علل تورم در تاریخ انقلاب
تورم نام دیگر مالیات گرفتن ثروتمندان از فقرا
این که حکومتی، از فقرا مالیات بگیرد و یا از آنها برابر با اغنیا مالیات اخذ کند؛ جز آسیبهای فراوان اقتصادی و اجتماعی، بار دیگر نخواهد داشت، از این توجه بیش از پیش بر این امر جزو الزامات کنونی جامعهی ما محسوب میشود.
نوسنات تغییر قیمت های نیاز اساسی در تاریخ انقلاب ایران علل متعددی داشته است که از جمله ی آنها می توان رشد دو برابری جمعیت، جنگ 8 ساله ی ایران و مشکلات به وجود آمده بعد از انقلاب نوپا را اشاره کرد. اما در این شرایط باید در نظر گرفت که در این چهل سال نمی توان شرایط را به یک ثبات نسبی رساند، در این مطلب قصد داریم تاریخ اقتصاد بعد از انقلاب را بررسی کنیم.
چرایی گرانیهای اخیر
پُرواضح است که سیاستگذاریهای اقتصادی در ایران طی 3 دههی اخیر، تحت تاثیر یک الگوی فکری خاص بوده است. الگویی که در طراحی برنامههای پیشبردی، توجه خاصی به اصلاحات کاربردی جاری نداشته است.اصلاحات نهادی برای مسئولان امر تا آنجایی ارزشمند است که با طرح سخن، پشت تریبون انتخابات، جمع آوری رای کند اما به پای عمل که میرسد، آش همان آش و کاسه، همان کاسه است.
این در حالی است که صاحبنظران داخلی این نظریهها که از آبشخور اقتصاد نئوکلاسیک، تغذیه میکنند، در طول این سالها، به هنگام بحران، از هرگونه پاسخگویی شانه خالی کردهاند.
در پاسخ به چرایی تداوم سیاستگذاریهای اقتصادی ناکارآمد موجود، میتوان گفت: آیا این روند، ناشی از تمایلات طرف تقاضای راهحلهای سیاستی، یعنی ساحت سیاست و قدرت است، یا به قابلیت های طرف عرضه یعنی صاحبان نظر و اندیشه و طراحان چنین راه حلهای سیاستی باز میگردد؟ یا در ترکیبی از این دو حالت؟ طرف عرضه، راه حلهایی را عرضه میکند که با خواست طرف تقاضا سازگارتر است؟
در تاریخ معاصر بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 ما شاهد تغییر در رویه و روحیه ی بسیاری از مسوولان بوده ایم که بازخورد آن تمایلات مردم را به جهت منفعت طلبی های شخصی کشانده و حرکتی به سمت منفعت های گروهی و مصلحت های اجتماعی نبوده است این در حالیست که تاریخ ایران نشان می دهد مردم و ملت ایران در تمامی وقایع تاریخی بسیار فداکار و غیور نسبت به مملکت و مصالح اجتماعی خود بوده اند.
از دیدگاه "نورث" اقتصاددان نهادگرا، الگویی در جامعه تسلط مییابد که چارچوب نهادی موجود را تداوم بخشد -یعنی نظم موجود را برهم نزند- و سیاستهایی را پیشنهاد میکند که استمرار و حتی تقویت این نظم موجود را تسهیل میکند و از آن پاداش میگیرد.
در ساخت سیاسی حال ایران، نظام انگیزشی را به وجود میآورد و تقویت میکند که به دانش برهم زنندهی چارچوب نهادی موجود که به طور تاریخی شکل گرفته، پاداش نمیدهد و به دانشی پاداش میدهد که قوام بخش چارچوب نهادی موجود است و این به نوبه خود، تبدیل تدریجی دانش پاداش گیرنده، به یک ایدئولوژی برای توجیه آن چارچوب نهادی منجر میشود که نتیجه ی آن شرایط فعلی می شد.
ساختار انگیزش مبتنی بر چارچوب نهادی راستای کسب دانش و مهارت را تعیین میکند که در نهایت، این راستا، تعیین کنندهی مسیر توسعه بلندمدت جامعه خواهد بود. میتوان چرایی این ذهنیت نهفته در افکار مردم را در تفاوت گرفتن مالیات از دلال و تولید کننده دید که باعث انگیزش مردم به سوی فعالیتهای دلالانه یا تولیدی میشود.
یعنی اگر یک جامعه، دلالی و فعالیتهای غیرمولد را برگزید و آن را موجه بداند، قواعد بازی جمعیاش را به ترتیبی سامان میدهد که به گسترش دانش و مهارت در همین راستا منجر شود و چنین چارچوبی را بازتولید میکند.
در تاریخ بعد از انقلاب به مردم خوب نشان داده شد که بهترین راه برای رسیدن به آینده و آرزوهایشان راه دلالی و راه های غیرتولیدی است.
انقلابی آغاز شد که با تمسک به استقرار عدالت اجتماعی و رفع هر گونه تبعیض، حکومت را برای ملت و مردم خواست، اما با ملی شدن کارخانجات، شرکتها و داراییهای بخش خصوصی راه تغییر کرد.
در تاریخ فقط شش ماه بعد از انقلاب، ۲۸ بانک خصوصی و صنایع خودروسازی و تولید فلزات اساسی همچون مس، فولاد و آلومینیوم، و داراییهای ۵۱ سرمایه دار صاحب صنعت ایرانی و بستگان درجه اول آنان ملی اعلام شد. اموال ملی شده در اختیار دولت قرار گرفت و اموال مصادره شده از سوی دادگاههای انقلاب در به بنیاد مستضعفان منتقل شد تا مطابق اهداف اولیه انقلاب برای بالا بردن سطح زندگی محرومانی هزینه شود که همراهی آن ملت مستضعف باعث سقوط حکومت سلطنتی شده بود.
اقدامات انقلابیون تازهکار، اگر چه شاخصهای توزیع درآمد را برای مدتی اندکی بهبود بخشید، اما سرمایهگذاری را به شدت کاهش داد و باعث افزایش نرخ تورم و رکود اقتصادی طولانی مدت شد.
جامعه ای، تولید و بهره وری را انتخاب کرد و برای آن ارزش قائل شد، به بسط دانش، نوآوری و مهارتهایی پاداش میدهد که یاریگر چنین روندی باشد.
قفل شدگی به تاریخ
اگرچه هرگز، تقصیر از عاملان اجرایی این نظریه ها، کم نمیشود اما میتوان به روشنی مفهوم قفل شدگی به تاریخ را درک کرد. بدین معنا که گذشتگان ما انتخابی کرده اند و اکنون، تغییر چنین انتخابی، با سختی و دشواری روبروست. تا جایی که از این قیدها، به زنجیر یاد کرده اند.نتیجه گیری
متاسفانه، تمامی این تصمیم های کوته بینانه و در ظاهر زودبازده، به افزایش تورم دامن میزند و تورم همانا، مالیات ثروتمندان است از فقرا، البته این موضوع، موضوعی نیست که برآمده ی این سالها یا حتی سی سال قبل باشد. این موضوع، به بلندای تاریخ، قدمت دارد. چنان که: در کتاب غازان خان، یکی از پادشاهان ایران که از نژاد مغول بوده، از قول وی به مفهوم تورم اشاره میشود در حالیکه از آن به تلخی یاد میکند و میگوید: مصادره ای از این صعب تر نباشداقتباسی از سخنرانیهای دکتر عرب مازار و دکتر رضاقلی