تبیان، دستیار زندگی

در ادامه‌ی چالش‌های سیاسی ایران و آمریکا

تنگه هرمز امتیاز استراتژیک ایران

تنگه‌های باب المندب، کانال سوئز و تنگه هرمز سه تنگه مهم اقتصادی جهان را تشکیل می‌دهند که تنگه هرمز مهم‌ترین آن به حساب می‌آید. این تنگه یکی از حساس‌ترین گذرگاه‌های نفت جهان محسوب می‌شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد آخوندی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تنگه هرمز
پس از خروج آمریکا از برجام و اقدامات تحریمی از سوی این کشور علیه ایران‌‍ُ، حسن روحانی که در طول پنج سال گذشته همیشه در قامت مدافع ارتباط با آمریکا ظاهر گشته بود و تنش زدایی با آمریکا و به تبع آن جهان اولویت سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم بود حرفی را تکرار کرد که در زمان تحریم ها در دولت دهم هم توسط رییس جمهور وقت تکرار شده بود و شاید یکی از مراحل آخر مقابله ایران با تحریم ها بوده است، بستن تنگه هرمز.

تنگه‌های باب المندب، کانال سوئز و تنگه هرمز سه تنگه مهم اقتصادی جهان را تشکیل می‌دهند که تنگه هرمز مهم‌ترین آن به حساب می‌آید. اگر بخواهیم مختصات این تنگه را دقیق ذکر کنیم می‌توان گفت که این تنگه در انتهای آب های خلیج فارس بین ایران در شمال و عمان و امارات متحده عربی در جنوب قرار دارد.

این تنگه با 54 کیلومتر پهنا تنها راه دریایی است که خلیج فارس را به دریای عمان و سپس اقیانوس هند متصل می‌کند. از عمده دلایل اهمیت این تنگه در مناسبات جهانی موضوع انتقال نفت می‌باشد، به طوری که در نیمه نخست سال 2018 روزانه 17.4 میلیون بشکه نفت از منطقه تنگه هرمز صادر می‌شود که حدود 35 درصد کل صادرات نفت جهان است. همچنین در سال 2017 نیز روزانه حدود 5 میلیون بشکه نفت از تنگه‌های باب‌المندب و 5.5 میلیون بشکه نفت هم از کانال سوئز به اروپا صادر شده است. آنچه مشخص است نیمی از صادرات نفت جهان از منطقه غرب آسیا صورت می‌گیرد که باید از طریق سه تنگه هرمز، باب المندب و کانال سوئز به اروپا و آسیا صادر شود. که در این بین تنگه هرمز با اختصاص سهم حدود 30 درصدی صادرات نفت به خود، با اهمیت‌ترین گذرگاه تامین انرژی جهان است.

تنگه‌ی هرمز به لحاظ موقعیت جغرافیایی در میان دو کشور ایران و عمان قرار گرفته و وضعیت آن به گونه‌ای است که بخش‌هایی از آن در قلمرو حاکمیتی این دو کشور قرار گرفته و بخشی نیز در خارج از این قلمرو واقع شده است.



عمده نفت صادراتی به اروپا از مسیر تنگه‌هرمز، تنگه باب‌المندب و دریای سرخ و کانال سوئز تامین‌ می‌شود که بروز ناامنی در هر یک از این تنگه‌ها می‌تواند صادرات نفت به اروپا را مختل کرده و این قاره را با چالش جدی در حوزه انرژی مواجه خواهد کرد.


اما آیا ایران توانایی بستن تنگه هرمز را دارد؟

این موضوع دو جنبه نظامی و حقوقی دارد، برآوردهای نظامی نشان می‌دهد که بستن تنگه هرمز امکان‌پذیر است. حمله به چند کشتی در آن واحد در تنگه هرمز موجب بسته شدن تنگه برای مدتی طولانی خواهد شد. اما با توجه به ادوات نظامی دولت‌های عربی و ناوهای غربی حاضر در منطقه، انسداد کامل تنگه هرمز تنها حدود یک ماه طول خواهد کشید. اما با وجود این، تهدید ناشی از وقوع چنین رویارویی مستقیمی ریسک‌های ژئوپلیتیک را در بازارهای انرژی به شدت افزایش می‌دهد.

اگر تا پیش از این بستن تنگه هرمز صرفاً با نیروهای دریایی و تجهیزات ساحل به دریا مسیر بود و دشمن نیز می‌توانست با غلبه بر نیروی دریایی و ساحلی قضیه را منتفی کند، هم‌اکنون انواع موشک‌های ضد کشتی ایران می‌توانند نه تنها از سواحل که حتی از استان آذربایجان غربی و خراسان شمالی هم به سمت کشتی‌ها در تنگه هرمز شلیک کنند. افزون بر این موشک‌های بالستیک، موشک‌های میان‌برد (قارعه و نصر1) قادرند از کنار آب‌های خلیج‌فارس تا عمق خاک استان کرمان، تنگه را مدام موشک باران کنند. همچنین مین‌گذاری تنگه هرمز به ویژه با استفاده از قایق‌های تندرو‌ـ که با تیراژ پنج هزار مین دریایی در اختیار نیروهای مسلح ایران قرار دارند و بسیار هم مدرن و مجهزند‌ـ می‌تواند تنگه را ببندد؛ حال بماند ناو و ناوچه‌ها، زیردریایی‌ها، راکت‌ها و توپخانه ساحلی و قایق‌های پرنده و هواپیماهای بدون سرنشین و... ایران.


