داشت، «براندازی از هر راه ممکن» سعی در ایجاد بلوا و آشوب و ازدیاد شکافهای قومی- محلی در میان اقوام ایرانی و حکومت مرکزی، برای رسیدن به امیال و اهداف خود کرد.
وی سعی در زنده کردن روح قومپرستی افراد و شخصیتهای قومی داشت که سالها وجود این روح در میان آنان، از بین رفته تلقی میشد از دیگر اقداماتی که بختیار در جهت براندازی رژیم شاه ایران تدارک دیده بود، اجرای عملیات نظامی در داخل ایران بوده است. هر چند که در نهایت این اقدام بختیار مانند بسیاری از اقدامات دیگرش عقیم ماند و عملی نگردید، ولی بختیار در یاری گرفتن از این راه جهت از بین بردن شاه به شدت مصمم بود. وی درصدد برآمده بود که با استفاده از نظامیان و ارتشیان ناراضی در درون نظام که توسط اقوام ناراضی حمایت و کمک میشدند، و با پشتیبانی عراق، شاه را از بین برده و حکومت مطلوب خود را رسمیت دهد.
ترور تیمور بختیار
با اقدامات و تبلیغاتی که بختیار در جهت براندازی حکومت شاه انجام داده بود، بهانهٔ خوبی به دست مقامات امنیتی رژیم داد تا نقشهٔ ترور او را طراحی نمایند.
عزیمت بختیار به عراق و ایجاد پایگاه عملیات ضد رژیم در جوار مرز ایران در کشوری که مورد حمایت بلوک شرق قرار داشت و از روابط سیاسی بسیار شکننده با دولت ایران برخوردار بود، زنگ خطر جدی برای دولت ایران محسوب میشد.
خصوصاً با گسترش حوزهٔ فعالیت و عملکرد بختیار و جذب نیروهای ناراضی چه آنهایی که در عراق با سایر کشورها زندگی میکردند، چه ناراضیان داخل ایران و تهیهٔ تسلیحات نظامی و تربیت و آموزش افراد مختلف به منظور ایجاد خرابکاری و عملیات نظامی در ایران، اقدام به ترور شخصیتهای سیاسی، ایراد سخنرانی و پخش اعلامیهها و شبنامهها به نفع بختیار همگی موجب نگرانی رژیم ایران و دستگاه امنیتی آن بود.
البته در مسالهٔ ترور بختیار اقوال مختلفی وجود دارد؛ برخی معتقدند عاملان قتل بختیار، سه دانشجوی ایرانی بودند که یک هواپیمای ایرانی را به مقصد بغداد میربایند. گفته میشود این سه تن در واقع مأموران ساواک بودند که با هدایت ساواک مدتی در بغداد بودند و موفق شدند خود را از نزدیکان بختیار نشان دهند و سرانجام در یک فرصت مناسب اقدام به ترور وی نمایند.
سرهنگ پژمان در خصوص قتل تیمور بختیار معتقد است عامل قتل، سازمان کا.گ.ب شوروی بود که به طور اشتباهی به جای کشتن شهریاری، رییس شبکهٔ مخفی حزب توده، تیمور را هدف قرار دادند و شهریاری جان سالم به در برد. اما اسناد موجود حاکی از آن است که ترور بختیار بر اساس طرح ساواک و توسط یکی از مأموران نفوذی ساواک صورت پذیرفت.
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی