تبیان، دستیار زندگی
امروز آمریكا یك چهارم یا 25 درصد انرژی كل دنیا را مصرف می كند در حالی كه فقط مالك پنج درصد منابع انرژی جهان است. استفاده یك فرد آمریكایی از انرژی و محصول نفت 10 برابر افراد دیگر در دنیاست .جامعه آمریكا در حقیقت یك جامعه موتوری است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جامعه موتوری

علل افول امپراتوری آمریكا

نویسنده: پروفسور حمید مولانا

ما شاهد غروب امپراتوری آمریكا هستیم پس علل افول و دلائل تئوریك این زوال چیست؟ علل افول امپراتوری آمریكا را می توان در سه عامل اصلی خلاصه و بیان كرد:(1)طمع، (2) ترس و (3) جهالت.

البته این سه عامل در هر سیستم زنده اجتماعی وجود دارد، از افراد و گروه و سازمان ها گرفته تا حكومت و دولت ها. ولی درجه آسیب پذیری هر سیستم با كیفیت و كمیت این سه عامل در طول زمان و مكان و با درجه تهذیب نفس هر سیستم متغیر بوده و ارتباط كامل دارد. در آمریكا درجه طمع، ترس و جهالت تحت سیستم سرمایه داری ویژه ایالات متحده به سطح فوق العاده خود رسیده است.

طمع بیش از هر عامل دیگری مركزیت سرمایه داری آمریكا را تشكیل می دهد: طمع برای مالكیت اراضی بیشتر، طمع در زراندوزی و ثروت فوق العاده و بی حد و حصر، طمع در كسب و نگهداری قدرت و برتری و تسلط بر سایرین، طمع در مصرف گرائی، طمع به عنوان یك هدف و آمال و ارزش اصلی، طمع به صورت مبارزه و جنگ با طبیعت و حتی علیه طبیعت، طمع برای هر چیزی كه بیشتر و بزرگتر است، طمع به عنوان انگیزه اصلی در توسعه، به ویژه توسعه اقتصادی و «پیشرفت» فردی و سازمانی.

ترس از دیگران، ترس از خود، ترس از تسخیر آمریكا و حمله به ایالات متحده، ترس به عنوان یك عامل وحدت، ترس به عنوان یك عامل بازاریابی و اقناع، ترس از كمونیسم، ترس از اسلام، ترس از تروریسم، ترس از سقوط بورس و بحران اقتصادی، ترس از بمب های هسته ای تولید شده، ترس از كمبود و نایابی كالاهای موردنیاز كه اغلب از نتیجه طمع به وجود آمده (مانند نفت و انرژی در آینده).

جهالت و نادانی از فرهنگ دیگران، جهالت و غرور، پائین بودن سطح دانش و فرهنگ عمومی، كیفیت نامطلوب آموزش و پرورش ابتدایی و متوسطه، تعصبات دینی و نژادی، بی توجهی به شعر و ادبیات و فلسفه درجامعه، كیفیت پائین رسانه های جمعی، تعصبات شدید سیاسی و باورهای اعتقادی، سادگی همراه با ساده لوحی عمومی، اعتقاد و باور در اینكه آمریكا تقریباً در همه چیز بالاتر و بهتر از سایر نظام ها است.

امروز آمریكا یك چهارم یا 25 درصد انرژی كل دنیا را مصرف می كند در حالی كه فقط مالك پنج درصد منابع انرژی جهان است. آمریكایی ها به طور متوسط دو برابر اروپا و ژاپن انرژی مصرف می كنند و استفاده یك فرد آمریكایی از انرژی و محصول نفت 10 برابر افراد دیگر در دنیاست. از 520 میلیون اتومبیل سواری در دنیا 200 میلیون آنها متعلق به آمریكایی هاست. جامعه آمریكا در حقیقت یك جامعه موتوری است.