یکی دیگر از گزینه‌ها که کمتر در رسانه‌های بین‌المللی از آن سخن به میان آمده، استفاده از ظرفیت نیروی دریایی ایران در تنگه باب‌المندب میان یمن و شاخ آفریقاست. ایران پتانسیل مختل کردن ترانزیت نفت در این منطقه آبی را نیز دارد. بخش عمده‌ای از  نفت و گاز صادراتی منطقه خلیج‌فارس با عبور از تنگه باب‌المندب وارد کانال سوئز می‌شود. 

از لحاظ حقوقی ذکر این نکته لاز م است که تنگه‌ی هرمز به لحاظ موقعیت جغرافیایی در میان دو کشور ایران و عمان قرار گرفته و وضعیت آن به گونه‌ای است که بخش‌هایی از آن در قلمرو حاکمیتی (دریای سرزمینی) این دو کشور قرار گرفته و بخشی نیز در خارج از این قلمرو واقع شده است. در چارچوب پاسخ به سؤال مطرح شده، به لحاظ حقوقی، انسداد آن بخش از تنگه که خارج از قلمرو صلاحیتی ایران و یا عمان واقع شده، طبق اصول و قواعد حاکم بر حقوق بین‌الملل دریاها علی الاصول خارج از موضوع بحث (انسداد تنگه) بوده و صرفاً تحت شرایط استثنایی (حالت جنگ) می‌توان به آن ورود نمود.

به بیان دیگر انسداد تنگه هرمز، در آن بخش از تنگه که در خارج از آب‌های حاکمیتی ایران و عمان قرار گرفته توسط هیچ یک از این دو کشور و یا هر کشور ثالثی)امکان پذیر نخواهد بود.

در رابطه با انسداد آن قسمت از تنگه که داخل قلمرو صلاحیتی ایران است باید گفت با توجه به نپیوستن ایران به کنوانسیون 1982 حقوق دریاها (جامائیکا)، حق عبور بی‌ضرر، در مواقع اضطراری یا تهدید نظامی برضد ایران، در آب‌های سرزمینی ایران قابل تعلیق می‌باشد. بر این اساس نظام «تعلیق عبور و مرور»، تنها گزینه‌ای است که ایران می‌تواند در این رابطه بر روی آن متمرکز گردیده و از آن به عنوان رهیافتی جهت بستن تنگه‌ی هرمز بهره گیرد.

مطابق اصول و قواعد حاکم بر کنوانسیون 1958 ژنو، تعلیق عبور بی‌ضرر در تنگه‌هایی که دو بخش از دریای آزاد را به یک‌دیگر متصل می‌کنند. مانند تنگه‌ی «مالاکا» موجب مخدوش شدن دریانوردی در آب‌های آزاد می‌گردد، اما در تنگه‌هایی مانند هرمز که آب‌های آن جزو آب‌های سرزمینی ایران و عمان می‌باشد، تعلیق ـ در قسمت حاکمیتی ـ امکان پذیر می‌باشد؛ آن هم با رعایت شرایط خاص خود و نه در خارج از این چارچوب؛ البته در زمان جنگ چنانچه یکی از دولت‌های همجوار تنگه درگیر جنگ با کشور ثالثی باشد، از حق کنترل عبور و مرور و بازدید کشتی‌های تجاری در کل تنگه برخوردار خواهد بود.

نتیجه گیری

با این وصف، آنچه در این زمینه تا حد زیادی می‌تواند راهگشا بوده و منافع حیاتی جمهوری اسلامی ایران را در این تنگه تأمین نماید، انسداد این تنگه از راه تاکتیک‌های نظامی و دفاعی است؛ که در این مورد اهمیت جزایر سه‌گانه‌ی (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) بسیار حائز اهمیت است. وجود انبوه جزایر استراتژیک ایرانی، افزون بر آنکه موجب افزایش وسعت آب‌های ساحلی و به دنبال آن گسترش حاکمیت ایران بر تنگه می‌گردد، قدرت مانور سیاسی و نظامی و همچنین توان راهبردی ایران را در جهت کنترل و به دست گیری ابتکار عمل در تنگه را تا حد بسیار زیادی افزایش داده است.

از این رو پر واضح است که منظور از مسدود نمودن تنگه‌ی هرمز، انسداد آن از راه عوامل فیزیکی از قبیل غرق نمودن نفت‌کش و... در تنگه نبوده و در حقیقت مراد از آن ناامن سازی عبور و مرور دریایی و استقرار حالت جنگی در راستای حفظ و حراست از منافع ملی جمهوری اسلامی ایران است.

آن چه که به عنوان اثرات تصمیم ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز پیش بینی می شود علاوه بر افزایش تنش میان ایران و کشورهای منطقه و همچنین صف آرایی دیگر کشورهای دیگر در منطقه خلیج فارس همچون روسیه، چین و آمریکا و کشورهای اروپایی شاهد خواهیم بود. همچنین گفته می شود افزایش قیمت نفت و رسیدن به بشکه ای دویست دلار مهم‌ترین اثر بستن این تنگه باشد.