اسلام جنگ طلب است یا صلح طلب؟
با مرور آیات قرآن و دیدگاههای موجود، مشاهده میشود دیدگاه آن دسته از فقیهان که قائل به اصالت صلح هستند، بر قائلان به اصالت جنگ، برتری دارد. روشن است که منظور از اصالت صلح، پذیرش صلح در هر شرایطی نیست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1397/04/04
جنگ و صلح در قرآن
با بررسی آیات قرآن، روشن میشود که دستهای از آیات از جنگ با کفار و مشرکان سخن میگوید. در مقابل، شماری از آیات، صلح با مشرکانی که ستیزهجویی ندارند را جایز شمرده است:الف) آیات جنگ
میتوان آیات جهاد با مشرکان و اهل کتاب را به اعتبار شمول و گستردگی حکم، به آیات مطلق و آیات مقید دسته بندی کرد.آیات مطلق آن دسته از آیات قرآن هستند که در آنها، جنگ با همهی مشرکان و اهل کتاب، واجب شده است:
«فَإِذَا انْسَلَخَ اْلاَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلوا الْمُشْرِکینَ حَیثُ وَجَدْتُموهُم...(توبه: 5)
«وَ قاتِلوهُمْ حَتّی لا تَکونَ فِتْنَة وَ یکونَ الّدینُ لِلّه...»(بقره: 193)
در مقابل، آیات مقید، آیاتی اند که در آنها جنگ با گروهی از مشرکان و اهل کتاب واجب شده است. این گروه کسانی اند که یا با مسلمانان سر ستیز دارند یا مانع تبلیغ و دعوت اسلامی اند یا به عدهای ضعیف ستم می کنند.
نمونه هایی از این آیات مقید جهاد، از قرار ذیل است:
«وَ قاتِلوا فی سَبِیلِ اللّهِ الّذینَ یقاتِلونَکُمْ وَ لا تَعْتَدوا إِنَّ اللّهَ لا یحِبُّ الْمُعْتَدینَ»(بقره: 190)
«اُذن لِلَّذین یقاتَلُونَ بأنَّهم ظُلِموا وَ إنَّ اللَّه عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدیرٌ»(حج: 39)
«وَمَا لَکمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هذِهِ الْقَرْیةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا...»(نساء: 75)
به باور همهی علمای اصول، در جایی که دو دلیل مطلق و مقید داشته باشیم، دلیل مطلق باید حمل بر مقید گردد. به همین دلیل، آیات دستهی اول را باید مقید به حالتی بدانیم که ستیزهجویی در روابط غیرمسلمانان با مسلمانان مشهود است.
شهید مطهری نیز همین دیدگاه را دارد و میگوید: «قاعده اقتضا میکند که مطلق را حمل بر مقید بکنیم؛ یعنی بگوییم آنجا هم که مطلق را ذکر کرده، مقصود همین مقید بوده است.»
ب) آیات صلح
بخشی از آیات قرآن کریم از صلح و آشتی و حالتی غیرخصمانه در روابط مسلمانان با غیرمسلمانان (اعم از مشرکان و اهل کتاب) سخن گفته است؛ بهطور کلی، آیات صلح را می توان چنین دسته بندی کرد:1. پذیرش پیشنهاد غیرمسلمانان برای صلح؛
خداوند در این رابطه میفرماید:
«وَ إنْ جَنَحوُا لِلسَّلْم فَاجْنَح لَها وَ تَوَکَّل عَلَی اللّه...»(انفال: 61)
همچنین در سورهی مبارکهی نساء میفرماید:
«فِإنْ إِعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یقاتِلوُکُمْ وَ أَلْقَوا إِلَیکُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ عَلَیهِم سَبیلاً...»(نساء: 90)
2. مهرورزی با غیرمسلمانان؛ به این معنا که اگر غیرمسلمانان با شما سر ستیز ندارند، خداوند از نیکی به آنها نهی نکرده است:
«لاینْهاکُمُ اللّهُ عَنِ الّذینَ لَمْ یقاتِلُوکُمْ فِی الدّینِ وَ لَمْ یخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللّه یحِبُّ الْمقْسِطینَ»(ممتحنه: 8)
ج) مناظره با غیرمسلمانان
بخشی از آیات قرآن کریم نیز بر مناظره و گفتوگوی منطقی با غیرمسلمانان و تکیه بر عقاید مشترک با اهل کتاب تأکید میورزد. آیات زیر گواه بر این حقیقتاند:«فَإِن حاجّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهی لِلّهِ وَ مَنْ اتَّبعنِ وَ قُلْ لِلَّذینَ اوُتوا الکتابَ والامیینَ ءَأسْلَمْتُمْ...»(آلعمران: 20)
«وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکتابِ إِلاّ بِالّتی هِی أحْسَن إِلاّ الذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنّا...»(عنکبوت: 46)
«قُلْ یا أهْلَ الکتابِ تَعَالَوْا إِلی کَلَمَةً سَواءٍ بَینَنَا وَ بینَکُمْ ألاَّ نعبُدَ إلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِه شَیئاً و لا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أرْباباً مِنْ دُونِ اللّه فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمونَ»(آلعمران: 64)
با مرور آیات قرآن و دیدگاههای موجود، مشاهده میشود دیدگاه آن دسته از فقیهان که قائل به اصالت صلح هستند، بر قائلان به اصالت جنگ، برتری دارد. روشن است که منظور از اصالت صلح، پذیرش صلح در هر شرایطی نیست. به گفتهی شهید مطهری، «دین البته باید طرفدار صلح باشد. قرآن هم میگوید: و الصلح خیر؛ صلح بهتر است، اما بایستی طرفدار جنگ هم باشد؛ یعنی در آنجا که طرف حاضر به همزیستی شرافتمندانه نیست و طرف به حکم اینکه ظالم است و میخواهد بهشکلی شرافت انسانی را پایمال کند، ما اگر تسلیم بشویم، ذلت را متحمل شدهایم و بیشرافتی را بهشکل دیگری متحمل شدهایم. اسلام میگوید صلح، در صورتی که طرف آماده و موافق با صلح باشد، اما جنگ، در صورتی که طرف میخواهد بجنگد.»[21]
بر این اساس، در روابط با غیرمسلمانان، اصالت با صلح است، نه جنگ. در نتیجه، باید گفت اسلام دین ستیزهجویی و خونریزی و قتل و غارت نیست.
منبع:
بخشی از یادداشت "فقه شیعه اصالت را به جنگ داده یا صلح؟" به قلم سید مرتضی حسینی فاضل به نقل از اندیشکده برهان