تبیان، دستیار زندگی

درباره محصول مشترک مجید مجیدی و سینمای هند

مجیدی در «آنسوی ابرها»

مجید مجیدی بعد از تجربه فیلم عظیم «محمد رسول الله» سراغ سینمای هند رفته و در «آنسوی ابرها» داستانی از زندگی یک خواهر و برادر هندی را روایت کرده است. اثر تازه مجیدی تا اینجا برای او آورده چشمگیری نداشته و علاوه بر کم توجهی منتقدین، در گیشه هم شکست خورده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
آنسوی ابرها

زمان برگزاری جشنواره سی و ششم خبرهایی از نمایش «آنسوی ابرها» در افتتاحیه جشنواره رسانه ای شد اما این اتفاق نیفتاد. اکران خصوصی فیلم در فاصله کمی بعد از جشنواره برگزار شد و قرار بود فیلم به اکران عمومی درآید و در صورت فروش در نوروز هم ادامه پیدا کند. خبری که حواشی زیادی به دنبال داشت و در نهایت محمدرضا صابری، مدیرعامل شرکت نور تابان و پخش‌کننده فیلم اعلام کرد که اکران فیلم «آن سوی ابرها» به دلیل آماده‌ نشدن نسخه دوبله آن متوقف شده است و تا پایان ‌سال ٩٦ اکران نمی‌شود. بعد از منتفی شدن اکران اثر تازه مجیدی در سال 96، بالاخره امسال فیلم در افتتاحیه جشنواره بین المللی فیلم فجر به نمایش درآمد و بعد از آن بر پرده سینما رفت.

انسان دوستی با رنگ و بوی بالیوود

اولین نمایش «آنسوی ابرها» در جشنواره بوسان و لندن اتفاق افتاد. شهرت مجیدی خارج از ایران بیشتر با «بچه های آسمان» رقم خورده و در ادامه ساخت فیلم های دیگری چون «محمد رسول الله» او را به چهره ای شناخته شده تبدیل کرده است. بعد از اولین نمایش فیلم واکنش های متفاوتی مطرح شد که بیشتر آن ها در تمجید بار احساسی فیلم بود اما در اغلب نظرات، توقع مخاطبان در اثر تازه مجیدی تامین نشده بود.

بخش هایی از نقد ورایتی که بعد از اولین نمایش «آنسوی ابرها» نوشته شده است را بخوانید: «ملودارمی اجتماعی است که کارگردان انسان دوست و کهنه‌کار ایرانی را به قعر فقر و زاغه‌های بمبئی برده این بار اما با کمی بوی بالیوودی. این تناقض، تناقض قابل ستایشی است، هر چند کشمکش‌های کارگردان در رساندن فضای فیلم از طعم خفیف بالیوود عامه‌پسند به سمت همدردی دل‌آشوبانه‌‌ی داستان برادر و خواهر فقیری که در جستجوی عدالت‌اند، قابل لمس باشد. نکته اما اینجا است که فیلم با نماهای نقاشی شده‌ی منحصر به فردش فاقد اصالت خیابانی در جهان فرهنگی‌اش است. هر چند اثر توانسته در طول خود به درستی به احساس‌برانگیزی متعادلی برسد. اما باز هم آن چه فیلم را نجات داده اصالت تهرانی احساس، همدلی و اشتیاق کارگردان برای قشر مغفول و سطح پایین جامعه است. چیزی که باعث چشم انداز فرهنگی فراگیر و استایل داستان سر راست فیلم شده است. همان چیزی که توانسته پخش و نمایشش را به صورت جهانی گسترش بدهد.»

شکست در گیشه

اگرچه «آنسوی ابرها» پتانسیل لازم برای فروش بالا را ندارد اما از داشته هایش هم بهره نمی برد. بازیگران «آنسوی ابرها» هندی هستند و تازه کار؛ همین باعث شد مجیدی برای شروع اکران های مردمی و جذب مخاطب سراغ محمدرضا گلزار برود تا حضور او بهانه ای برای ترغیب تماشاگر بیشتر باشد. اما این تنها اقدام تبلیغاتی تیم ایرانی برای فروش فیلم در ایران بود و جدای از تبلیغات تلویزیونی که تیزرهای قابل توجهی به فیلم اختصاص داده شده، خبر دیگری از تبلیغات برای فیلم نیست.