طمع، ترس و جهالت مثلث بحران امروز آمریكا را تشكیل می دهد و مشكل سیاستگذاری نفت و انرژی آمریكا درنیم قرن اخیر نشانه خوبی از این بحران است. اكتشاف نفت درخود قاره آمریكا و دسترسی آمریكا به منابع نفتی سایر كشورها عامل بسیار بزرگی در پیشرفت صنعتی و اقتصادی ایالات متحده و برتری آن بر سایر كشورها بود. در قرن بیستم زمانی كه هنوز امپراتوری انگلستان با كشف نفت در مسجد سلیمان ایران برای تأمین احتیاجات سوخت خود بر زغال سنگ تكیه می كرد، آمریكایی ها با اكتشاف و مالكیت منابع نفتی در تگزاس و ایالات جنوبی و با دسترسی به چاه های نفت عربستان سعودی، گوی سبقت استفاده از نفت را از سایر قدرت ها ربوده بودند. ولی امروز همین نفت و انرژی و استفاده غیر عاقلانه از آن یكی از مشكلات اصلی امپراتوری آمریكا شده است.

در 1929 میلادی دقیقاً چند سال قبل از بحران بزرگ اقتصادی آمریكا كه مردم این كشور را به بیكاری و گرسنگی كشاند، ایالات متحده دو سوم تمام اتومبیل های موجود دنیا را در دست داشت. در 1950 میلادی چند سالی پس از پایان جنگ جهانی دوم آمریكایی ها جمعاً بیش از یك سوم تولیدات و مصرف نفت دنیا را به خود اختصاص داده بودند و مواد نفتی بزرگترین رقم بازرگانی در اقتصاد آمریكا به شمار می رفت. امروز آمریكا یك چهارم یا 25 درصد انرژی كل دنیا را مصرف می كند در حالی كه فقط مالك پنج درصد منابع انرژی جهان است. آمریكایی ها به طور متوسط دو برابر اروپا و ژاپن انرژی مصرف می كنند و استفاده یك فرد آمریكایی از انرژی و محصول نفت 10 برابر افراد دیگر در دنیاست. از 520 میلیون اتومبیل سواری در دنیا 200 میلیون آنها متعلق به آمریكایی هاست و افزایش تعداد اتومبیل ها در آمریكا 5 برابر افزایش سالیانه كل جمعیت دنیاست. جامعه آمریكا در حقیقت یك جامعه موتوری است و تعجب اینجاست كه این الگو توسط تبلیغات بازاریابی و مصرف گرائی و جهالت مصرف كنندگان در بسیاری موارد مورد تقلید سایرین قرار گرفته است. بیهوده نیست كه هنری كیسینجر وزیر اسبق خارجه آمریكا و یكی از بازیگران جنگ سرد رسماً اعلام می كند كه «هركس كه كنترل انرژی را در دست دارد كنترل ملت ها را در دست دارد.»

تولیدات داخلی نفت آمریكا از دهه 1970 میلادی یك قوس نزولی را طی كرده است و آمریكا با تكیه بر قدرت نظامی خود كوشش كرده است منابع نفت خاورمیانه را كه تا سال 2020 میلادی دوسوم ذخائر دنیا را تشكیل می دهد تا می تواند كنترل كند. توجه كنید كه صیانت امپراتوری هلند در قرن 17 و 18 بر مبنای تسلط و مالكیت آن كشور بر قدرت آب و باد و روغن حیوانی موجود در دنیا بود.

امپراتوری انگلیس تا جنگ جهانی اول بر انرژی تولید شده از معادن زغال تكیه كرد و وقتی كه این منابع طبیعی كفایت نگاهداری 6000 كشتی تجارتی و نظامی هلند را نداد و انگلیسی ها نیز برای تعویض منابع انرژی خود از زغال به نفت، دیر جنبیدند، هر دو امپراتوری فلج شده و زیرساخت های آن آسیب دید. به خاطر داشته باشید كه مدل معروف به «تی» اتومبیل هنری فورد در اوائل قرن بیستم و مدل ماشین دیزل معروف به «رودولف» آن زمان بر مبنای استفاده از روغن حیوانات و نباتات ساخته شده بود و نه نفت و گاز امروزی. همان طوری كه سرمایه دار معروف آمریكایی هنری فورد طمع خود را برای ثروت هرچه بیشتر از اتومبیل ارضا كرد، هم قطار او جان راكفلر ثروت خود را با تأسیس «شركت نفت استاندارد» آمریكایی به دست آورد. در دو دهه 1930 و 1940 میلادی از هفت كمپانی بزرگ بین المللی در دنیا پنج واحد آن به آمریكا تعلق داشت. در سال گذشته سود خالص كمپانی نفت و انرژی «اكسون» آمریكایی بالغ بر 37 میلیارد دلار بود كه این رقم سود برای یك كمپانی و مؤسسه بازرگانی در تاریخ سابقه ندارد. نقل و انتقال و رفت و آمد افراد به جز در شهرهای بسیار بزرگ برای شهروندان آمریكایی بدون داشتن اتومبیل شخصی غیر ممكن است. زیرا اغلب شهرها و تمام نواحی كشاورزی آمریكا فاقد یك سیستم نقل و انتقال و ترابری عمومی است. هر قدر كه وابستگی آمریكائی ها به منابع انرژی و نفت افزایش می یابد ترس و وحشت آنها به ادامه یك زندگی معمولی در آینده زیاد می شود.

بیهوده نیست كه هنری كیسینجر وزیر اسبق خارجه آمریكا و یكی از بازیگران جنگ سرد رسماً اعلام می كند كه هركس كه كنترل انرژی را در دست دارد، كنترل ملت ها را در دست دارد.

جان تامسون رئیس شركت اكتشافی (نفت) «اكسون موبیل» آمریكا در انتشارات بنگاه خود در سال 2003 میلادی وضعیت تولید و مصرف انرژی نفت دنیا را این طور توصیف كرد: «ما تخمین می زنیم كه تولید گاز و نفت از منابع و تسهیلات موجود سالیانه به نسبت 4 تا 6 درصد تقلیل می یابد. برای اینكه صنعت انرژی نفت امروزی به احتیاجات پیش بینی شده آینده در سال 2015 میلادی پاسخ مثبت بدهد، بخش صنعت نفت باید روزانه برابر 100 میلیون بشكه نفت اضافی تولید كند. بنابراین، ما باید منابع تولید انرژی جدیدی را پیدا كنیم كه بتواند 80درصد انرژی تولید امروزی را افزایش دهد.» برای اولین بار فروش اتومبیل های كمپانی های ژاپنی و خارجی در آمریكا بیشتر از محصولات اتومبیل ساخت آمریكاست و برای اولین بار امسال كمپانی های ژاپنی در فروش اتومبیل از جنرال موتورز آمریكائی جلو افتاده اند.

مسئله نفت و انرژی فقط یك زاویه از طمع و بحران بزرگ و فوق العاده آمریكا را نشان می دهد. طمع یك عارضه فرهنگی و ملی آمریكاست كه درتمام شئون اقتصادی، سیاسی و نظامی آن رسوخ كرده است. طمع فوق العاده نه تنها ترس ایجاد می كند بلكه چشم و گوش هر نظام و سیستم را به حقایق و واقعیت ها می بندد. امپراتوری انگلیس در دهه های بین 1920 و 1940 وقتی قوس نزولی را طی می كرد كه اشتها و طمع آن برای تسلط به چاه های نفت افزایش یافته بود ولی هنوز 80 درصد سوخت داخلی آن از زغال سنگ تأمین می شد.

در سال های آینده با ادامه دخالت های نظامی آمریكا در دنیا سه اتفاق مهم می تواند كمر اقتصاد امپراتوری ایالات متحده را بشكند: افزایش قیمت نفت به 100 دلار برای هر بشكه در بازارهای جهانی، گذار و انتقال دلار آمریكایی به یوروی اروپایی درمعاملات بین المللی و انرژی به عنوان واحد پول بین المللی، و تزلزل بازار در مقابله با چهار تریلیون بدهی های بین المللی آمریكا كه روزانه در حال افزایش است.

منبع: کیهان