یک داستان ملودرام که در مناطق فقیرنشین بمبئی اتفاق می افتد و بیشتر به دنبال نمایش فقر و بی عدالتی در بخشی از جامعه هند است. اما در کنار نمایش این آسیب ها و تلخی های اجتماعی فیلم زیبایی های بصری خوبی را برای مخاطب به نمایش می گذارد


با وجود اینکه فیلم قبلی مجیدی توانست به فروشی نزدیک به 15 میلیارد برسد اما در آخرین ساخته اش در گیشه موفق نبوده و تا اینجا با فروش  تنها 163 میلیون تومان شکست خورده است. در آغاز اکران، فیلم با زیر نویس به نمایش درآمد و بعد نسخه دوبله شده آن روی پرده رفت؛ زبان هندی فیلم، حضور بازیگران ناشناخته و فضای تصنعی داستان، عواملی است که هرکدام می تواند در فروش پایین فیلم نقش داشته باشد.

به دنبال ارزش های انسانی

به گفته مجیدی او «آنسوی ابرها» را با تأکید بر ارزش های انسانی ساخته. مجیدی در آخرین ساخته سینمایی اش سراغ سینمای هند رفته و داستانش را در فضایی متفاوت و نزدیک به فرهنگ هند روایت می کند. در واقع در این محصول مشترک سینمای هند سهم بیشتری دارد. «آنسوی ابرها» محصول مشترک کمپانی‌‌های «زی استودیو» و «ناماه پیکچرز» است و به جهت سرمایه گذاران هندی فیلم و تصویربرداری آن که به طور کامل در کشور هند انجام شده این همخوانی با سینمای هند اتفاق عجیب و دور از ذهنی نیست.

یک داستان ملودرام که در مناطق فقیرنشین بمبئی اتفاق می افتد و بیشتر به دنبال نمایش فقر و بی عدالتی در بخشی از جامعه هند است. اما در کنار نمایش این آسیب ها و تلخی های اجتماعی فیلم زیبایی های بصری خوبی را برای مخاطب به نمایش می گذارد؛ چیزی شبیه به فیلم «سلام بمبئی». در واقع ظاهرا در همکاری با سینمای هند آنچه بیشتر مورد توجه فیلمسازان است نمایش تصاویر جذاب برای مخاطب است و این درحالی است که به فیلمنامه به اندازه کیفیت قاب و تصویر بها داده نمی شود.  

مجیدی در اینجا هم سعی کرده با افزودن بر بار عاطفی داستان و خلق صحنه هایی احساسی چیزی شبیه به آنچه واقعی ترش را در «بچه های آسمان» و «بیدمجنون» و کمرنگ ترش را در «آواز گنجشک ها» دیدیم مخاطب را همراه کند. شروع خوب و جاندار فیلم با سکانسی از نمایش پرواز پرونده ها توقع تماشاگر از فیلم را بالا می برد اما در همان دقایق ابتدایی ریتم آن تغییر می کند و هرچه به پایان فیلم نزدیک تر می شویم فضای داستان بیشتر فضایی تصنعی و دور از واقع پیدا می کند. شخصیت ها چندان باور پذیر نیستند و باتوجه به اتفاقات داستان معلوم نیست تاکید کارگردان بر کدام ارزش های انسانی است.

در کل فیلم مجیدی با کمک گرفتن از ظرفیت های بصری و فرهنگی هند سعی در پرداختن به آسیب های اجتماعی دارد و در این راه طوری سراغ نمایش صحنه های تلخ و سیاه می رود که با نمایش تصاویری خوش آب و رنگ مخاطب را مانند اغلب فیلم های اجتماعی خیلی عیان آزار ندهد.


شناسنامه فیلم

نویسنده: مجید مجیدی، مهران کاشانی

کارگردان: مجید مجیدی

بازیگران: مالاویکا موهانن، ایشان خاتر، گاتم کوش، شارادا، تانیشتا چاتراجه

خلاصه داستان: امیر، یک نوجوان ولگرد خیابانی است. او بیشترین زمان زندگی ‌اش مشغول پرسه زدن با موتور و پخش مواد در گذر‌ها و بندر‌های بمبئی است و به شدت کمبود خانواده‌ اش را حس می ‌کند. پیگیری یک بسته مواد مخدر باعث می ‌شود که امیر سر از خانه خواهرش (تارا) که مدت‌ ها از هم دور بودند درآورد. او تنها زندگی می ‌کند و از طرف صاحب کارش مورد مزاحمت قرار می ‌گیرد. امیر و تارا وقتی به هم می رسند تلاش می ‌کنند با هم زندگی کنند، اما اتفاقاتی می افتد که این کار را دشوار می‌کند. تارا (خواهر امیر) تا مرز کشتن مردی که که قصد آزار او را داشته است، پیش می‌رود و به زندان می‌افتد، او تنها امید خود برای آزاد شدن را در امیر می‌بیند.